نانی که «شانگهای» برای ایران پخت
از نظر بسیاری از کارشناسان نیز ظرفیتی که کشورهای در حال توسعه و در اینجا کشورهای عضو شانگهای برای تغییر معادلات جهانی دارند، به مراتب بیشتر از قابلیت کشورهای توسعهیافته غربی به دلیل تکمیل ظرفیت رشد و اثرگذاری آنان است
راحل موسوی- خبرگزاری دید
در پایان بیست و یکمین نشست سران سازمان شانگهای که در دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار شد، سران ۸ کشور عضو اصلی سازمان، نظر موافق خود را با تبدیل شدن عضویت جمهوری اسلامی ایران از عضو ناظر به عضو اصلی، اعلام و اسناد مربوط به آن را امضا کردند.
عضویت ایران در سازمان شانگهای هم برای خود این کشور و هم برای سازمان شانگهای اهمیت راهبردی دارد؛ زیرا ایران نقطه تلاقی اتصال شرق به غرب و شمال به جنوب آسیا است و با عضویت در سازمان شانگهای، هم امکان بهرهبرداری از بازار ۳۳۰ میلیارد دالری شانگهای برای تهران فراهم میشود که در نتیجه آن آثار زیانبار تحریمهای اقتصادی غرب، به صورت قابل ملاحظهای کاهش مییابد و هم به عملیاتیسازی سیاست چندجانبهگرایی میانجامد و زمینهساز عبور ایران و دیگر کشورهای عضو سازمان شانگهای از نگاه منحصر به غرب میشود.
چنین چیزی برای غرب و به ویژه امریکا به مثابه کابوسی است که خواب سیاستگران آن دیار را از مدتها آشفته کرده است.
در چند ساله پسین که سیاستمداران غربی نسبت به انتقال محور قدرت جهانی از غرب به شرق هشدار میدادند، عضویت ایران در سازمان شانگهای بدترین اتفاق ممکن است؛ آن هم در شرایطی که تحریمهای سنگین و طولانی اقتصادی، نتوانست ایران را به زانو درآورد و تهران را تسلیم اراده افزونهخواهانه و استکباری قدرتهای غربی کند.
وقتی نیکولای سارکوزی رییس جمهور اسبق فرانسه اعتراف میکند که: «محور جهان در حال عبور از غرب، به شرق یعنی آسیا است. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما حالا به هیچ وجه مسلط نیستیم. روی کارآمدن فردی مانند ترامپ که باور کردنی نبود، نشانه وخامت شرایط غرب بود، نه علت آن»؛ یا زمانی که «ولفگانگ ایشینگر» رییس کنفرانس امنیتی مونیخ تصریح میکند که: «جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و امریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. بازیگران غیر غربی، امور بینالمللی را شکل میدهند. برخی از اساسیترین ارکان غرب و نظم جهانی تضعیف شده. ناکامی در پاسخ به درگیری سوریه و اوکراین، ضعف ما را آشکار و زمینه را برای پُر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند ایران و روسیه فراهم کرد»؛ نشاندهنده آن است که هرچه امریکا و غرب در دست کم چهل سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی برای ایران و کلیت خاورمیانه رشته بود، پنبه شد. این برای آن است که «ویلیام برنز» رییس سازمان سیا، چین و روسیه و ایران را سه تهدید بزرگ برای امریکا توصیف کرده و سران چین و هند نیز از عضویت ایران در سازمان شانگهای استقبال کردند و رییس جمهور روسیه اذعان کرد: «پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای، به قدرت این سازمان میافزاید؛» چیزی که برای غرب و مخصوصاً ایالات متحده امریکا، هرگز خوشایند نیست.
ابراهیم رییسی رییس جمهور ایران نیز در بیست و یکمین اجلاس سازمان شانگهای تأکید کرد که: «سازمان همکاری شانگهای به خوبی نشان داده که میتواند با اتکا به ظرفیتهای اقتصادی، سیاسی، ارزشی و جمعیتی خود، به نیروی پیشران چندجانبهگرایی جهانی تبدیل شود واین امر نشاندهنده فراهم بودن بستر شکلدهی به جامعهای بر پایه ارزشهای مشترک کشورهای در حال توسعه است».
