نیویارکتایمز: عطا محمد نور والی مقتدری که حکومت را متوقف کرد
رییس جمهور وقتی دید که آقای نور با بقیه قدرتمندان محلی که منتقدان رییس جمهور بودند، ملاقات میکند، صبر غنی لبریز شد، او دستور برکناری آقای نور را صادر کرد. اما رییس جمهور محاسبهاش اشتباه بود، آقای نور نهتنها دستور غنی را رد کرده است، بلکه وضعیت پیش آمده را به فرصت تبدیل کرده و از آن به عنوان یک بازیگر برای انتخابات آینده از همین اکنون کمپاین دارد.
عطامحمد نور فرد قدرتمندی که ولایت شکوفایی را فراتر از یک والی، مانند یک پادشاه برای سیزده سال مدیریت کرده است. وقتی در مسیر راه در جادهای در دُبی بود که تماسی دریافت کرد: اشرف غنی قصد دارد که ترا برکنار کند.
سه سال میشد که غنی قصد داشت نور پنجاه و چهار ساله، یکی از فرماندهان مجاهدین علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق را که بعدتر پس از جنگهای داخلی و مبارزه علیه طالبان به عنوان والی مرکز تجارتی کشور تبدیل شد، برکنار کند. مذاکرات برای رسیدن به یک توافق با ارگ به بُنبست خورد. رییس جمهور وقتی دید که آقای نور با بقیه قدرتمندان محلی که منتقدان رییس جمهور بودند، ملاقات میکند، صبر غنی لبریز شد، او دستور برکناری آقای نور را صادر کرد. اما رییس جمهور محاسبهاش اشتباه بود، آقای نور نهتنها دستور غنی را رد کرده است، بلکه وضعیت پیش آمده را به فرصت تبدیل کرده و از آن به عنوان یک بازیگر برای انتخابات آینده از همین اکنون کمپاین دارد. رد دستور حکومت مرکزی توسط یک قدرت محلی به عنوان یک آزمون توسط یک حکومت تا به گلو متمرکز و شکننده است. تقابل میان آقای نور و آقای غنی که از آن یک ماه میگذرد به یک آزمون دردناک برای مردم مبدل گشته است که ایالات متحده امریکا تا چه سرحدی از رییس جمهور در برابر اپوزیسیون حکومت حمایت میکند. آقای نور هفته گذشته از دفتر دولتیاش به نیویارکتایمز گفت:« آنها فکر میکردند من هم مثل بقیه والیها در یک توته کاغذ تعیین شدهام. من رییس اجرایی یک حزب مقتدر هستم و عضویت رهبری یک ایتلاف مقتدر را نیز دارم. مردم برای کاریزمایی که دارم به من اعتماد میکنند»
آقای نور میگوید هدف از حذف او، تلاش سیاسی است که با محوریت انتخابات پیشرو میچرخد. چون آقای غنی قصد دارد که دوباره خود را نامزد کند: « ما در انتخابات ظرفیت اخذ آرای بلند را داریم، آنها تلاش دارند تا ما را به حاشیه برانند. ما آرام نمینشینیم، اگر حزب و متحدان ما موافقت کنند ممکن من به عنوان نامزد در یک تکت انتخاباتی خودم را نامزد کنم. دوست ندارم فرد شماره دوم باشم»
یکی از دلایلی که ممکن است به برکناری آقای نور کمک کرده باشد، موضوع تانکرهای تیل ناتو است که توسط نیروهای او، دوماه پیش در بلخ توقف داده شده بود. آقای نور میگوید قراردادکنندگان افغان برای گریز از پرداخت مالیات، زیر نام ناتو تیل را به صورت غیر قانونی وارد میکردند، اما برخی از مسئولان که نخواستند نامی از آنها برده شود تا باعث ناراحتی آقای نور نشود، میگویند دلیل توقف، ندادن سهمیه به نزدیکان آقای نور بوده است .مسئولان میگویند این کار بلند رتبهترین فرمانده امریکایی در افغانستان، فرمانده جان نیکلسون را ناراحت کرد. مشاوران غنی با استفاده از این پرونده علیه آقای نور لابیگری کرده و به امریکاییها گفتند که آقای نور نه تنها علیه رییس جمهور که علیه متحدان امریکاییاش نیز است.
آقای نور اما در این باره نگران به نظر نمیرسید: «نیکلسون نباید ناراحت میشد، باید مرد واری برایم زنگ میزد و معلومات میخواست.»
در ماه دسمبر، حکومت غنی با کمک ناتو از پرواز هواپیمای حامل آقای نور به قندهار ممانعت کرد. در ماه جولای از نشست هواپیمای آقای دوستم معاون اول ریاست جمهوری که به دلیل اختطاف و تجاوز بر یک حریفش در ترکیه در تبعید بسر میبرد، جلوگیری شد. او قرار بود یکجا با آقای نور در یک گردهمایی شرکت کند. از تلاشها و ملاقاتهای آقای نور چنین به نظر میآید که اوتلاش دارد توانمندی خود را برای نامزدی در پست ریاست جمهوری امتحان کند و یک پله بالا برود. آقای نور در جریان سفرش در دُبی با «اریک پرنس» رییس کمپنی «بلک واتر» که خواستار خصوصیسازی جنگ در افغانستان است، ملاقات کرده است. آقای نور با آنکه این دیدار را با متحد اداره ترامپ و کسی که خواهرش وزیر معارف امریکاست تایید نکرد، ولی مشخص است که آقای نور دنبال ایجاد رابطه با امریکاییها بوده است.
او میگوید: «من با افراد قدرتمند نزدیک با قصر سفید دیدار کردهام»
حکومت غنی، فرمانده چریکی و از همرزمان آقای نور، انجنیر داوود را که در بیست سال گذشته در لندن مغازه بیکفروشی داشته است، جانشین آقای نور معرفی کرده است. چون اجازه آمدن به بلخ را ندارد، داوود در منطقه دیپلماتیک کابل دفتری را باز کرده و آمادگی برای کاری را میگیرد که شاید اصلاً اتفاق نیفتد. ریش خود را سیاه رنگ کرده، دریشی سه پارچهای فرمایش داده و سخنگویی را مقرر کرده که در رسانهها صحبت میکند.
انجنیر داوود از مهمانخانهای که حکومت برایش داده میگوید: «منتظر هستم که حکومت چه میگوید. کاملاً مربوط آنهاست که تصمیم بگیرند کی و چهگونه من را به بلخ میبرند.»
آقای نور داوود را به عنوان یک وسیله علیه خودش میخواند و میگوید هیچ امکان ندارد او جانشیناش شود. او میگوید مشکل فقط از طریق گفتوگو با حزب سیاسیاش که در کابل جریان دارد میتواند حل شود.
اعتبار نظامی و سیاسی آقای نور چندین دهه است که بیشتر در محوطه ساحه قدرتش چرخیده و از آن به عنوان امتیاز بزرگی پیش خارجیها و حکومت استفاده کرده است. به ارزش بیش از ۱.۷ میلیارد مواد( مبهم است. معلوم نیست چه مواد) از طریق یکی از بنادر بلخ، سال گذشته به بیرون انتقال داده شده است، به شمول تیل ناتو. دیدبان حقوق بشر آقای نور را به مسلح کردن افراد نظامی در شمال متهم کرده است.
در ۱۵ سال گذشته، آقای نور یک شبکه بزرگ تجارتی در مزارشریف، مرکز تجارت با آسیای میانه، ایجاد کرده است. این روابط و داد و ستد برای او و متحدانش ثروت و زندگی مجللی بهبار آورده است. در ضمن منابعی بوده برای شبکهای از فرماندهان محلی در چندین ولایت.
برای اینکه او را حذف کنند، همکاران غنی او را یک شخص فاسد معرفی کردهاند که از هر تجارت سهم میگیرد و در حسابهای خارجیاش صدها میلیون دالر دارد. ولی آقای نور میگوید درآمدش از پول پاک تجارتاش است و مفادش را برای شبکه طرفداران و فعالیتهای سیاسیاش استفاده میکند.
پیش از برکناریاش، آقای نور که به وظیفهاش اعتنا نداشت، ماهها میشد که به دفتر رسمیاش حاضر نمیشد. او به موضوعات حکومتی از مهمانخانه خصوصی یا سیاسیاش رسیدگی میکرد که با قندیلهای زیبا و عکسهای متعدد خودش مزین شده است.
ولی همینکه برکنار شد، شروع کرد به آمدن به دفترش. با گذشتن از چندین لایه امنیتی، آقای نور روزانه با صدها هوادارش که سخنرانیهایش از طریق چندین شبکه کشوری به شکل زنده نشر میشود، دیدار می کند. و در این سخنرانیها مکرراً از زبان زور کار گرفته است.
یکی از حملههای مکرر آقای نور بالای عبدالله عبدالله شریک حکومت غنی است.
«دندانهایت را می شکنم» آقای نور اخیراً خطاب به عبدالله گفت، کسی که آقای نور او را متهم به خود فروشی به غنی میکند.
پس از ظهر پنجشنبه گذشته در حالیکه لباسهای سیاه بر تن و عینک سیاه به چشم داشت، در قطار موترهای سیاه زرهی به دفتر رسمیاش آمد. همکارانش گفتند که شب گذشته تا نیمههای شب بیدار بوده است. در حالیکه در گوشی صحبت میکرد، دورادور سالون قدم میزد و سپس با کسانی که به دیدارش آمده بودند، صحبت میکرد.
در حالیکه به حرفهای سخنرانان زیادی در سالون گوش میداد، بازدیدکنندگان در دو سالون جداگانه نشسته بودند. او در حالیکه خسته به نظر میرسید، تلاش میکرد تا جلو خمیازههایش را بگیرد. سخنرانان یکی پی دیگر او را «شیر، پادشاه، امپراتور» صدا میزدند و آقای نور در برابر هر توصیف، سرش را به عنوان تشکر پایین میکرد و دستش را روی سینه میگذاشت.
وقتی آقای نور فرصت سخنرانی را گرفت، اثری از خستگی به نظر نمیآمد. یکبار دیگر علیه حکومت مرکزی تاخت. او گفت هم حزبیهایش با حکومت برای رسیدن به یک راه حل مذاکره میکنند. او گفت این یگانه راه حل است. او از طرفدارانش خواست تا خود شان را برای تجمعات مدنی آماده کنند، تایرهای کهنهشان را برای بستن جادهها آماده کنند. صحبتهایش به کمپاین انتخاباتی تبدیل شد. آقای نور رهبران حکومت را به نابینا بودن در برابر مشکلات و جنگهایی که مردم متحمل شدهاند، متهم کرد.
«اگر من روزی رییس جمهور شدم …» حضار به استقبالش نعره کشیدند.
آقای نور در مورد فساد صحبت کرد. او گفت حکومت غرق در فساد است.
او گفت در حالیکه یک معلم کمتر از ۲۰۰ دالر معاش دارد، دو رهبر حکومت وحدت ملی جیب متحدان خود را پر میکنند. او گفت غنی و عبدالله برای مشتی از مشاورین بیکاره ۵۰۰۰ و ۶۰۰۰ دالر و بیشتر معاش پرداخت میکنند. او گفت قیمت یک موتر که برای مشاورین شان کرایه میکنند چند است؟
آقای نور گفت: «آنها خون مردم را میمکند.»
منبع نیویارکتایمز