نسلکشی ميانمار؛ چرا امريكا و چين خاموشاند؟
سکومت دولتهای اسلامی در قبال فاجعه میانمار را اگر کنار بگذاریم، باید سکوت معنادار امریکا به عنوان بزرگترین کشوری که ادعای دفاع از حقوق بشر را دارد و سکوت و حمایت چین از نظامیان میانمار را مورد بررسی قرار داد. چرا امریکا در قبال فاجعه و نسلکشی در میانمار ساکت است و چرا چین به عنوان یکی از عضوهای دایمی شورای امنیت و از همسایگان میانمار در قبال نسلکشی مسلمانان در این کشور سکوت کرده است و همچنان از مدافعان اصلی حکومت نظامی میانمار است؟
کشور میانمار دارای بیش از ۵۰ میلیون جمعیت است که چهار درصد آن را مسلمانان و چهار درصد دیگر را مسیحیها تشکیل میدهند. یونو اولین رییسجمهور میانمار مسئول رسمی کردن آیین بودایی در میانمار بود. بعد از عزل وی در ۱۹۶۲، جنرال نی وین تمام سربازان مسلمان را از ارتش اخراج کرد. میانمار در حال حاضر شاهد پاکسازی نژادی تمامعیار هست، مثل چیزی که در میانه دهه ۱۹۹۰ در بوسنی و هرزگوین جریان داشت و یا صهیونیستها در حق فلسطینیها انجام دادهاند. هیچ بعید نیست که در مورد مسلمانان میانمار هم مثل فلسطین و بوسنی معامله پشت پردهای میان غرب و دولت نظامیان میانمار صورت گرفته باشد. در این میان عوامل زیادی باعث منازعه در کشور میانمار است. میانمار دارای بیشت از ۱۵۰ قوم است که در مرحله اول هویت خود را قومی میدانند تا ملی. علل دوم اقتصاد ضعیف میانمار است که رشد اقتصادی این کشور ۲٫۵ درصد است. دلیل بعدی بد رفتاریها علیه مسلمانان، اسلامهراسی جهانی است، که میتوان گفت که نظامیان میانمار با همسویی با غرب این اسلامهراسی را تبلیغ میکنند و کشتار مسلمانان در اصل، یکی از محصولات همین اسلامهراسی است. علل بعدی و اصلیترین علل منازعه در میانمار دخالت کشورهای منطقهای چون چین، هند و جاپان است و کشورهای فرامنطقهای چون امریکا. برای چین دسترسی به اقیانوس هند بسیار حیاتی است. این کشور تنها به استقرار نیروهای دریایی خود در اقیانوس آرام بسنده نکرده و سالهاست از طریق میانمار کنترل اوضاع اقیانوس هند را نیز در دست دارد. این مسئله باعث شده که در تمام زمانی که میانمار در تحریم قرار داشت، چین از این کشور و حکومت نظامی آن حمایت همهجانبه کند. حکومت نظامی حدود نیم قرن است که در میانمار یا همان برمه سابق حاکم بوده است و با عنوان کردن حکومت وحدت ملی توسط نظامیان، آنها تنها راه محق کردن این ایده را تصفیه قومی و وادار کردن اجباری مسلمانان به مهاجرت از این کشور میدانند. دولت میانمار برای رفع اختلافات و مشکلات میان مسلمانان و بوداییان، سیاست کوچ اجباری کل ۶ میلیون مسلمان روهینگیایی را از منطقه آرکان اتخاذ کرده است. به واسطه این سیاست اتخاذ شده از جانب دولت قریب به ۱۵۰ هزار نفر از مسلمانان آرکان به بنگلادش، ۵۰ هزار نفر به تایلند و ۴۰ هزار نفر به مالزی و تعداد قابل توجهی به دیگر کشورهای آسیایی مهاجرت کردند.
ایالات متحده امریکا به محض شنیدن اخباری مبنی بر اشاره دولت میانمار به دموکراسی، به سرعت از این فرصت برای گسترش سیطرهی خود و تضعیف روابط این کشور با چین اقدامات لازم را فراهم نمود. از این اقدامات میتوان به لغو بسیاری از تحریمهای وارده بر این کشور اشاره کرد. در سالهای اخیر شاهد دیدارهای سران کشورهای امریکا و بریتانیا با میانمار بودهایم. به طوری که اواخر سال ۱۳۹۰ خانم هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا و پس از وی، دیوید کامرون، نخستوزیر بریتانا از این کشور دیدار نمودند. خانم “آنگ سان سو چی” فعال سیاسی، از مخالفان حکومت نظامی میانمار(برمه) و برنده جایزه نوبل صلح ۱۹۹۱(که حالا رهبری این کشور را در دست دارد) در ماه سپتمبر سال ۲۰۱۱ میلادی سفری به ایالات متحده داشت و پس از آن برای اولینبار در تایخ امریکا رییسجمهور ایالات متحده یعنی بارک اوبا به این کشور سفر کرد. ایالات متحده در اواخر سال ۲۰۱۱ میلادی اعلام کرد که سیاستهای خارجی خود را تغییر و توسعه خواهد داد. براساس این اعلان، منطقه آسیایی حوزه دریای آرام به عنوان منطقه حایز اهمیت در اولویت سیاستهای خارجی نوین این کشور قرار گرفت. چین و امریکا هر دو کوشش میکنند که موقیعت یکدیگر را در میانمار تضعیف کنند. برای همین هیچکدام برخورد مناسب با نسلکشی در میانمار را در دست نگرفته و به آن عمل نمیکنند. برای چین و امریکا حوزه اقیانوس هند از اهمیت ویژه برخوردار است. هرچند عامل اصلی کشتار مسلمانان در میانمار فرمانده ارتش این کشور یعنی «جنرال مین آنگ هلینگ» است، زیرا ارتش تمامی وزارتخانههای امنیتی و یک چهارم کرسیهای پارلمان را در قضبه دارد، ولی سکوت خانم سوچی و انکار کردن کشتار دستهجمعی مردم مسلمان اعم از زن و کودک قابل بخشش نیست. خانم سوچی مورد حمایت هند و امریکا است و ارتش این کشور مورد حمایت کامل چین، شعارهای دموکراسی و رو به دموکراسی رفتن نظام این کشور برای هند و امریکا بسیار مهم است، زیرا منافع خود را در آن میبینند، اما نظامی ماندن حکومت میانمار برای منافع چین خوب است، چه اینکه مانع استقرار نظامی چین در این حوزه نمیشود، و این حمایتها در حالی است که ارتش میانمار و در رهبری این کشور خانم آنگ سان سوچی، هردو شامل فاجع نابخشودنی نسلکشی در میانمارهستند. برای چین و امریکا تضعیف کردن موقعیت یکدیگر در میانمار مهمتر از نسلکشی در این کشور است.
مهدی سرباز- خبرگزاری دید