نزاع مرزی افغانستان-پاکستان چقدر جدی است
پاکستان با تلاشهای حصارکشی، دو هدف سیاسی عمده داشته است: کنترول جابهجایی کالاها و مردم از طریق مرزی که مدتها متخلخل بوده است، و همچنین ارایه یک خطکشی انجامشده در مرزی که توسط دولتهای قبلی افغانستان رد شده است
در دستکم دو حادثه اواخر دسمبر و اوایل جنوری، نیروهای طا-لبان برای جلوگیری از پروژه پاکستانی در حال انجام برای حصارکشی در امتداد مرز مشترک بین افغانستان و پاکستان – که دولتهای قبلی افغانستان هرگز آن را نپذیرفته است- مداخله کردند. به رغم تلاشها برای حل این موضوع از طرق دیپلماتیک و وابستگی طا-لبان به پاکستان بهعنوان پل ارتباط با جامعه بینالمللی، دو طرف همچنان بر سر حصارکشی اختلاف دارند. ریچارد اولسون، اسفندیار میر و اندرو واتکینز از انستیتوت صلح امریکا، پیامدهای این مناقشه مرزی را در روابط دوجانبه افغانستان و پاکستان و منطقه ارزیابی کردند.
آیا طالبان موضع تثبیت شدهای در مرز افغانستان و پاکستان دارد یا این یک موضع جدید از سوی آنهاست؟ این موضوع تا چه حد ممکن است در روابط دوجانبه آتی مشکلساز باشد؟
اولسون: شاید با وجود اتکای تاریخی طا-لبان به پاکستان به خاطر دریافت پشتیبانی این کشور، موضوع مرز دیورند ممکن روابط دو کشور را آسیب بزند. طا-لبان حق حرکت آزادانه مردم را در سراسر مرز دوران استعمار به خود میدهند. آنها مطابق موضع دهۀ ۱۹۹۰ مبنی بر عدم به رسمت شناختن این خط به عنوان مرز بینالمللی حرکت میکنند. تمام دولتهای افغانستان از سال ۱۹۴۷ تا کنون مواضع مشابهی در مورد این اختلاف اتخاذ کردهاند. این موضوع ممکن است با این واقعیت – جدا از موضوع به رسمیت شناختن – پیچیدهتر شود؛ اینکه بخشی از حصارکشی پاکستان شاید در داخل قلمرو افغانستان قرار گیرد. (و بیشتر اعضای جامعه بینالمللی، از جمله ایالات متحده) آن را خاک افغانستان در نظر خواهند گرفت.
پاکستان درگیریها بر سر این خط را کماهمیت جلوه داده و به طور علنی خواستار حل و فصل دیپلماتیک این موضوع شده که موضع دهۀ ۱۹۹۰ را نیز یادآوری میکند. اما برای اسلامآباد، مسئله ناآرامی در مناطق پشتون اکنون بسیار بزرگتر از سه دهۀ پیش به نظر میرسد، زیرا مناطق قبیلهای سابق که توسط فدرال اداره میشد، منبع تروریزم و بیثباتی در طول این قرن بوده است. اجازه کابل به تحریک طا-لبان پاکستان برای داشتن پناهگاه امن در حال حاضر یک عامل تحریککننده بزرگ در روابط دوجانبه است. اگر اسلامآباد درک کند که طا-لبان افغان از موضعگیری گذشته خود در مورد خط دیورند فراتر رفته و در واقع از یک جنبش توسعهطلب برای بازپسگیری زمینهای از دست رفته پشتونها حمایت میکند، ممکن است این روابط به کلی قطع شود. در حال حاضر اسلامآباد قدرت تازه تحریک طا-لبان پاکستان را به دسیسههای هند نسبت میدهد، بنابراین پیامدهای منطقهای این درگیری به طور بالقوه بزرگ است.
پروژۀ حصارکشی مرز پاکستان چقدر بر امنیت داخلی این کشور تأثیر گذاشته است؟ ارتش پاکستان اکنون وضعیت مرزهای غربی خود را پس از تسلط طالبان چگونه میبیند و چگونه این حصار در اولویتهای امنیتی قرار میگیرد؟
میر: حصارکشی مرز افغانستان-پاکستان، پروژۀ محوری سیاست امنیتی جنرال قمر باجوا فرمانده ارتش پاکستان برای مرزهای غربی این کشور بوده است. با توجه به محدودیتهای مالی پاکستان، از نظر مادی برای این کشور بسیار پرهزینه بوده است. گزارشها حاکی است که پاکستان نزدیک به ۵۳۲ میلیون دالر را برای این پروژه هزینه کرده است. به نظر میرسد پاکستان با تلاشهای حصارکشی، دو هدف سیاسی عمده داشته است: کنترول جابهجایی کالاها و مردم از طریق مرزی که مدتها متخلخل بوده است، و همچنین ارایه یک خطکشی انجامشده در مرزی که توسط دولتهای قبلی افغانستان رد شده است. در حالی که جابهجایی کالاهای غیرقانونی کند نشده است، اما به نظر میرسد که حرکت غیرنظامیان و مهاجران تا حد زیادی به گذرگاههای مرزی اعلامشده محدود شده است.
هدف خطکشی انجامشده مهم است. وقتی مرزهایی که شامل یک یا چند کشور پسااستعماری است، به صورت دوجانبه تعیین میشود، عموماً بحثبرانگیز و جنجالی است. به خصوص مذاکرات دیپلماتیک بر سر مرزها که شامل ادعاها و اختلافات ارضی میشود، دشوار است و زمان بسیار طولانی را در بر میگیرد. اما پاکستان با پیگیری یکجانبه مرزبندی و مشخصکردن آن با حصاری که چندان چالشی به دنبال نداشته، توانسته آن را حل کند – یک دستاورد بزرگ دیپلماتیک.
با توجه به این پسزمینه، انکار موضع پاکستان در مرز توسط طالبان و تلاش فیزیکی واقعی برای برچیدن حصار در نقاط مختلف، بیش از یک ادعای تاریخی است. این یک چالش ملموس برای ستون اخیر سیاست امنیتی پاکستان است – جدیتر از چالشهای لفاظی دولت سابق افغانستان در دوران ریاست جمهوری اشرف غنی و حامد کرزی. این امر فرض همچنین استراتژیک دیرینۀ پاکستان را مورد تردید قرار می دهد؛ اینکه پروژۀ سیاسی اسلامگرای طا-لبان و نسبتاً طرفدار پاکستان – که مبنایی برای حمایت پاکستان از طا-لبان در طول حضور ایالات متحده در افغانستان بود – روی آرمانهای ملیگرایانه انحرافی آنها سرپوش خواهد گذاشت.
به نظر میرسد سیاستگذاران پاکستانی متوجه شدهاند که طا-لبان در عین زمان صحبت از جهاد بر طبل ناسیونالیزم مرزی خواهند کوبید. آیا این امر باعث بازنگری سیاست پاکستان در قبال طا-لبان خواهد شد؟ نه، به این زودی. اما اگر طا-لبان چالش مرز را افزایش دهند، پاکستان ممکن به دنبال نفوذ تهاجمیتر بر سیاست داخلی طا-لبان شود.
چگونه تسلط طا-لبان بر افغانستان و استقرار به عنوان دولت فعلی، تا رقیب شورشی، موضع کلی آنها را در قبال مرزها یا روابط شان را با همسایگان تغییر داده است؟
واتکینز: اقدامات نیروهای طا-لبان در امتداد مرز با پاکستان باید همزمان با سایر درگیریهای اخیر طا-لبان در امتداد مرزهای ترکمنستان و ایران (و همچنین چند موقعیت پرتنش با تاجیکستان) ارزیابی شود. اگرچه هم طا-لبان و هم مقامات کشورهای همسایه این رویدادها را کماهمیت جلوه دادهاند و جنجال مرزی مشابه به اندازه خط دیورند ندارند، اما به نظر میرسد که طا-لبان در مورد امنیت مرزی فوت و فن خشنی را تجربه کردهاند.
در مورد تنش با پاکستان، رهبری طا-لبان ممکن است با داشتن موضع قوی ملیگرایانه منفعت سیاسی کسب کنند – حتی بیشتر از سایر کشورهای همسایه، با توجه به برداشت گسترده مردم افغانستان از روابط نزدیک طا-لبان با اسلامآباد، یا به عبارتی، اتهاماتی مبنی بر اینکه آنها به عنوان گروه نیابتی پاکستان خدمت میکنند.
