شتابزدگی آقای صالح؛ هراسافکنی روانی
در مدتی که امرالله صالح معاون اول ریاست جمهوری، با دور زدن نهادها و ساختارهای امنیتی، مسئولیت امنیت کابل –پایتخت- را بر عهده گرفته، فضای فیسبوک تیول بلامنازع رجزخوانی آمیخته با هذیانگویی او شده است.
آقای صالح که در گزارشهای جلسات ساعت ششونیم خود، با حمله بر چهرههای شاخص ملی و هتاکی نسبت به شخصیتهای برجسته سیاسی ـ جهادی، در پی بروز عقدههای انباشته و فروخورده سالیان دراز واماندگی خویش است و مذبوحانه میکوشد خود را در گرانیگاه معادلات سیاسی قرار دهد و به محوری در صحنه کنشگری سیاسی تبدیل شود، گزارش ساعت ششونیم روز شنبه، ۲۲ قوس خود را با این هشدار آغاز کرد که: «طالبان داعشی در یک پیام کتبی به ما هشدار دادهاند که اگر کسی از زندانیان شان اعدام شد، کابل را به مسلخ شیعه تبدیل خواهند کرد و در عین زمان گفتهاند که افراد اختطافشده را سر خواهند برید».
کلماتی که در این متن کوتاه، چینش و گزینش شده اندک و انگشتشمار است، اما سنگینی بار روانی و عواقب سیاسی آن برای جامعه آشفته و فروپاشیده ما نه قابل تحمل است و نه قابل قبول؛ به ویژه از طرف کسی که در جایگاه معاونیت نخست ریاست جمهوری ایستاده و مدعی پختگی امنیتی و اطلاعاتی است و به دلیل اعتماد به نفس افراطیاش، رقبایش را با تکرار ترجیعبند بیمزه «به اطلاعات من شک نکنید» از میدان به در میکند.
گیریم که اطلاعات او به راستی، راست و درست و منطبق با واقع باشد، اما ناسازگار با منطق مدیریت امنیتی و خردمندی معاونیت ریاست جمهوری است؛ زیرا او با طرح هشدار طالبانِ به قول خودش داعشی، همزمان چندین بار آب به آسیاب دشمن ریخته و خود را در حد بلندگوی تبلیغاتی و جارچی پروپاگندای دشمن تقلیل داده است:
۱
نخستین پیامد اینگونه اطلاعرسانی ناشیانه، دمیدن بر تنور تفرقه است. افغانستان پیشینهای درخشان و الگوبخش در زمینه زیست مسالمتآمیز مذاهب اسلامی و همبودگی انسانی در پرتو همدگرپذیری اسلامی دارد و صد البته که دشمنان این آب و خاک به هر خس و خاشاکی چنگ میافکنند تا مردمان این دیار دردمند را با درد تازهای مواجه کنند؛ دردی که ناشی از ناهمپذیری مذهبی و تقابل و تخاصم فرقهای است. چنین چیزی از سوی آنان هم طبیعی است و هم مورد انتظار، اما وقتی این خواسته شیطانی دشمنان وحدت و طالبان واگرایی افغانستان، از گلوی معاون اول ریاست جمهوری کشور فریاد زده میشود، برای امروز و آینده مردم شدیداً زیانبار و زندگیبرانداز و معطوف به دامن زدن به جنگ روانی برای بخش بزرگی از جامعه در ابعاد کلان ملی ـ دولتی است.
آقای صالح دستکم باید از این مایه از خردمندی برخوردار باشد که بداند هر اطلاعاتی را نمیتوان و نباید همرسانی کرد. ممکن است ما اطلاعات زیادی در اختیار داشته باشیم که انتشار و همگانیسازی آن مستقیماً وحدت و منافع ملی ما را هدف قرار میدهد. پس باید هوشیار و خردمند باشیم و از پخش آن در فضاهای باز همگانی خودداری کنیم. بر فرض راست و درست بودن هشداری که آقای صالح از آن سخن به میان آورده است، واقعیت این است که نوشتن آن در فیسبوک آنهم از سوی کسی چون اویی که در قامت معاون ریاست جمهوری، مسئولیت تأمین فیزیکی و روانی شهروندان را بر عهده دارد، کاری کودکانه و نابخردانه است.
۲
آقای صالح، با این اطلاعرسانی شتابزده، بر جنایات گروههای تروریستی علیه مسلمانان غیر شیعه افغانستان چشم پوشیده و ناخواسته آنان را تبرئه کرده است؛ در حالی که در زمینه بازشناسی هویت قربانیان گروههای تروریستی در ۲۵ سال گذشته، نهتنها نمیتوان به تفکیک مذهبی استناد کرد و دل بست، بلکه حتی قربانیان تروریزم کور را دستهبندی قومیتی نیز نمیتوان کرد. بنابراین آقای صالح باید به این درک و درایت دست یافته باشد که تروریزم در افغانستان، هدف گزینششده مذهبی یا قومی ندارد و همه مردم کشور در سطوح و ابعاد مختلف، قربانی این پدیده غیر انسانی و غیر اسلامی است.
۳
پیامد سومِ قرار دادن این موضوع در صدر گزارش تصمیم چهلونهم آقای صالح، سنگاندازی در مسیر صلح است؛ در حالی که به تازگی گشایشهایی در روند صلح شکل گرفته و هیئتهای مذاکراتی دوطرف به پیشرفتهای امیدبخشی دست یافتهاند، پناه بردن به ادبیات نفرت و انزجار و طالبان را «داعشی» خطاب کردن، به معنای بیباوری آقای صالح به صلح و آسیب زدن به مهمترین روند ملی است که ۵۷ درصد مردم نسبت به آن خوشبیناند و بیصبرانه برای به نتیجه رسیدنش لحظهشماری میکنند.
حتی اگر آقای صالح از ناکامی و ناکارآمدی خودش در اجرای موفقانه طرح پرهیاهوی میثاق امنیتی هم عصبانی باشد و همین عصبانیت او را به فحاشی فیسبوکی علیه طالبان وادار کند، نباید اهرمهای دامنزننده به شکافهای اجتماعی و مرزبندیهای مذهبی را دستمایه سرپوش نهادن بر خشم و عصبانیت خود بسازد.
۴
چهارمین عارضه گزارش جلسه ساعت ششونیم ۲۲ قوس آقای صالح، قرارگیری خودش در معرض اتهام افکار عمومی، کاربران فضای مجازی، بنگاههای رسانهای و حتی طالبان بود؛ او متهم به داشتن نیت شوم نسبت به شیعیان و نیز استفاده ابزاری از نام داعش برای اهداف و اغراض سیاسی خود شد. طالبان در واکنش به این اظهارات آقای صالح، خود او را به داعشیگری متهم و تصریح کردند که دولت افغانستان با حمایت از داعش تلاش دارد، جنگهای داخلی و فرقهای ـ مذهبی را شعلهور سازد تا از این طریق «به بهانه نابودی داعش پای کشورهای همسایه را به افغانستان بکشاند».
۵
نکته نهایی اینکه در جریان رسیدگی به جنایت نسلکشی در رواندا که در سال ۱۹۹۴ اتفاق افتاد، کامباندا، نخستوزیر آن کشور نیز به خاطر ارتکاب جنایت نسلکشی، محکوم به مجازات شد؛ زیرا او به عنوان مقام مسئول، وظیفه خود را در دفاع و حمایت از مردمی که قربانی آن جنایت شدند، به راستی و درستی انجام نداده بود.
نسلکشی، تنها با فعل صورت نمیگیرد، با ترک فعل نیز انجام میشود.