نوروز، جشن باستانی مختص حوزه تمدنی زبان فارسی است که از دیرباز به اینسو در این حوزه، از سوی مردم با رسوم، سنتها و رواجهای مختلفی، گرامی داشته شدهاست.
این جشن باستانی اما ریشه در رستاخیز خاک دارد و اعتبارش را از دگرگونیهایی میگیرد که به قدرت بیمنتهای الهی و دمیدهشدن روح حیات و جنبش و زندگی به کالبد مرده و زمستانزده زمین در طبیعت بیجان و بیرمق ایجاد میشود.
بهار فصل نو شدن و رویش و بالش جوانههای امید و شکوفههای زندگی و حیات و از نشانههای آشکار قدرت انکارناپذیر خداوند است.
در این میان اما جشن نوروز به پیشواز از بهار طبیعت در افغانستان نیز با رسوم و آیینهای سنتی خاصی همراه است و شماری با تاویلهای دینی در صدد اند تا همپای بهار طبیعت و نوشدن خاک و رستاخیز زمین، دل و جان خویش را هم از چشمهسار جوشان معرفت الهی سیراب کنند و با پیوند زدن بهار طبیعت و بهار جان، این جشن پرشکوه و باستانی را با شور و عشق خاصی برپا دارند؛ اما دگماتیسم دینی در اینجا نیز در برابر این طرز نگاه به طبیعت و انسان و خدا میایستد و بزرگداشت از نوروز و تجلیل از بهار را نوعی بدعت در دین و حرام شرعی میداند.
تبلیغات فرقهها و دستههایی که با استناد به نوعی قرائت خاص از اسلام، طی سالهای اخیر در پی تکفیر تجلیل از نوروز و انکار بهار برآمدهاند، هر سال نسبت به سال پیش، اوج و دامنه بیشتری میگیرد. امسال نیز شماری از شبکههای انحرافی و عمال و ایادی آنها، با ارایه خوانشی متصلبانه و تحکمآمیز از دین، در صدد جا انداختن این برداشت موهوماند که تجلیل از نوروز نوعی آیین ضد اسلامی و مخالف با دستورات و احکام دین مبین اسلام است و حرام مطلق یا مطلقاً حرام است.
این در حالی است که در طول تاریخ، از بدو ورود اسلام به سرزمین افغانستان و در کل حوزه تمدنی زبان فارسی شامل افغانستان، ایران و تاجیکستان و…هیچ سندی مبنی بر ایستادهگی اسلام در برابر نوروز و بهار مشاهده نشده و آیینهای نوروزی همواره از سوی مسلمانان، همزمان با فرارسیدن عید نوروز فصل دل انگیز بهار، با شکوه و شادی و شور تجلیل و بزرگداشت شدهاست؛ پس چگونه ممکن است که بعد از قرنها از ورود اسلام به افغانستان و گسترش این آیین آسمانی در سراسر کشور، اکنون یک جماعت محدود با خط و نشانهای مخصوص و خوانش منحط و انحرافی و افراطی از اسلام، در پی تحمیل خرافههای زیبایی ستیزانهای به نام اسلاماند و با این روش، به دنبال تحریف تاریخ و تغییر مسیر رویه معمول حکومتهای بزرگ دینی و اسلامی در قلمرو افغانستان، طی قرنهای متمادی هستند؟
به نظر میرسد که این شبکهها با صدور فتاوای شرعی و اشاعه نوعی دگماتیسم انعطافناپذیر و ستیهنده دینی، پیش از آنکه به تحکیم جایگاه دین و شریعت در میان مردمانی که قرنها است با اسلام زندگی کرده و با ایمان اسلامی از دنیا رفتهاند، بپردازند به این جایگاه ضربه زده و با ارایه تصویری متصلبانه، تحکمآمیز و انعطافناپذیر از شریعت اسلامی راه را برای ورود و ظهور گرایشهای انحرافی و دینستیزانه در جامعه هموارتر کرده و بهانه به دست دشمنان و بدخواهان اسلام و مسلمانان میدهند.
بنابر این، این بر علمای دینی و مراجع تصمیمگیرنده اسلامی است که وارد میدان شده و به عناصر فرصتطلب و جاهل نسبت به معارف ناب دینی، اجازه سوء استفاده از دین علیه دین را ندهند. ضمن آنکه تجلیل معقول و مطلوب از نوروز و بهار را به عنوان ایمان به آیات و نشانههای شگفتآور الهی، مورد تایید قرار دهند و آن را فرصتی برای بازاندیشی مسلمین به سرگذشت پیشین و سرنوشت آینده خویش معرفی کنند.
این در حالی است که بدنامسازی دین، ارایه چهرهای خشک و خشن و انعطافناپذیر و زیباییستیز از اسلام و کمک به دشمنان اسلام برای توجیه اعمال و اقدامات اسلامستیزانه خویش از طریق رسانهها و… از پیامدهای گریزناپذیر نوروزستیزی و تکفیر بزرگ دارندگان نوروز است.
اسلام، دین مدارا، همگرایی، تساهل و تعامل و تحسین زیباییها است. گرامیداشت از نوروز همچنین با نظام تکوینی و اراده خالق خوبیها و زیباییها نیز سازگار است و پاسداشت و بزرگداشت از نوروز به نوعی شکرگزاری از نعمات خداوندی و ابراز عجز و نیاز نسبت به قدرت و اراده دگرگونگر باری تعالی میباشد.
بهار هم مظهر شگفتیهای جهان آفرینش و نشانه قدرت شگفتیساز حضرت حق در دگرگونی و آفرینشگری است. بنابر این، بزرگداشت از بهار با استفاده از شیوهها و روشهای گوناگون از طریق سنتها و عرف و عادات و آداب مرسوم و رایج اجتماعی، به یک معنا گردنگذاردن به قدرت مطلق خداوند به عنوان آفریدگار و اراده بلامنازع نظام هستی و منظومه آفرینش است.
از جهت دیگر، سود ناشی از ستیزه با سنت حسنه گرامیداشت از نوروز را تنها دو گروه، نصیب میشوند؛ دشمنان دانای دین و دوستان نادان آن.
دشمنان دانای دین را آنانی تشکیل میدهند که از سر عقل و آگاهی به مصاف دین میآیند و با استفاده از هر فرصت ممکن، در پی طرح و تحقق اغراض و امراض مسموم و مذموم خویشاند و دوستان نادان آن را نیز کسانی تشکیل میدهند که با ارایه تصویری خشک و خشن و ستیهنده و ناسازگار با گوهر اصیل دین، در پی استقرار نظامی مبتنی بر قرائت طالبانی از اسلاماند و آن را بهترین نوع خوانش از پیام دینی میدانند. این جریان را بیشتر افراط گرایانی شکل میدهند که خواسته یا ناخواسته آب در آسیاب دشمنان دین میریزند و خود نیز در این راه، به چیزی جز انزوا و نفرت اجتماعی دست نمییابند.
علی راحل- خبرگزاری دید