آخرین اخبارافغانستانتحلیلروند صلحسیاستصلح

نشست استانبول؛ شکست طالبان!

طالبان نه تنها نشست استانبول را به نفع خود نمی‌دانند، بلکه احتمالاً حتی به این نتیجه رسیده‌اند که قرار نیست در نشست استانبول حلوای تقسیم قدرت سخاوتمندانه پخش شود و کام این گروه را با رسیدن به امارت اسلامی دهه ۹۰، از مجرای اجلاس استانبول شیرین کند


روند صلح افغانستان وارد مرحله پیچیده و دشواری شده است. این پیچیدگی و دشواری از آنجا ناشی می‌شود که محمد نعیم سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر گفته است تا زمانی که همه نیروهای بیگانه از کشور خارج نشوند، این گروه در هیچ کنفرانسی که درباره افغانستان در آن تصمیم گیری می‌شود، شرکت نخواهد کرد.
برابر با توافق صلح دوحه، قرار بود نیروهای خارجی تا ماه می از افغانستان خارج شوند، اما اداره جو بایدن تاریخ خروج کامل نیروهای امریکایی را از افغانستان ۱۱ سپتامبر/ ۲۰ سنبله اعلام کرد.
اداره بایدن علت تأخیر در خروج نیروهای امریکایی از کشور را چالش‌های لوجستیکی بیان کرده است. این در حالی است که میر رحمان رحمانی رییس مجلس نمایندگان گفت با خروج کامل نیروهای امریکایی در یازدهم سپتمبر سال جاری، احتمال جنگ داخلی در کشور وجود دارد.
واقعیت امر این است که نشست استانبول در چهار دهه اخیر، فرصتی منحصر به فرد برای پایان جنگ‌های داخلی و دست یافتن به صلحی استوار بر ارزش‌های دموکراتیک و دستاوردهای مادی و معنوی بیست سال گذشته و از جمله جمهوریت به مثابه زیربنای ساختار سیاسی مدرن موجود است، اما آنچه این دورنمای امید بخش را تیره و تار می‌کند، خودداری طالبان از شرکت در این نشست تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز است.
طالبان علت تعلل خود در شرکت نجستن در نشست استانبول را عدم تطبیق کامل توافق دوحه و خارج نشدن نیروهای بیگانه از کشور خوانده‌اند.
یک منبع طالبان گفته‌ است که هنوز مواد توافق‌نامه دوحه از جمله رهایی زندانیان و حذف نام سران این گروه از فهرست سیاه سازمان ملل عملی نشده ‌است.
اما آیا به راستی آنچه مایه غیبت طالبان از نشست استانبول می‌شود، همین موارد است، یا این گروه، اساساً اهل گفت‌وگو نیست و خود را در میدان تعامل سیاسی، بازنده احساس می‌کند و به همین جهت از شرکت در نشست استانبول امتناع می‌ورزد؟
طالبان در پی اجرایی‌سازی متن و مفاد توافق دوحه است. نمایندگان این گروه در آغازین روزهای مذاکرات بیناافغانی در قطر نیز بر این موضوع تأکید داشتند که مبنای مذاکرات، توافقنامه صلح دوحه و فقه حنفی باشد؛ چیزی که موجب اطاله روند مذاکرات بیناافغانی و به بُن‌بست کشیده شدن آن برای مدتی طولانی شد. اکنون نیز این‌گونه به نظر می‌رسد که طالبان دریافته‌اند نشست ترکیه، ادامه نشست قطر نیست، بلکه جایگزین آن است و آنچه این گروه از اعمال توافق صلح با امریکا دنبال می‌کند، در نشست استانبول، قابلیت اجرایی و عملیاتی ندارد.
افزون بر این، این احتمال نیز وجود دارد که از نظر طالبان، طرح اداره بایدن برای صلح افغانستان، به اندازه کافی برآمده از توافق صلح دوحه نیست و انتظارات این گروه از دولت بایدن را برآورده نمی‌کند؛ انتظاراتی که ریشه در حاتم‌بخشی انتخاباتی دونالد ترامپ دارد و طالبان را پرتوقع و بدذائقه کرده است.
در کنار این موارد، محقق نشدن تعهدات امریکا به طالبان در توافق صلح آن ابرقدرت با این گروه متواری، از مسائل دیگری است که طالبان را نسبت به مشارکت در نشست استانبول، بی‌تمایل ساخته و حتی بر آن داشته است که از غیبت خود در این نشست، به مثابه اهرم فشاری علیه واشنگتن استفاده کند و کاخ سفیدنشینان را در برابر دو گزینه تمکین به مطالبات طالبان یا تن دادن به ادامه جنگ با آن وادارد؛ جنگی که بیهوده و پرهزینه است و امریکا از آن گریزان و رویگردان!
بر پایه توافق صلح دوحه، امریکا باید ۱۲ هزار زندانی طالبان را از زندان‌های دولت افغانستان آزاد و نام رهبران آن را نیز از فهرست سیاه سازمان ملل متحد حذف می‌کرد؛ اتفاقی که تنها در مورد آزادی ۵ هزار زندانی این گروه افتاد و اکنون با توجه به تصریح مقامات دولت جمهوری اسلامی افغانستان و از جمله امرالله صالح، مبنی بر این‌که آزادی زندانیان طالبان «غلط‌ترین» اقدام دولت بوده است، دیگر امکان تکرار شدن در مورد ۷ هزار زنداین باقی‌مانده طالبان را ندارد.
با این حال، این موارد، تنها مواردی نیست که موجب امتناع طالبان از شرکت در نشست استانبول شده‌ است، بلکه افزون بر آنچه از توافق امریکا و طالبان، رسوا و رسانه‌ای شده است، توافقات پشت پرده‌ای هم هست که حتی دولت افغانستان از آن بی‌خبر است و به نظر می‌رسد که وفاداری امریکا به آن توافقات، برای دولت کنونی این کشور، بسیار سنگین و پرهزینه است. بنابراین، طالبان از همه امکان‌ها و ابزارهای فشار بهره می‌برند تا دولت بایدن را به بازگشت به توافق دوحه وادار کنند و خودداری از شرکت در نشست استانبول، یکی از آن ابزارها است.
حملات راکتی اخیر طالبان بر مراکز نظامی امریکایی‌ها در میدان‌های هوایی خوست و قندهار هم، نوعی گوش‌مالی طالبانی با این پیام روشن بود که بی‌توجهی به توافق صلح دوحه، می‌تواند هزینه‌های سنگینی بر امریکایی‌ها تحمیل کند.

نتیجه این‌که طالبان نه تنها نشست استانبول را به نفع خود نمی‌دانند، بلکه احتمالاً حتی به این نتیجه رسیده‌اند که قرار نیست در نشست استانبول حلوای تقسیم قدرت سخاوتمندانه پخش شود و کام این گروه را با رسیدن به امارت اسلامی دهه ۹۰، از مجرای اجلاس استانبول شیرین کند. استقبال گسترده سیاستمداران افغانستان نیز از نشست استانبول و آمادگی شان برای شرکت در آن، بیانگر آن است که بنا نیست برایند این اجلاس، استقرار امارت طالبانی در افغانستان باشد. بنابراین رهبران طالبان تلاش می‌کنند با شرکت نکردن در این نشست، وانمود کنند که همچنان قدرتمند هستند، اما حقیقت این است که اگر چیزی به نام شکست سیاسی برای طالبان، قابل درک باشد ـ که هست ـ در امتناع آنان از شرکت در نشست استانبول، به وضوح خود را نشان می‌دهد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا