نشست ویانا؛ چه چیزی تعیینکنننده است؟
در خصوص تعیینکنندگی و تغییرآفرینی این نشستها، تردیدهای جدی وجود دارد؛ زیرا شرکتکنندگان در این نشستها که علم مخالفت با طا-لبان را برافراشتهاند، از چند مشکل بنیادی و ساختاری رنج میبرند
نشست سه روزه ویانا با صدور بیانیهای به کار خود پایان داد. در این نشست که در ویانا پایتخت اتریش برگزار شده بود، احمد مسعود، رنگین دادفر سپنتا، زلمی رسول، رحمت الله نبیل، فوزیه کوفی، نظیف الله شهرانی، شاه گل رضایی، میرویس بلخی، طیب جواد، منصور نادری، شکریه بارکزی، حسین یاسا و برخی چهرههای سیاسی دیگر مخالف طا-لبان شرکت کرده بودند.
این اولین گردهمایی مخالفان طا-لبان بود که بحث درباره آینده افغانستان و «مقاومت سیاسی و نظامی» علیه طا-لبان، مهمترین هدف برگزاری آن بود و طبق معمول با صدور یک بیانیه تشریفاتی غیر عملیاتی، به پایان رسید.
پرواضح است که نفس اینگونه تجمعات، برای انسجامبخشی نیروهای ضد طا-لبان و ایجاد همدلی و همسویی میان آنان خوب است، اما آیا تعیینکننده و تغییردهنده وضعیت هم هست؟
در خصوص تعیینکنندگی و تغییرآفرینی این نشستها، تردیدهای جدی وجود دارد؛ زیرا شرکتکنندگان در این نشستها که علم مخالفت با طا-لبان را برافراشتهاند، از چند مشکل بنیادی و ساختاری رنج میبرند:
آنان فاقد هرگونه جایگاه سیاسی و اجتماعی معتنابه و قابل قبول برای تحولآفرینی ساختاری در حوزه قدرت سیاسی در کشوری هستند که به خواست حامیان قدرتمند خارجی خود، به کام طا-لبان سقوط کرده است.
به بیان دیگر، حکومت طا-لبان اگرچه فاقد مشروعیت ملی و بینالمللی است، اما از عقبههای حمایتی نیرومند خارجی برخوردار است و به کمک همین عقبههای خارجی، به قدرت و حکومت دست یافته است. این در حالی است که چهرههای گردهم آمده در نشست ویانا، هیچ بهرهای از حمایت سیاسی و لجستیکی خارجی ندارند. نهایتاً آنان در یک بازی پیچیده امنیتی ـ استخباراتی، حکم اهرم فشاری را دارند که به صورت غیر رسمی، مأموریت مهار طا-لبان برای عدول نکردن از خطوط سرخ منافع قدرتهای غربی و منطقهای را دارند.
بخش عمده چهرههای شرکتکننده در نشست ویانا، مهرههای دولت فروپاشیده پیشیناند و این اگر مسئولیت آنان در فروپاشی نظام را سنگین نکند، سبکبارشان هم نمیگذارد. این برای آن است که هر کسی به تناسب موقعیت خود در نظام جمهوری، دارای سهم و نقش در فروپاشی آن است. بنابراین، حتی اگر برخی قدرتهای غربی و به ویژه کشورهای اروپایی، توانایی تعامل با طا-لبان را نداشته باشند و در پی یافتن گزینه جایگزین به جای حکومت این گروه باشند، در نیروهای سیاسی شرکتکننده در نشست ویانا این ظرفیت را نمییابند که اعتمادساز باشد و آن قدرتها را به شرطبندی بر سر آنان متقاعد سازد.
گوش طا-لبان به بیانیههای شسته ـ رُفته و صیقلخورده سیاسی کسی یا کسانی بدهکار نیست، تا به موجب آن، رویکردها و مبانی نگاه خود به قدرت سیاسی را تغییر دهد و تعدیل و تلطیف کند. منطق طا-لبان، منطق زور است و نشستها و بیانیههایی از این دست، هرچه هم پرزور باشد، توانایی براندازی یا بِهسازی و اصلاح ساختار سیاسی مورد نظر طا-لبان را ندارد؛ زیرا آنچه طا-لبان را منعطف و منطقی و متعادل میسازد، زور میدانی است که در سنگرهای نبرد مسلحانه به نمایش درمیآید. این کار را در سطوح پایین معطوف به چالشآفرینی امنیتی برای حکومت طا-لبان، جبهه مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود انجام میدهد، اما تا زمانی که از سوی دیگر شرکتکنندگان در نشست ویانا با این جبهه همافزایی نیروی مقاومتگر صورت نگیرد و به تبع آن جبهه نیرومند، تأثیرگذار و معادله به هم زن نظامی در سراسر افغانستان شکل نگیرد، نشست ویانا و دیگر نشستهای مشابه آن، راهی به دهی نخواهد برد.
برگزارکننده نشست ویانا، یک سازمان غیر دولتی اتریشی بود و این، حتی اگر متضمن روشن بودن چراغ سبز دولت اتریش یا حتی دولتهای همسو و همسود اتریش باشد، الزاماً بدان معنا است که اعضای نشست، کسانی با جایگاه رفیع سیاسی نیستند که مورد توجه مخالفان غربی ـ اروپایی حکومت تکقومیتی و تکجنسیتی طا-لبان باشند.
اگرچه از این حقیقت نباید چشم پوشید که نفس برگزاری نشست ویانا در یک کشور غربی، متضمن تضعیف حکومت طا-لبان است و برای شرکتکنندگان در آن نشست، این امکان را فراهم میسازد که شبکههای ارتباطی خود با قدرتهای غربی را احیا و تقویت کنند و در درازمدت، متناسب با ظرفیت سیاسی ـ اجتماعی خود شرایط جاری در کشور را متأثر سازند.
بنابراین، نشست ویانا تنها در صورتی میتواند بازدهی عملیاتی داشته باشد که اعضای این نشست، از مجرای توسعه روابط خود با قدرتهای بیرونی، اعتماد و حمایت آنان را برای تأثیرگذاری بر شرایط جاری در کشور، جلب کنند.
با همه اینها نشست ویانا، با توجه به چیدمان نیروهای شرکتکننده، حاوی و حامل این بار سیاسی است که طا-لبان در بازگرداندن چهرههای قابل اعتنای سیاسی در قلمرو حکومتی و زیر پرچم سفید خود، ناموفق بوده است. کمیسیون تماس این گروه در یک سال گذشته، تنها توانست تعداد معدودی از مهرههای کماهمیت و دونپایه سیاسی غالباً پشتون را به افغانستان برگرداند و جالب این که چهرههای برگشته هم عموماً همانهایی هستند که از منظر قومگرایی افراطی، وجه اشتراک نیرومندی با قدرت حاکم کنونی دارند. ناتوانی طا-لبان در متقاعد کردن شخصیتهای مطرح سیاسی برای بازگشت به کشور، میتواند استعداد بالقوه آنان برای دردسرآفرینی برای این حکومت بیبنیاد را همچنان فعال نگه دارد.
مهمترین سرمایه نشست ویانا، نمایش اتحاد و همگرایی قومی است که همه جریانهای سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک را تحت پوشش قرار داده و این پیام را به حکومت طا-لبان مخابره میکند که صف مخالفان آن، منسجم است و برای درهم شکستن یکجانبهگرایی قومی و مذهبی طا-لبان، متحد شدهاند.