آخرین اخبارافغانستانحقوق بشرزنان

هر روز زنی کشته می‌شود، نام‌ها مستعارند!

افراط و افراطیت یکی از چالش‌های جدی در برابر جامعه، به خصوص زنان است؛ یعنی اغراق در هر چیزی فاجعه خلق می‌کند. در عشق، در غیرت، در پدرسالاری، در فیمینیزم، در دین، در بی‌اعتقادی.

من وقتی اخبار کشته شدن یک دختر توسط پدر و کشته شدن یک زن توسط شوهر و برادر را می‌خوانم، این زن‌ها و دختران نام‌های شان هرچه باشند «مسکا، ملالی، گلثوم، شکیبا و…» در ذهنم اسم مستعار می‌آید که هر روز به اشکال گوناگون کشته می‌شوند. در این سال‌ها که از شبکه‌های اجتماعی استفاده و بحث‌های حقوق زن را دنبال می‌نمایم، فکر می‌کنم آن‌قدر اجازه داده‌ام که موریانه اخبار، تنه‌ام را بخورد که از درون پوسیدم، پوک شدم. به عنوان یک بیخودی‌الملک حرص همه چیز را خوردم. هر فاجعه‌ای. از قتل و تجاوز و کشتار گرفته تا فقر و کرونا، فرار از منزل، آتش‌سوزی و محکمه‌ صحرایی.


زنان زیادی که اجازه دارند از خانه بیرون شوند و دانشگاه بخوانند و بعدش وظیفه بگیرند، هر روز در شبکه‌های اجتماعی سلاخی می‌شوند. نمی‌دانم درباره‌شان نوشتیم. داد زدیم. شیون کردیم. فایده‌اش؟ چرا جامعه مان تغییر نمی‌کند و بلی! نتیجه‌اش کابوس‌های شبانه، احتضار و تلخی، رنج شخصی و بر باد دادن زندگی و … در اخبار، خبر زنانی است که حتماً اتفاقی سرشان افتاده است. مدت‌هاست تصمیم گرفته‌ام اخبار را دنبال نکنم. در کشوری که اشک را با اشک می‌شوییم و درد تازه، درد کهنه را از یاد می‌برد، وفور این همه خبر سّم است. آدم را آرام-‌آرام می‌کُشد. به قولی، این داغ داغ تازه نیست.

من وقتی به شبکه‌های اجتماعی داخل می‌شوم و نقدها را می‌بینم و لایک‌ها و استیکرها و نظریات را می‌خوانم و بعد رسماً ستاتوس‌های زنان و دخترانی را که شکایت دارند می‌بینم و بعد می‌بینم که عده‌ای از مردان به اصطلاح باسواد، ذهنیت و نظری ارائه می‌کنند. من که نه حوصله گلاویز شدن با مدعیان دین و ناموس‌پرستان دو نبش را دارم، نه توانی برای یقه‌ گرفتن از آن‌ها که سلاخی می‌کنند و قضاوت، مات و مبهوت می‌مانم. می‌گویم چطور ممکن خواهد شد و چه زمانی حادثات و اتفاقات این عصر تکرار نشود؟ درس‌های امروز را دوباره مرور می‌کنم تا حواسم باشد اگر تغییر آمد جشن بگیرم. هر روز دختری کشته می‌شود، نام‌ها مستعارند فقط صدایشان این همه در نمی‌آید. تمرین کنیم و یاد بگیریم. با توهین کارمندان حکومتی زن و ریشخند زدن و با متلک پراندن، تحقیر قد و وزن و پیشنهادهای جنسی بی‌شرمانه، هیچ دختری را که نام دارد نکُشیم. کلمه‌ها مثل داس‌ها تن نازک زن‌ها را خونین می‌کند. خیلی عادت داریم که اگر خانواده‌ای گرفتار رنجی شد با سوال و جواب زخم‌ آن‌ها را تازه کنیم. با «غیرت، غیرت» کردن، پطرول روی آتش‌شان می‌ریزیم. نکنیم این کار را. بایدهایی هم وجود دارد و باید با کلمات شیرین هیچ زن و دختری را فریب ندهیم. کلمه‌ها شاید اسباب‌بازیِ لذت ما باشند، اما یک دختر ممکن است عمیقاً باورشان کند. با تکرار «مرد غیرتی» آدم‌ها را به دام احساسات نیندازیم. غیرت کنترول‌ نشده، هزاران پدر یک کشور را در سطح جهان خدشه‌دار کرده و نام پرافتخار را بدنام کرده است.
افراط و افراطیت یکی از چالش‌های جدی در برابر جامعه، به خصوص زنان است؛ یعنی اغراق در هر چیزی فاجعه خلق می‌کند. در عشق، در غیرت، در پدرسالاری، در فیمینیزم، در دین، در بی‌اعتقادی… اندازه نگهداریم. یکی از بدترین حالت‌های ممکن این است، ماجراها با فاجعه‌های تاز‌ه‌ای از یاد می‌روند، دخترانی با هزاران آرزو و رویاهای شان در خاک خفته‌اند و ما کماکان در حال درّیدن همیم. ما رویاهای دختران را در شبکه‌های اجتماعی با کلمه‌ها و دخالت‌ها، با داس‌ها و گلوله‌ها، با حماقت‌ها و وقاحت‌ها زیر خاک می‌کنیم و فاتحه شان را می‌خوانیم.
زنانی می‌میرند، یا هم کشته می‌شوند، زنانی شوهران شان را از دست می‌دهند/داده‌اند، دخترانی اصلاً اجازه مکتب رفتن ندارند، به دخترانی اجازه دانشگاه رفتن و کار کردن داده نمی‌شود، این نمی‌شودها و اجازه‌ ندادن‌ها را اگر دانه دانه بخوانیم اندکی هستند که اجازه دارند دانشگاه بروند و کار کنند و از شبکه‌های اجتماعی استفاده کنند، ما اگر همین کم‌ها را توهین، تحقیر کنیم و به نحوی بکشیم، چیزی باقی نمی‌ماند؟ ما باید بازوی همدیگر باشیم. رسانه بدون زن بی‌مزه است. شبکه‌های اجتماعی بدون فعالان و کاربران دختر و زن هیچ است. موسیقی نمی‌تواند خواسته‌های مان را بربتابد تا زنی هنرنمایی نکند. سیاست پوچ و بی‌معنی می‌شود وقتی زن را از او بردارید و در کل در زندگی بدون زن چیزی باقی نمی‌ماند. بودن زنان و دختران را برجسته و برازنده، قدرتمند و مساوی بپذیریم و قبول کنیم. به کشتن‌های گوناگون و ترور شخصیت‌ها هیچ‌گاه و هیچ موردی در تاریخ کامیاب نبوده است و از این پس نیز نخواهد بود.

Related Articles

Back to top button