آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

نشست میان‌افغانی دوحه و بیم فروپاشی نظام

اکنون می‌توان نتیجه گرفت که در موجودیت راهبرد جهادی پاکستان، انحصارگری کابل و باور طالبان به پیروزی نظامی از یک طرف و ابهام در سیاست‌های امریکا و عدم اجماع ملی از سوی دیگر، برایند آن چیزی در حد یک توافق سیاسی خواهد بود که یا به حاکمیت امارت اسلامی طالبان منجر می‌شود یا به جنگ داخلی و شکستی که کشور در دهه هفتاد خورشیدی تجربه کرد.

قرار است فردا یکشنبه(۱۶ سرطان) نشست میان‌افغانی دوحه به میزبانی دولت قطر و جمهوری فدرال آلمان میان سیاسیون افغانستان و گروه طالبان آغاز شود.
پیش از این، گروه طالبان دو بار در مسکو با سیاسیون و رهبران افغانستان نشست داشته و ۶ دور نیز با نمایندگان امریکا مذاکره‌ کرده است، ولی نتیجه ملموس در پی نداشته است، هرچند این بار در ترکیب سیاسیون چند مقام دولتی نیز شامل است مثل متین بیک و نادری و برخی اعضای شورای صلح. از نشست کنونی نیز انتظار نتیجه سرنوشت‌ساز نمی‌رود و تنها در حد یک سیر تفریحی در خلیج فارس و سواحل گرم قطر خواهد ماند.
چرا من به نتیجه این گونه دیدارها و نشست‌ها خوش‌بین نیستم؟ پرسشی است که پاسخ آن را باید در تاریخ معاصر کشور جست‌وجو کرد.
از فروپاشی نظام کمونستی در کشور خیلی زیاد نگذشته است. هنوز کسانی که در آن نظام به دنیا آمدند، جوان هستند و تازه در دوره سی سالگی عمر به سر می‌برند.
در آن دوره نیز تلاش‌ها برای صلح آغاز شده بود و رفت و آمد‌های بنین سیوان نماینده خاص ملل متحد به افغانستان، پاکستان و کشورهای درگیر، ادامه داشت.
حکومت داکتر نجیب نیز گام‌هایی برای صلح گذاشت از اعلان آشتی ملی گرفته تا دادن امتیازهای بی شمار به مجاهدین، ولی صلح تامین نشد و کشور رفت در یک بحران داخلی و خلای قدرت. قوای مسلح از هم پاشید و تبعات آن تا امروز ادامه دارد.
در آن زمان مجاهدین به پیروزی باور داشتند و اتحاد شوروی قوت‌هایش را از کشور بیرون کرده بود. طالبان نیز اکنون به پیروزی باور دارند و امریکا متمایل به خروج نظامیانش از افغانستان است.
در آن زمان پاکستان به جهاد به عنوان یک راهبرد نگاه می‌کرد و اکنون نیز همان نوع نگاه را دارد.
مجاهدین اصل نظام کمونستی را نا مشروع و دست نشانده شوروی می‌دانستند و اکنون طالبان نظام دمکراسی را نامشروع و دست نشانده غرب می‌خوانند.
اگر در آن زمان عمداً نظام منزوی کرده شد، اکنون نیز در اثر سهل‌انگاری زمامداران و استراتژی مبهم امریکا، کابل نه در انزوا که در انحصار چند حلقه به سر برده و به عنوان یک بازیگر اصلی در روند صلح مطرح نیست.
هرچند در مقبولیت عامه تفاوت بسیاری میان نظام کنونی و نظام کمونستی گذشته هست، ولی رفتار و دیدار سیاسیون با گروه طالبان بیشتر به سود آن گروه بوده و سبب مشروعیت بخشی به آن شده است. دیدارهایی که نه راهبردی بوده و نه مثمر بلکه بیشتر از سر « لج‌بازی» با اشرف غنی شکل گرفته است. سیاسیون ما باید بدانند که اشرف غنی نه نظام است و نه ارزش‌های نزدیک به ۲ دهه اخیر.
از جانب دیگر گفته می‌شود که طالبان با امریکا به تفاهماتی رسیده و قرار است پیش‌نویس قطع‌نامه میان آن‌ها به زودی تهیه شود. اگر این توافق صورت بگیرد، امریکا نیروهایش را از افغانستان خارج می‌سازد و حکومتی موقت سرکار می‌آید.، حکومتی که باید همه چیز را از صفر آغاز کند.
اکنون می‌توان نتیجه گرفت که در موجودیت راهبرد جهادی پاکستان، انحصارگری کابل و باور طالبان به پیروزی نظامی از یک طرف و ابهام در سیاست‌های امریکا و عدم اجماع ملی از سوی دیگر، برایند آن چیزی در حد یک توافق سیاسی خواهد بود که یا به حاکمیت امارت اسلامی طالبان منجر می‌شود یا به جنگ داخلی و شکستی که کشور در دهه هفتاد خورشیدی تجربه کرد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا