نه، آقای ترامپ! ما از مرگ نمیهراسیم
پادشاه ینگه دنیا که وزیرش برای ما شاه تعیین میکند، با تحقیر سخن از قتل عام میلیونی همه جنوب افغانستان و چه بسا همه مملکت زده، بی این فکر که بعد قتل عام چه کسی کارخانههای هرویین سازی امریکا را بگرداند، چه کسی در مرز آسیای میانه و چین خودش را بترکاند، نه آقای ترامپ! ما از مرگ نمیهراسیم
قتل عامی آرزو دارم هلاکو خان کجاست/ زان که از سرحد کابل تا بخارا کشتنیست
این شعر میر جلال الدین بخاری، متعلق به قرنها قبل از آمدن امریکاییها با بی پنجاه و دو(B-52) و دالر و فساد افسار گسیخته است. قبل ازین که به برکت نیروهای خارجی، شکاف بین سفرهها و اندازه خانهها درست شود. قبل ازین که کارخانههای هرویین سازی این همه زیاد شود وتولید مخدرات با نگهبانی امریکاییها سیصد درصد رشد کند. قبل از حتی آمدن انگلیسیها و دولت علیه ساختنشان. قبل از شکست روسها درین قتلگاه تاریخی. قبل از حتی نسلکشی عبدالرحمانی. حال پادشاه ینگه دنیا که وزیرش برای ما شاه تعیین میکند، با تحقیر سخن از قتل عام میلیونی همه جنوب افغانستان و چه بسا همه مملکت زده، بی این فکر که بعد قتل عام چه کسی کارخانههای هرویین سازی امریکا را بگرداند، چه کسی در مرز آسیای میانه و چین خودش را بترکاند، نه آقای ترامپ! ما از مرگ نمیهراسیم چرا که مدتهاست در میدان ماین دست ساخت شما زندگی میکنیم، ما از مرگ نمیهراسیم چرا که رهبرانی سگ صفت داریم که بر درگاه شما برای پول به قیمت جان زانو میزنند، پولهای شما هم درین مملکت مکتب و شفاخانه و جاده نشده، به حلقوم غلامان خودتان ریخته شد، هیچ منتی از شما بر ما نیست؛ اما ما خیلی منت داریم که نسلهای کتاب خوان بعدی شما را بیخواب کند، بدتر از ویتنام. شما رازها و رویاهای ما را کشتید، شما زلالی ما را با آز عوض کردید و برای سالها یوغ بانک جهانی را بر گردن ما انداختید، شما منت تانکهای تیل امرالله صالح و عزیزی هوتک و چند تا ساختمان رنگه پاکستانی را به ما ندهید، فخر مادر بمبهایتان را نفروشید که از کشور ما حفرههای ساکت ماه ساخته است. از کابوسهای وحشت روزانه بهراسید، جل و پوستک تان را جمع کنید و بروید، شما جنگ را بردهاید ما باخته ایم. ما که در چاه ویل جهل گرفتاریم در چاه جاه طلبی وهم، در تهی، در خلا غرق شدهایم. همان طور که در دریاهای ترکیه و استرالیا همان طور که در حقارت روزمره غرقیم، همان طور که در بی اخلاقی روزافزون. قبلاً بد بودیم اما رذیل نبودیم. فحاش، قلاش و اوباش نبودیم که به برکت هژمونی لیبرال شما شدیم. مرگ برای ما از «هر دم شهیدی»(اصطلاحی رایج در افغانستان به معنی قابل ترحم بودن) گواراتر ست. ما نمیهراسیم از چیزی که قماربازی، پاک باختهایم.
ما گر ز سر بریده میترسیدیم – در حلقه عاشقان نمیرقصیدیم