از نظر بسیاری از کارشناسان نیز ظرفیتی که کشورهای در حال توسعه و در اینجا کشورهای عضو شانگهای برای تغییر معادلات جهانی دارند، به مراتب بیشتر از قابلیت کشورهای توسعهیافته غربی به دلیل تکمیل ظرفیت رشد و اثرگذاری آنان است.
علت این امر هم آن است که کشورهای توسعهیافته غربی، تمام توان خود را بر انزوا و انفعال جهان سوم متمرکز کردند و از بسیاری از دادهها و ارزشهای برسازیشده مورد ادعای شان همانند حقوق بشر، دموکراسی، توسعه و فقرزدایی، برای دستیابی به اهداف استعماری خود سوء استفاده ابزاری کردند و این مایه بیاعتمادی همه قربانیان رویکردها و رفتارهای استعمارگرانه قدرتهای غربی نسبت به آنان شد. به واقع سازمان شانگهای به عنوان نهادی که مبارزه با یکجانبهگرایی امریکا یکی از اهداف مهم و بنیادین آن است، نماد اعتراض سازمانیافته و راهبردی کشورهای عضو این سازمان علیه تکتازیها و ترکتازیهای ایالات متحده برای مدیریت امور سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی جهان بر محور و مدار منافع خود به بهای قربانی کردن منافع دیگران بوده است.
این سازمان با توجه به ظرفیتهای عظیمی که در زمینه تولید دارد و ۲۵ درصد تولید ناخالص دنیا را به خود اختصاص داده است و نیز با توجه به این که از ۵ قدرت اول اقتصادی دنیا دو کشور، عضو این سازمان هستند، در بازه زمانی نه چندان دور و دیر، به یکی از قطبهای اصلی اقتصاد جهانی تبدیل خواهد شد.
افزون بر این، عضویت چهار قدرت اتمی دنیا، یعنی روسیه، چین، هند و پاکستان در سازمان شانگهای، این سازمان را که از آن به «ناتوی آسیا» یا «ناتوی شرق» یاد میشود، به یک قدرت نظامی و امنیتی مهم و تأثیرگذار در معادلات امنیتی جهان تبدیل میکند و ظرفیت بسیار بالایی برای مقابله با افراطگراییهای سازمانیافته و تزریقشده ایجاد میکند که مقابله مشترک با داعش در چارچوب هدف امنیتی این سازمان، یکی از موارد آن خواهد بود.
ضمن این که نباید از یاد برد که یکی از دلایل عضویت رسمی ایران در این سازمان، دستاوردهای این کشور در امر مبارزه با تروریزم و حضور پررنگ این کشور در معادلات منطقه غرب آسیا و اورآسیا از محورها و محرکهای دیگری است که زمینهساز عضویت جمهوری اسلامی در سازمان شانگهای شد.
این در حالی است که دستیابی ایران به این جایگاه، دستاوردهای مهمی در حوزههای اقتصادی و امنیتی ـ سیاسی برای این کشور در پی خواهد داشت؛ از جمله بهرهوری از بازار بزرگ کشورهای عضو برای فروش محصولات غیر نفتی، کماثر کردن تحریمهای امریکا و غرب، تقویت نقش این کشور در معادلات امنیتی منطقه آسیا و اورآسیا و سرانجام تثبیت نقش ایران در طرحهای توسعه شرقی (مانند کمربند جاده.)
به این ترتیب، عضویت ایران در سازمان شانگهای، هم برای جمهوری اسلامی به مثابه تجدید حیات اقتصادی، سیاسی و امنیتی است و هم با توجه به جایگاه ایران در معادلات منطقهای و جهانی، موجب افزایش اقتدار و اعتبار جهانی سازمان شانگهای خواهد شد.