بیانصافی است اگر نفس برگزاری این نشست و شکستن بنبست مذاکرات بین الافغانی و توافق دو طرف برای ادامه این روند را کماهمیت نشان دهیم
دور جدید مذاکرات دو روزه صلح افغانستان در دوحه پایتخت قطر، بعد از نشست خبری رؤسای هر دو هیئت، یکشنبه ۲۷ سرطان پایان یافت.
آنچه این دور از مذاکرات را دارای اهمیتی ویژه ساخته بود، شرکت نمایندگان جمهوریت و امارت در سطح عالی و با حضور مقامات ارشد بود. از اردوگاه جمهوریت، عبدالله عبدالله، رییس شورای عالی مصالحه ملی و از جانب امارت ملا عبدالغنی برادر، فرد شماره دوی طالبان، ریاست هیئتهای مذاکرهکننده دو طرف را بر عهده داشتند.
به رغم آن که برخی سیاستمداران افغانستان از تحول جدی در دوحه و احتمال دستیابی به نتیجه مهم در این نشست خبر داده بودند و حتی کسانی مانند حامد کرزی، رییس جمهور پیشین، گفته بود که امیدواریها برای رسیدن به نتیجه بسیار زیاد است، اما این دور از مذاکرات نتیجه ملموس و قابل اعتنایی نداشت.
همین وعدهها بود که انتظار افکار عمومی از این نشست را بسیار بالا برده بود، اما نباید از یاد برد که نشست دو روز پیش دوحه، از این جهت که بنبست ده ماهه مستولی بر فضای مذاکرات بین الافغانی را شکست و رخنه و روزنهای هرچند کوچک برای تعامل طرفها باز کرد، گامی به جلو بود و باید آن را به فال نیک گرفت.
در ده ماهی که از آغاز مذاکرات صلح بین الافغانی میگذرد، این مذاکرات عملا با بنبست روبرو بوده و هیچ پیشرفتی نداشته است. بنابراین در شرایطی که جنگ و خشونت در کشور به اوج خود رسیده و طالبان در میدان نظامی احساس پیروزی و برتری میکنند، نفس برگزاری این نشست، امیدانگیز و مایه خوشبینی نسبت به آینده روند صلح است.
اینکه عبدالله عبدالله، رئیس شورالی عالی مصالحه ملی تأکید میکند که مواضع دو طرف واضح بیان شده و قرار شده در هفتههای آینده گفتوگوها ادامه یابد و نیز اینکه همو از نزدیکی دیدگاههای دو طرف در مورد جنگ افغانستان خبر میدهد، مایه دلگرمی و امیدواری است؛ اتفاقی که تاکنون پیش نیامده و در مواضع طالبان مشاهده نشده است.
اگرچه انتظار میرفت دو طرف در پایان این نشست دو روزه، بیانیهای مشترک صادر کنند و در آن از توافق بر سر مواردی بسیار مهم و حیاتی خبر بدهند، اما انتشار بیانیه شش مادهای محمد نعیم، سخنگوی طالبان در توییترش نیز نشانهای از قرار گرفتن دو طرف در آستانه تعامل سازنده و در حد خود امیدبخش است. در این بیانیه آمده است که هر دو طرف متعهد شدهاند تا رسیدن به چنین توافقی در سطح عالی در مذاکرات شرکت کنند و به منظور رسیدن به این هدف در آینده چنین نشستهایی را ادامه دهند.
به واقع نفس توافق دو طرف بر سر ادامه این روند با مشارکت نمایندگان ارشد هر دو جبهه جمهوریت و امارت در نشستهای آینده، مبارک و مغتنم است و از شکلگیری انعطافی امیدوارکننده در باورها و رویکردهای سران و رهبران طالبان خبر میدهد.
در این میان، اگرچه برخی رسانههای پرتوقع نوشتهاند که «تنها بند مهم این بیانیه تاکید دو طرف بر حفاظت از تاسیسات عمومی و همکاری برای کاهش شیوع ویروس کرونا است» اما بیانصافی است اگر نفس برگزاری این نشست و شکستن بنبست مذاکرات بین الافغانی و توافق دو طرف برای ادامه این روند را کماهمیت نشان دهیم؛ ضمن اینکه متعهد شدن به حفاظت از تأسیسات عمومی هم چیز کمی نیست و در صورت پایبندی طالبان به آن، هزینهها و خسارات جنگ، کاهش قابل توجهی مییابد.
نکته دیگری که نیازمند توجهی ویژه است تعامل افغانها با یکدیگر و دور از چشم خارجیها در نشست دوحه است. تاکنون پیشرانههای خارجی زمینه رویارویی مسالمتآمیز و گفتوگومحور را میان جناحها و جریانهای سیاسی فراهم میساخت، اما در نشست دوحه این خود افغانها بودند که برای مذاکره با یکدیگر گرد آمدند و کوشیدند به زبانی مشترک برای تفاهم برسند.
با توجه به پیشینه رویاروییهای خصمانهای که در کشور ما جریان داشته، اگر نشست دوحه هیچ نتیجه دیگری جز آمادگی افغانها برای گفت و گوی بیشتر نداشته باشد، نتیجه مهمی است که به گشایش راهها و روزنههای زیادی در آینده کمک میکند.
این مهم را زمانی میتوان درک کرد که پیش از آن درک کنیم ما در بحران و فقدان چهل ساله «گفتوگو» به سر میبریم و برای رسیدن به تفاهم و محورهای مشترک در دیدگاههای مان، بسیار باید صبوری کنیم.