نقش اسراییل در بحران افغانستان
با وجود درآمد عظیم شرکتهای اسراییلی از فروش سلاح به نیروهای خارجی در افغانستان، این کشور همچنان برای سود بیشتر، سلاحهای پیشرفته را به طالبان میفروشد تا با نیروهای خارجی در افغانستان بجنگند.
چند سال پیش، یک دیپلمات پاکستانی گفت که طالبان در افغانستان و پاکستان از سلاحهای اسراییلی استفاده میکنند.
این سخنان را سفیر پاکستان در تونس در مصاحبهای با روزنامه «الشوروک» بیان کرد.
علاوه بر این، یک مقام امنیتی اسراییل گفت که طبق بررسی وی، شرکتهای امنیتی اسراییلی سالانه بین ۷۰ تا ۸۰ میلیون دالر از فروش سیستمهای نظامی به نیروهای خارجی در افغانستان سود میبرد.
با وجود درآمد عظیم شرکتهای اسراییلی از فروش سلاح به نیروهای خارجی در افغانستان، این کشور همچنان برای سود بیشتر، سلاحهای پیشرفته را به طالبان میفروشد تا با نیروهای خارجی در افغانستان بجنگند.
کارشناسان سیاسی معتقدند که سیاست خارجی ایالات متحده در قبال افغانستان پس از ۱۱ سپتمبر، فرصت جدیدی برای اسراییل بوده است.
تاریخ ارتباطات اسراییل با حکومت افغانستان بر میگردد به اواخر دهه ۱۹۹۰ که بعد از خروج نیروهای جماهیر شوروی از این کشور شکل گرفت و تا آمدن شبه نظامیان طالبان در سال ۱۹۹۶ ادامه یافت. هنگامی که یکی از وزرای دولت برهانالدین ربانی با رییس کل دفتر اسراییل در پایتخت یکی از کشورهای اروپایی دیدار کرد، گفته میشد که هدف اسراییل به دست آوردن جای پا در ایتلاف شمال افغانستان است که با طالبان در جنگ بود.
البته، این امکان وجود داشت که این امر در جبهه ضد طالبان شکاف ایجاد کند که ظاهراً اسراییل آن را ترک کرد. گفته میشود که ایالات متحده نسبت به افشای ارتباطات اسراییل با ایتلاف شمال ضد طالبان نگران بوده است، زیرا از اعتراض پاکستان در مورد این مسئله هراس داشته و این که واشنگتن ممکن یکی از متحدان کلیدی خود را در جنوب آسیا از دست دهد. به هر حال، یکی از اهداف مهم استراتژیک اسراییل تلاش برای نفوذ در جنوب آسیا، به خصوص افغانستان است.
اسراییل از زمان تشکیل حکومت موقت در افغانستان تحت رهبری حامد کرزی، در راستای سیاست حضور بین دوکشور متخاصم همسایه، به دنبال ایجاد و گسترش همکاریهای اقتصادی، تجاری و کشاورزی با نهادهای افغانستان بوده است.
شرکتهای تجاری و اقتصادی اسراییلی همواره توسط سیاستمداران آن کشور تشویق شده تا در افغانستان حضور داشته باشند. اسراییل برای پرهیز از تقابل با افکار عامه جهان اسلام، تلاش کرده تا وارد صحنه سیاسی و نظامی افغانستان نشود. در حالی که ضمن پیشنهاد کمکهای بشردوستانه و بازسازی سیستم کشاورزی افغانستان، به تدریج سعی کرده تا توجه حکومت افغانستان را برای ایجاد روابط سیاسی جلب کند.
تاریخ حضور اسراییل در آسیای مرکزی و منطقه قفقاز، نشان میدهد که گرچه این رژیم در ابتدا به عنوان همکار تجاری و کشاورزی معرفی شده، در نهایت حلقه همکاریهایش را در حوزه امنیت، نظامی و اطلاعاتی گسترش داده است.
با این وجود، تحلیلگران سیاسی بر این باورند که اسراییل اهداف خود را در افغانستان دنبال میکند؛ یعنی جلوگیری از پیشرفت سلاحهای شوروی سابق به کشورهای عربی، دریافت سهم در بازسازی افغانستان و فشار بر پاکستان و ایران که یکی از مهمترین اهداف استراتژیک حضور اسراییل در افغانستان است.
علاوه بر این، منابع بلندپایه اسراییلی به نقل از یک معلم مذهبی یهود میگویند:« بسیاری از یهودیان افغانستان به اسلام گرویدهاند که باید هرچه زودتر دوباره به دین یهودی بازگردند.»
منابع آگاه از وزارت جمع آوری یهودیان اسراییل، تعداد یهودیان در افغانستان را بیش از یک میلیون تن تخمین کرده است. از همین رو، آریل شارون صدر اعظم وقت اسراییل دستور داد تا به آنها کمک مالی شود. نمایندگان یهودیان افغانستان نیز به اسراییل رفتند تا از طریق اسلامآباد کانال مواصلاتی به تلابیب ایجاد کنند.
در حال حاضر، حکومت افغانستان هیچ رابطه دیپلماتیک با نهادهای اسراییلی ندارد. چنانچه چندین سال پیش، سفیر افغانستان در آلمان از سفیر اسراییل نیز برای شرکت در مراسمی که به میزبانی سفارت افغانستان برگزار شده بود، دعوت کرد. این امر باعث اخراج وی شد.
اما مقامات افغان باید به این حقیقت توجه داشته باشند که اسراییل به دلیل عدم مشروعیت سیاسی در منطقه و حتی در سطح جهانی و به دلیل نگرانیهای امنیتی، به شدت به سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی متکی است. به دلیل عدم مشروعیت سیاسی، کمبود منابع انسانی، عدم استراتژی عمیق و وابستگی سیاسی به ایالات متحده، اسراییل در پی پیشبرد سیاست دفاعی پیشگیرانه مانند حضور در افغانستان است تا به کشورهای دشمنش ضربه وارد کند و منافع ملی خود را برآورده سازد.