نور و نوآوری در جمعیت
آنچه از برگزاری کنگره جمعیت اسلامی و انتخاب آقای نور به ریاست این حزب در روز پنجشنبه اتفاق افتاد، در نوع خود نوآوری بیسابقه در تاریخ تحزب در افغانستان بود و باید آن را برای نوآوریهای بیشتر حزب جمعیت در حوزه کنشگریهای معنادار و اثرگذار در بازیهای سیاسی افغانستان، به فال نیک گرفت
برگزاری کنگره سراسری حزب جمعیت اسلامی که در آن عطامحمد نور، با اکثریت قاطع آراء در جایگاه ریاست این حزب پرپیشینه و تأثیرگذار قرار گرفت، رویداد مبارکی بود که در حیات سیاسی احزاب افغانستان بیسابقه است.
احزاب سیاسی در افغانستان، قصه پرغصهای دارند. ایستایی و ناجنبایی در هسته رهبری و مدیریت اصلی، مهمترین ویژگی ساختاری احزاب سیاسی در کشور ما است؛ به گونهای که احزابی که چهار دهه پیش تأسیس شدهاند، در طول این بازه زمانی پرفرازوفرود، هیچ فرازوفرودی در رهبری خود ندیدهاند. رهبران امروز احزاب سیاسی افغانستان، همانهایی هستند که چهل سال پیش در فرایندی کاملاً غیردموکراتیک و به موجب ضرورتهای سیاسی ـ اجتماعی آن روزگار، در جایگاه رهبری حزب تکیه زده و تا امروز جز مرگ، هیچ تکانه دیگری آنان را از جایگاه خود تکان نداده است!
کسانی هم که دار فانی را وداع گفته و به دیار باقی شتافتهاند، بازهم در فرایندی کاملاً غیردموکراتیک و کاملا میراثخوارانه، جای شان به بازماندگان درجه اول شان واگذار شده است.
حزب جمعیت اسلامی، یکی از آنها است که پس از شهادت استاد ربانی، بر مبنای برخی مصلحتهای سیاسی ـ عاطفی، هسته مرکزی این حزب، ریاست آن را موقتاً به آقای صلاحالدین ربانی، یادگار مرحوم استاد سپرد، اما این بدان معنا نبود که ایشان رییس مادامالعمر این جریان سیاسی مهم و محوری در معادلات سیاسی افغانستان باشد؛ چیزی که به نظر میرسد به سوی همین موضوع میلان یافته و رفته رفته از صورت موقت خارج میشد.
این وضعیت، حزب جمعیت را به حاشیه رانده بود و از میزان نفوذ و نقشآفرینی آن در بازیهای سیاسی و اثرگذاری در تحولات داخلی و خارجی مرتبط با سرنوشت افغانستان، به صورت ترحمانگیزی کاسته بود و ضرورت خانهتکانی حزبی و تجدید نظر در مدیریت آن را عمیقاً برجسته ساخته بود.
برگزاری کنگره سراسری این حزب اما در شرایطی برگزار شد که افغانستان در شیب تند تحولات پرشتاب سیاسی قرار گرفته و غیبت احزاب قدرتمند از این فرایند بسیار حیاتی، به عنوان خلأی جبرانناپذیر در نظر آورده میشود.
بنابراین برگزاری این کنگره که به همت آقای عطامحمد نور و همفکران او در حزب جمعیت برگزار شد و نشانه زمانشناسی وی برای اقداماتی خطیر و تعیینکننده است، به مثابه تجدید حیات جمعیت اسلامی در روزگار مرگ سیاسی احزاب به دلیل دورماندن آنان از متن و محور معادلات سیاسی کشور است.
آنچه از برگزاری کنگره جمعیت اسلامی و انتخاب آقای نور به ریاست این حزب در روز پنجشنبه اتفاق افتاد، در نوع خود نوآوری بیسابقه در تاریخ تحزب در افغانستان بود و باید آن را برای نوآوریهای بیشتر حزب جمعیت در حوزه کنشگریهای معنادار و اثرگذار در بازیهای سیاسی افغانستان، به فال نیک گرفت.
در این میان، بارزهای که آقای نور را از بسیاری از همگنان خود ممتاز و متفاوت میسازد، تجارب سیاسی ـ مدیریتی او هم در دوران جهاد و هم پس از آن در امر حکومتداری و مدیریت حزبی است. آقای نور هم درخشش انکارناپذیری در رهبری جهاد افغانستان داشته و هم با تجربهای که از اداره یک دههای ولایت بلخ به دست آورده است، بر ظرافتها و ظرفیتهای دیپلماسی مدرن و حکومتداری مبتنی بر خردورزی سیاسی و معطوف به درک واقعیتهای جاری در بستر جامعه نیز اشراف عمیق دارد. بنابراین، او بیش از هر کسی شایستگی قرار گرفتن در رأس حزب جمعیت را دارد و دیگران مدعی ریاست موروثی این حزب نیز باید برای احترام به آرمانهای شهدای این حزب، مخصوصاً رهبری شهید آن، بر نفسانیات خود پای بگذارند و بدانند «هر که از چشمه جدا ماند، لجنپرور شد».