هشدار تازه طالبان؛ جنگ زرگری با واشنگتن
سومین وجهی که برای این هشدار میتوان برشمرد، وادار کردن امریکا به اعمال فشار فزاینده بر دولت افغانستان برای پذیرش خواستهای افزونهخواهانه طالبان در جریان مذاکرات بیناافغانی است.
ملا عبدالغنی برادر معاون سیاسی طالبان گفته است: اگر نیروهای خارجی در زمان مشخص از افغانستان خارج نشوند، در آن صورت تصمیمهای لازم را اتخاذ خواهیم کرد.
او افزوده است: جدول زمانی خروج نیروهای خارجی از افغانستان مشخص است و آنها طی ۱۴ ماه باید از کشور خارج شوند.
اینگونه اظهار نظر، دستکم از سه جهت از گروهی مثل طالبان، طبیعی و مورد انتظار است:
۱
طالبان پس از امضای توافقنامه صلح با امریکا دچار توهم خودبزرگبینی شده و فکر میکند در موقعیتی قرار گرفته که میتواند برای ایالات متحده نیز خط و نشان بکشد.
این حس، نتیجه نوع مواجهه ایالات متحده با گروه طالبان است. گروهی که در سال ۲۰۰۱ با حملات جنگندههای امریکایی نیست و نابود شد و بساط امارتش از افغانستان برچیده گشت، به مرور و به ویژه پس از لشکرکشی امریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، این گروه با گردآوری نیروهای پراکنده خود، جانی تازه گرفت و سرانجام کارش بدانجا کشید که واشنگتن با زیر پا گذاشتن همه تعهدات استراتژیکش در قبال افغانستان و با چشمپوشی از هیبت و حیثیت ابرقدرتی خود با طالبان وارد مذاکره و امضای توافقنامه صلح شد. این تغییر رویه و رویکرد که از ماههای پایانی دوره ریاست جمهوری باراک اوباما آغاز شد و در یک ساله پسین ریاست جمهوری دونالد ترامپ به منتها درجه ممکن خود رسید، حس خودبرتربینی طالبان را نیز در این گروه احیا کرد و این جریان تروریستی را در جایگاه یک دولت مشروع و مقتدر قرار داد.
اکنون اگر میبینیم طالبان سیگنالهای هشدارآمیزی به امریکا مخابره میکند، بخشی از برایند مشروعیتبخشی خود ایالات متحده به این گروه است.
۲
موضوع دوم اما به مثابه عامل برانگیزنده طالبان برای اتخاذ چنین موضعی در برابر امریکا، از وجه کاملاً ساختگی این هشدار حکایت میکند و دال بر آن است که طالبان با راهاندازی نوعی جنگ زرگری علیه امریکا، در پی تثبیت جایگاه خود در معادله صلح و جنگ افغانستان است؛ زیرا این مهم که امریکای دونالد ترامپ برای کاهش هزینههای خود از یک سو و زمینهسازی برای جلب و جذب آرای شهروندان امریکایی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو از سوی دیگر، به دنبال خروج آبرومندانه از افغانستان است، بر هیچ کسی پوشیده نیست و بنابراین دلیلی برای تعلل در اجرای تعهدات خود در قبال طالبان و توافقنامه صلح امضاشده با این گروه ندارد. لذا هشدار ملا برادر به امریکا، بیش از آن که جنبه جدی عملیاتی داشته باشد، فاقد موضوعیت و برآمده از نوعی ظاهرسازی برای برتر نشان دادن طالبان در روند صلح افغانستان است.
واقعیت امر این است که هشدار طالبان نسبت به عهدشکنی امریکا زمانی اعتبار داشت که واشنگتن در مرحله نخست اجرای توافقنامه صلح، اهمال و تعلل میکرد، در حالی که نتایج اجرای توافقنامه قطر با امریکا تاکنون مثبت بوده و در مرحله نخست آن نیروهای امریکایی ۵ پایگاه نظامی را تخلیه کرده و تعداد آنها نیز به ۸۶۰۰ نفر کاهش یافته است.
بنابراین حتی اگر این هشدار را حمل بر اتخاذ تدابیر پیشگیرانه از سوی طالبان کنیم و فرض را بر آن بگذاریم که این گروه امریکا را تحت فشار پیشاپیش برای پایبندی به تعهدات خود قرار میدهد، وجه معقولی نمیتوان برای آن یافت.
۳
سومین وجهی که برای این هشدار میتوان برشمرد، وادار کردن امریکا به اعمال فشار فزاینده بر دولت افغانستان برای پذیرش خواستهای افزونهخواهانه طالبان در جریان مذاکرات بیناافغانی است. از این جهت، به نظر میرسد زمان طرح این هشدار که همزمان با سفر دورهای زلمی خلیلزاد به قطر، پاکستان، افغانستان، ناروی و بلغاریا انتخاب شده، بسیار هوشمندانه و معنادار است. این برای آن است که آقای خلیلزاد همزمان با بر دوش کشیدن مأموریت محوله از سوی وزارت خارجه دونالد ترامپ، نقش میانجی میان دولت و طالبان را نیز بازی میکند که البته غیر جانبدارانه هم نیست. او سعی بلیغی در حمایت از مواضع و منافع طالبان دارد و از آغاز تا امروز، کاری جز بسترسازی برای بازگشت قدرتمندانه طالبان به قدرت نکرده است. بنابراین شگفتیانگیز نخواهد بود اگر او در این دور از سفرهای صلحش، دولت افغانستان را با استناد به تحت فشار گرفتن از سوی طالبان، بسیار بیشتر از گذشته تحت فشار قرار دهد.