ناآرامیهای قزاقستان؛ تحولات منطقهای در سایه بحران افغانستان
این احتمال را نیز نباید نادیده گرفت که امریکا در افغانستان شکست خورده و اکنون در پی انتقام از چین و روسیه در خیاط خلوت آسیای میانه است
شاید در نگاه نخست، یک رشته ارتباطات میان آنچه در چند ماه اخیر در افغانستان گذشت و اثر آن بر آسیای میانه و ناآرامیها در قزاقستان، مضحک برسد، ولی اگر کمی به اظهار نظرهای مقامات قزاق، روس، چهرههای سیاسی افغانستان و هشدارها و نگرانیهای همسایگان را نسبت به مسایل دقت کافی داشته باشیم، در مییابیم که تحولات هر کشور این منطقه بیربط به بحران جاری در افغانستان و بالعکس نیست.
ناآرامیهای قزاقستان از اعتراضات مدنی علیه بلند رفتن بهای مواد سوختی آغاز شد؛ چیزی که با گذشت کمتر از یک هفته مبدل به یک بحران تمام عیار امنیتی و اجتماعی شده و حتا دولت را در این کشور ناگزیر به استعفا کرد.
اکنون گزارشها از آلماتی بزرگترین شهر قزاقستان حاکی از حکومت نظامی، بسته بودن میدان هوایی و ادارات دولتی، خالی بودن جادهها و دخول نیروهای کشورهای پیمان امنیت دستهجمعی به رهبری روسیه است.
روسیه، تاجیکستان، قرقیزستان و ارمنستان چهار کشوری هستند که به قزاقستان نیروی نظامی گسیل کرده و برای باز گرداندن نظم و آرامش تلاش میکنند.
اما نخستین قرینه را در پیوند به ارتباط ناآرامیهای قزاقستان به خارج مرزها، قاسم جومارت توکایف رییس جمهور این کشور داد. آقای توکایف گفت که اکنون ثابت شده که اعتراضات و ناآرامیها در خارج از کشور برنامه ریزی میشود و معترضان را تروریست خواند.
دومین قرینه از سوی جمهوری خلق چین بیان شد. شی جین پینگ رییس جمهور چین در پیامی به همتای قزاق خود گفته است که اراده و تصمیم او را برای سرکوب قاطع تروریزم ستایش میکند.
سومین قرینه از سوی یک مقام روس بیان شد. این مقام نظامی روس گفته که جنگجویانی از افغانستان نیز در میان معترضان قزاق وجود دارند.
چهارمین قرینه را محمد محقق از چهرههای سیاسی افغانستان بیان کرده است، محقق گفته که روسیه پاسخ حمایت از طا-لبان را در قزاقستان دریافت میکند.
در کنار این مسایل، ایران و چین از رشد تروریزم داعشی در افغانستان به شدت نگران هستند. البته نگرانی این دو کشور دیپلماسی نیست، بلکه مبتنی بر موارد اطلاعاتی بوده و استوار بر تحلیل امنیتی است.
اکنون با توجه به قراین و مسایل ذکر شده، شکی نیست که وضعیت بحرانی افغانستان که ناشی از تحولات اخیر است، در گام نخست کشورهای منطقه را متاثر میسازد و نمونه عملی آن در قزاقستان مشاهده میشود. کشورهای آسیای میانه همه از نگاه تندروی و افراطیت آسیب پذیر هستند؛ زیرا این کشورها در بعد امنیتی ضعیف بوده و از منظر اقتصادی نیز ملل در مضیفه شناخته میشوند. حکومتهای فاسد دیکتاتور بر آنها حکمرانی میکنند و عقاید و باورهای مذهبی مردم نیز تحت بازرسی شدید قرار دارد، همانگونه که در تاجیکستان به افراد زیر هجده سال اجازه رفتن به مسجد داده نمیشود.
بنا بر این، زمینه رشد رادیکالیزم در خود این کشورها وجود داشته و کافی است تا جرقهای از افغانستان به آن زده شود. حرکت اسلامی ترکستان شرقی، انصارالله تاجیکستان، جمعه نمنگانی ازبیکستان و دهها هسته رادیکال دیگر در آسیای میانه پایگاه و جایگاه دارد و با نگاه به موفقیت مجاهدین در افغانستان، به مبارزه نظامی خود شدت میبخشند.
از جانب دیگر، داعیه داعش که اکنون با توجه به اعلام سیاستهای ملی و محدود طالبان در چارچوب افغانستان، جاذبه بیشتری برای هستههای رادیکال دارد، به نحوی از اوضاع سربازگیری میکند تا جای پای خود را در آسیای میانه باز کند.
در دو دهه گذشته، افغانستان کانون فعالیت جنبشهای رادیکال بود که علیه نیروهای امریکایی به عنوان اشغالگر و کافر میجنگیدند، اکنون که نیروهای امریکایی رفتهاند، در واقع نقطه کانونی فلسفه وجودی چنین حلقات که جهاد بود، خنثی شده و باید در جستجو محور دیگری برایند. این محور به طور بالقوه در آسیای میانه وجود دارد؛ زیرا کشورهای آسیای میانه دروازه چین و روسیه به شمار میروند، دو قدرت کافر که مسلمانان را در سنکیانگ و چچن مورد اذیت و آزار قرار میدهند.
پس با توجه به موارد یاد شده، بعید نیست که رشته ناآرامیها در قزاقستان به افغانستان برسد و به رغم تعهد طا-لبان مبنی بر عدم استفاده خاک افغانستان علیه همسایگان، گروههای تندروی از افغانستان مرز را قطع کرده و به کشورهای آسیای میانه نفوذ کرده باشند؛ زیرا در چند ماه نخست حاکمیت طا-لبان، کنترول محکمی بر مرزها وجود نداشت و چه بسا که دهها جنگجو با استفاده از این فرصت، وارد آسیای میانه شده و اکنون اعتراضات را سازمان دهی میکنند.
این احتمال را نیز نباید نادیده گرفت که امریکا در افغانستان شکست خورده و اکنون در پی انتقام از چین و روسیه در خیاط خلوت آسیای میانه است و این پرسش نیز میتواند مطرح شود که که پیش از سقوط افغانستان به دست طا-لبان ممکن هستههایی از داعش و دیگر گروههایی که به امریکا و متحدانش وابسته بودند، وارد آسیای میانه ساخته شده و پس از حاکمیت طا-لبان در افغانستان عملاً ناآرامیها را دامن میزنند تا سبب تیرگی روابط میان طا-لبان و روسیه و چین شوند.
اینجا مسئولیت خطیری بر دوش دولت موقت طا-لبان نیز میافتد که باید مواظب چنین گروههایی بوده و نگذارد که از افغانستان تروریزم صادر شود؛ زیرا طا-لبان در دوحه به جهان تعهد دادهاند که از خاک افغانستان علیه هیچ کشور چه همسایه و چه منطقه و چه جهان عملیاتی صورت نخواهد گرفت. گذشته از این، طا-لبان باید مواظب امریکا نیز باشند که همانند مار زخمی، گروههایی را روانه آسیای میانه کرده و به نام طا-لبان ختم کند.