نشست امنیتی مونیخ؛ از بحران اوکراین تا حواشی مهم برای افغانستان
اکنون نشانه و قراین حاکی از این است که گذر زمان اهرمی است که علیه طا-لبان عمل کرده و کشورهای دیگر را فرصت کافی میدهد تا روی مواضع شان فکر کنند
پنجاه و هشتمین نشست امنیتی مونیخ در سایه بحران اوکراین و تقابل غرب با روسیه برگزار شد. هرچند در این نشست انتظار میرفت که متن به بحران اوکراین اختصاص یابد، ولی حواشی جالبی هم برای افغانستان داشت و بار دیگر وضعیت افغانستان مطرح بحث کشورهای پیرامونی و جهان شد. البته نباید فراموش کرد که وضعیت افغانستان و بحران جاری اقتصادی و سیاسی در این کشور به حدی خاردار و گزنده است که هیچ بحران سیاسی و نظامی در جهان نمیتواند آن را از اذهان پاک کند.
اگرچه نشست امنیتی مونیخ بیشتر یک گردهمایی در حد تبادل نظر و دیدارهای دو جانبه و چند جانبه است و هیچ قطع نامه اجرایی از آن بیرون نخواهد آمد و مسایل مطرح شده در آن الزامیت اجرایی ندارد، ولی نفس مطرح شدن بحران افغانستان نشانه اهمیت وضعیت شکننده این کشور و نگرانی جهانیان نسبت به آن است.
بحران اوکراین در واقع آجندای اصلی نشست بود، ولی گویا مسئله افغانستان هم کمتر از بحران اوکراین نیست و حواشی نشست را کلاً به خود اختصاص داد. تا جایی که گزارش شده، سه محور در پیوند به افغانستان در این نشست مطرح شده است: اجماع روی کمک به مردم افغانستان، عدم به رسمیت شناختن طا-لبان و تاکید روی دولت فراگیر.
این سه محور در واقع به نوعی مبدل شده به مانیفیست تعامل جهان با حاکمیت جدید در کابل و برون رفت از بحران اقتصادی مستولی بر افغانستان، در همین زمینه است که باید سراغ چراغهای رابطه میان حاکمیت موجود و جامعه جهانی رفت و بررسی کرد که چه مسایلی میتواند به عنوان امتیاز دهی دو جانبه در سطح عالی مطرح گردد و تاکنون چه اشاراتی صورت گرفته است.
هرچند حکومت موجودیت به نظر نمیرسد که از مواضع خود عقب نشینی کند، ولی آنچه مسلم است، این که جامعه جهانی و کشورهای پیرامونی نیز ناگزیر به دادن امتیاز نیستند. آنچه در چند ماهه اخیر تغییر کرده، این که جایگاه حکومت جمهوری را حاکمیت موجود گرفته و گذر زمان که قبلاً به عنوان اهرم فشار صلی در دستش بود، در واقع دیگر کارامد نیست.
اکنون نشانه و قراین حاکی از این است که گذر زمان اهرمی است که علیه طا-لبان عمل کرده و کشورهای دیگر را فرصت کافی میدهد تا روی مواضع شان فکر کنند. ولی طا-لبان مثل زمانی که به عنوان یک گروه ضد دولت مطرح بودند، امتیاز زمانی ندارند و افزون بر از دست دادن آن، با چالش اقتصادی نیز دست و پنجه نرم میکنند. در گذشته رهبری طا-لبان با مسئولیت اداره یک کشور مواجه نبود و فقط با اندک امتیاز مالی که کسب میکرد، میتوانست فشار زیادی وارد کند، ولی حال به عنوان حاکم یک کشور مسئول است و باید منافع ملی، وضعیت مردم، عرضه خدمات و اداره امور کشور را به پیش ببرد که این خود، طا-لبان را در جایگاه ناگزیری قرار میدهد.
در آن سو، جامعه جهانی هیچ ناگزیری ندارد که افغانستان را به زودی به رسمیت بشناسد، آنها برای کمکهای بشری تعامل میکنند و سپس مسئله تشکیل حکومت فراگیر را پیش میکشند، کشورهای پیرامونی و جهان به خوبی آگاهند که اهرم فشار خوبی در دست دارند و اگر اکنون از آن استفاده نکنند، در آینده باید امتیازات بیشتری بپردازند؛ همان موضوعی که در دوحه اتفاق افتاد.
بناءً خلاف انتظارات طا-لبان، موضوع به رسمیت شناخته شدن بار دیگر در مونیخ رد شده و بر تشکیل دولت فراگیر تاکید شد، اکنون جهانیان و همسایگان بار دیگر توپ را به کابل پاس داده و منتظر حرکت بعدی آن میمانند تا مقامات در کابل چه پاسخی خواهند داد، آیا به بازی پاس دادن ادامه میدهند تا چراغ امتیاز دهی را روشن میکنند.