نشست اسلو؛ نتیجه چه بود؟
تعامل حکومتی مانند حکومت طا-لبان با قدرتهای غربی، جز با گردن گذاشتن به بخشی قابل توجه از اهداف هژمونیک و سلطهجویانه آنان، ممکن نیست
راحل موسوی-خبرگزاری دید
نشست سه روزه اسلو با شرکت مقامات امریکایی و اروپایی و هیئتی از حکومت طا-لبان به پایان رسید. از نظر امیرخان متقی سرپرست وزارت امور خارجه حکومت، نفس برگزاری این نشست یک دستاورد بزرگ بود، اما آیا به راستی چنین است؟
تصور میشود بخش عمده نگرش حاکمان جدید نسبت به حکومتداری و تعامل با جهان را توهم تشکیل میدهد. این نشست در صورتی میتوانست موفقانه و پردستاورد باشد که سیاست تحریم و انزوای غرب را به چالش بکشد، نام رهبران ارشد گروه طا-لبان را از فهرست سیاه سازمانهای بینالمللی درآورده و زمینه رسمیت و مشروعیت بینالمللی حکومت طا-لبان را فراهم میکرد و برای آزادی پولهای منجمدشده افغانستان در بانکهای امریکایی راهی زودبازده میگشود. هیچکدام از این اتفاقات اما نه تنها نیفتاد، بلکه هیئت طا-لبان در معرض فشارهای سنگین حقوق بشری قرار گرفت و در مواردی هم از مواضع ایدئولوژیک خود عقبنشینی کرد؛ از جمله بازگشایی مکاتب دخترانه در بهار آینده و فعالسازی وزارت امور زنان. اگرچه این عقبنشینیها هم نتوانست در دیدگاه غربیها نسبت به حکومت طا-لبان تغییری ایجاد کند و آنیکن هویتلفد وزیر خارجه ناروی گفت که در اجلاس اسلو جامعه جهانی مطالبات روشنی را در زمینههای حقوق بشر، حقوق زنان و آزادیهای سیاسی مطرح کردهاند و اکنون منتظرند طا-لبان چه میکنند.
به واقع حکومت طا-لبان، بیش از هر زمانی در معرض راستیآزمایی تعهدات خود به جامعه جهانی قرار دارد و هرگونه تحول در نگاه آنان به حکومت جدید افغانستان، مستلزم تحقق وعدههای هیئت طا-لبان در نشست در میدان عمل است.
با توجه به آنچه در نشست اسلو گذشت، حکومت در زمین غرب بازی کرد؛ زیرا آنچه از نظر مقامات حکومت کنونی برگ برنده تصور میشود، در بیرون از افغانستان و به ویژه در نشستهایی شبیه نشست اسلو، فاقد اعتبار است. طا-لبان دست یافتن به قدرت سیاسی در افغانستان را نتیجه مبارزات بیست ساله و جهاد علیه اشغال خارجی میداند. به زعم رهبران این گروه، اکنون با بیرون رفتن نظامیان امریکا و ناتو از کشور، افغانستان به استقلالی دست یافته که در تاریخ سیاسی آن بیپیشینه است، اما وقتی ناگزیریهای سیاسی و اقتصادی حکومت، مقامات بلندپایه آن را در نشستهای مهم بینالمللی مجبور میکند دست به دامن غرب شود و از قدرتهای برتر غربی ملتمسانه تقاضا کند که حکومت این گروه را به رسمیت بشناسد، داراییهای مسدودشده کشور را آزاد کند و در میدان مقابله با بحران انسانی و فاجعه گرسنگی، دست حاکمان جدید را بگیرد، خود متضمن فقدان استقلال سیاسی است.
از سوی دیگر از این واقعیت هم نمیتوان چشم پوشید که گفتوگوهای اسلو هرگز از موضع برابر صورت نگرفت؛ زیرا در این نشست فرستادگان دونپایه قدرتهای اروپایی و امریکا برای گفتوگو با نمایندگان دستگاه دیپلماسی حکومت شرکت کردند و جای مقامات همطراز با نمایندگان امارت اسلامی در نشست اسلو، بسیار خالی بود. این به معنای تحقیر و دستکم گرفتن حکومت افغانستان بود که بازهم دال مرکزی آن نفی استقلال نظام سیاسی کنونی افغانستان است.
از نظر حکومت، نشست اسلو فتح بابی برای تعامل با جهان، آب شدن یخ رابطه با غرب و گامی برای شناسایی رسمی دولت تازه افغانستان است، اما از این واقعیت هم نباید چشم پوشید که حتی بر فرض درستی این پندار، حکومت هزینه سنگینی برای نفس برگزاری اجلاس اسلو پرداخت کرد؛ زیرا نمایندگان غرب در این نشست، با کارتهای پرزوری ورود کردند. برای غرب مواردی مانند شنیده شدن صدای جنبش زنان معترض، تشکیل دولت فراگیر، توجه به حقوق بشر و حقوق اقلیتها، خودداری از سرکوب و بازداشتهای خودسرانه، قطع ارتباط با جریانهای تروریستی و نظایر آن، بسیار مهم است و حکومت طا-لبان برای یافتن قابلیت تعامل سازنده با دنیای غرب، به رسمیت شناخته شدن و دسترسی به داراییهای بلوکهشده افغانستان، بایستی از این هفتخوانها عبور کند.
بنابراین، تعامل حکومتی مانند حکومت طا-لبان با قدرتهای غربی، جز با گردن گذاشتن به بخشی قابل توجه از اهداف هژمونیک و سلطهجویانه آنان، ممکن نیست. این مهم از آنجا ناشی میشود که قدرتهای غربی برای ارتباط با حکومت طا-لبان، احساس نیاز نمیکند؛ در حالی حکومت طا-لبان حیات سیاسی خود را وابسته به برقراری ارتباط با دنیایی میبیند که روی خوشی به آن نشان نمیدهد.
ضمن آن که غربیها ارتباط یکجانبه حکومت طا-لبان با قدرتهای نوظهوری مانند چین، روسیه و ایران را هم برنمیتابند و طا-لبان را ناگزیر به بازی کردن در زمین خود میکنند.