اما نظارت دقیق بر رفتار نیروهای طا-لبان در امتداد مرز با پاکستان نیز تا حدی به خاطر دشواری در فرماندهی و کنترول است. از زمان تسلط طا-لبان بر این کشور در ماه اگست گذشته، طا-لبان مستقر در گذرگاههای مرزی اصلی، چندین بار اعمال ظاهراً خودسرانه، از جمله تبادل آتش برون مرزی و همچنین خرابکاری و آزار و اذیت انجام دادهاند که به سرعت توسط سخنگویان رسمی رد شده است. بیشتر این حوادث حاکی از خصومت نسبت به پاکستان در میان صفوف این گروه است، دشمنی که به نظر میرسد سطوح بالاتر فرماندهی طالبان قادر به پاسخگویی به آن هستند، اما قاطعانه از آن جلوگیری نمیکنند. این حرکتها محرک تنشهای جئوپلیتیکی بین اسلامآباد و حکومت جدید کابل نیست، اما ممکن است باعث درگیریهای مقطعی شوند.
تلاشهای حصارکشی چه تأثیرات دیگری بر تجارت، ترانزیت یا ارتباطات اجتماعی بین دو کشور داشته است؟ بحران اقتصادی و انسانی در افغانستان چگونه بر مهاجرت به پاکستان تأثیر گذاشته یا فشارهای فرامرزی دیگری ایجاد کرده است و طا-لبان و پاکستان چگونه به دنبال مدیریت این امر هستند؟
واتکینز: محققان و متخصصانی که بر قاچاق انسان و مواد مخدر به خارج از افغانستان نظارت میکنند، گزارش دادهاند که قاچاق با سرعتی سریع ادامه یافته است، و حتی از ماه اگست بدینسو نسبت به سالهای گذشته پیشی گرفته است. از آنجایی که پاکستان به نهاییکردن حصارکشی مرز خود ادامه میدهد، این جابهجایی غیرقانونی افراد و کالاها از نظر جغرافیایی در منطقه جنوب غربی افغانستان متمرکز شده است، جایی که ولایت نیمروز با پاکستان و ایران هم مرز است.
از نظر جابجایی انسانی، این رقم به صدها هزار افغان رسیده است که در نیمه دوم سال ۲۰۲۱ از مرز پاکستان عبور کرده و سفری غیرمستقیم به ایران و اغلب سپس به ترکیه و مقاصد مورد نظر اروپایی داشته است – با پیشبینی صدها هزار نفر دیگر برای عبور در سال ۲۰۲۲٫ پاکستان میزبان میلیونها پناهجوی افغان در چهار دهۀ گذشته بوده، اما تعداد نسبتاً کمی از آن افغانهای فراری تلاش کردهاند در پاکستان بمانند. گذشته از چند نقطۀ باقیمانده در حصار مرزی پاکستان، اسلامآباد از ماه اگست بدینسو محدودیتهای شدیدی را بر رفت و آمد غیرنظامیان در سراسر مرز اعمال کرده تا از جابهجایی انبوه انسانها به شهرها و محلات مرزی خود جلوگیری کند.
هرچند ناظران پیشبینی کردهاند که تنشها بین طا-لبان و پاکستان بر سر خط دیورند به دلایلی که در اینجا توضیح داده شد، تشدید میشود، اما این دو بازیگر توانستند پس از تسلط ناگهانی طا-لبان، جریان ترافیک مرزی تجاری و بشردوستانه را به روشی نسبتاً سریع و کارآمد تثبیت کنند. در حالی که اختلالات عمده در زنجیرۀ تامین همچنان باقی است، دو گذرگاه بزرگ مرزی دستکم برخی از ترافیک دو طرفۀ تجاری را تا ماه سپتمبر برقرار کردند – و طا-لبان از آن زمان آمارهای گزینشی را تبلیغ میکنند که نشان میدهد صادرات، حتی پس از رویکار آمدن آنها، به پاکستان افزایش یافته است.