نزدیکی ارگ و سپیدار؛ چه عواملی در کار است؟
دیدار رییسجمهور غنی از کاخ سپیدار پس از سه سالی که از به میان آمدن حکومت وحدت ملی میگذرد در حالی رسانهای شد که تنشها میان رییسجمهور و رییس اجرائیه به عنوان دو هرم قدرت در کشور تدریجا کاهش یافته و از حملات لفظی رییسجمهور و رییس اجرایی بر همدیگر کاسته است.
پیش از این دیدار، داکتر عبدالله بارها از ارگ انتقادهای تندی کرده بود مبنی بر عدم تطبیق توافقنامه حکومت وحدت ملی و بیاعتنایی ارگ نسبت به خواستههای ریاست اجرایی.
هرچند در خبرنامههای ارگ و ریاست اجرایی این دیدار به فاتحه و ابراز تسلیت رییسجمهور به رییس اجرایی به خاطر فوت یکی از خویشاوندان نزدیک آقای عبدالله نسبت داده شده، ولی اظهر من الشمس است که دیدار آقای غنی با عبدالله تنها بر حول محور فاتحه نبوده و مسایل مهم سیاسی هم میان آنها به بحث گرفته شده است.
هرچند در چند ماه اخیر نشانههای نزدیکی و فروکش کردن تنشها میان ارگ و سپیدار از لحن و عمل هر دو رهبر دیده شده، ولی این دیدار ناشی از عواملی است که باید بررسی شوند.
در نزدیکی ارگ و سپیدار عوامل داخلی و خارجی دخیل است، چون اگر فشار داخلی و خارجی نبود، از یکسو تیم ارگ، سپیدار را تافته جدا بافته از نظام دانسته و حاضر به پرداخت امتیاز به آن نیست. از آنسو هم سپیدار موجودیت حکومت وحدت ملی را ناشی از قربانی تیم خودش دانسته و خواهان امتیازهای همسان با ارگ است.
حال باید بررسی شود که چه عاملی باعث نزدیکی ارگ با سپیدار شده، کدام امتیازی سپیدار را وادار به تمکین کرده و اهرم فشار بر دولتمردان حکومت وحدت ملی داخلی است یا خارجی!
در بعد داخلی، عدم رضایت شماری از حامیان قدرتمند هر دو تیم باعث شد که پایههای حکومت وحدت ملی متزلزل شده و تا مرز فروپاشی پیش برود. تشکیل ائتلاف نجات با حضور قدرتمندترین حامیان حکومت زنگ خطر جدی را برای ارگنشینان به صدا در آورد. این ائتلاف عاملی شد برای نزدیکی ارگ با سپیدار، چون اگر تیم رییسجمهور که جنرال دوستم را نیز در کنار ندارد با تیم عبدالله هم همانند گذشته بیمهری میکرد، باعث تشدید بیشتر بحران، دوری مردم از حکومت و در نهایت فروپاشی هر دو تیم از هم میشد.
از جانبی دیگر، از قراین سفر داکتر عبدالله در مراسم هفته شهید در بلخ چنین بر میآید که ارگ و سپیدار در یک توافق دو جانبه، نگران از شکلگیری ائتلافهای سیاسی علیه حکومت شده و برای اقناع مخالفان نیرومند سیاسی در یک راستا همگام شدهاند.
در گذشته هرچه خواستههای حامیان رییس اجرایی برآورده نمیشد، تیم ارگ آن را به دوش عبدالله میانداخت، ولی بعد از آنکه عطا محمد نور اعلام کرد، دیگر با ریاست اجرایی طرف نیست و با خود ارگ و تمامیتخواهی آن مقابله خواهد کرد، تئوریسنهای اطراف رییسجمهور به این فکر افتادند که به صورت نسبی عبدالله را در سیاستهای کلان شریک ساخته و از طریق او مخالفان سیاسی نیرومند را که با او در یک تیم بودند، اقناع کند.
از دیدگاه دیگر، ریاست اجرایی پستی هم نیست که ارگ از آن هراس داشته باشد، این ریاست که براساس ناگزیریهای سیاسی شکل گرفت، همیشه از سوی ارگ به عنوان یک نهاد تشریفاتی نگهداشته شده و کادرهای پیشنهادی آن در تمام سطوح از هیچنوع صلاحیت اجرایی برخوردار نبودند.
در بعد خارجی نزدیکی ارگ و سپیدار بیشتر به یاد آورنده اتحاد دو شاخه خلق و پرچم حزب دموکراتیک خلق است؛ چه اینکه آنها به ضرورت وضعیت آن روزگار در زیر فشار ناشی از سفارت شوروی متحد شدند و ارگ و سپیدار هم بدون شک زیر فشار سفارت امریکا قرار دارند.
ایالات متحده امریکا از ۱۶ سال به اینسو در افغانستان حضور دارد، میلیاردها دالر مصرف کرده و جان صدها نظامی آن در این کشور گرفته شده است، ولی اکنون هیچ دستاوردی ندارد که برای مردم امریکا نشان دهد تا از فشار افکار عمومی بر حکومت آن کشور کاسته شود.
به نظر میرسد امریکا به رییسجمهور گوشزد کرده که باید مشکلات سیاسی داخلی افغانستان را خود حکومت حل کند و امریکا علاقهای به اختلافات امتیازطلبانه ارگ و سپیدار ندارد.
بنابر این، ارگ راهی جز نزدیکی با سپیدار در پیش نمیبیند؛ یا به اختلافات با سپیدار ادامه دهد و حمایت امریکا را از دست بدهد، مخالفان سیاسی را جدیتر کند و انحصار را پیشه کند، یا سپیدار را با خود داشته باشد که هم امریکا راضی و خوشنود باشد و هم مخالفان داخلی را به حاشیه براند.
ظاهر شکوهمند – خبرگزاری دید