اسلایدشوتحلیلجهانسیاست

هشدار درباره رقص مرگ با ایران!

در زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان و جورج. اچ. بوش، معاون و جانشین او، اوضاع روابط ایران و ایالات متحده بدتر از امروز بود، رسوایی ایران – کنترا رخ داده بود که در جریان آن مقامات دولت ریگان به طور مخفیانه در سال‌های ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷ فروش تسلیحات به ایران را علیرغم تحریم‌های تسلیحاتی تسهیل کرده بودند. زمانی‌که رییس‌جمهور نسبتاً میانه‌رو، اکبر هاشمی رفسنجانی در اگست ۱۹۸۹ قدرت را در دست گرفت به جنگ ایران و عراق پایان داد، احساسات ضد امریکایی را فرونشاند، و دست‌های بوش بسته شد.
رفسنجانی پس از ترمیم اوضاع بعد از جنگ، سرانجام برنامه هسته‌ای ایران را از سر گرفت و به آن سرعت بخشید، اما این آیت‌الله علی خامنه‌ای، جانشین آیت‌الله روح‌الله خمینی بود، که کشور را در مسیر هسته‌ای‌شدن قرار داد و روابط با امریکا تقریباً به انجماد کامل کشیده شد. تلاش‌های دولت منعطف «بیل کلینتون» برای گرم‌کردن روابط مکرراً به شکست انجامید.
بعد اوضاع تغییر کرد. با روی کار آمدن رییس‌جمهور میانه‌رو، محمد خاتمی در سال ۱۹۹۷، این‌بار ایالات متحده مسیر سرسختی را در پیش گرفت.
پس از ۱۱ سپتمبر ۲۰۱۱ و حملات تروریستی علیه ایالات متحده، جورج دبلیو بوش، ایران را بخشی از “محور شرارت” اعلام کرد. گرچه ایالات متحده با اشغال عراق تحت رهبری وی بهترین فرصت را در اختیار ایران قرار داد تا(حوزه نفوذ خود) به سمت غرب را گسترش دهد. در سال ۲۰۰۵، رویای دوباره ایران برای کسب هژمونی منطقه‌ای به روی کار آمدن محمود احمدی نژاد منجر شد، کسی که با اقتدار برنامه هسته‌ای ایران را ادامه داد.
در سال ۲۰۱۳، روحانی جای احمدی نژاد را گرفت. از آنجا که پرزیدنت باراک اوباما هنوز بر سر کار بود، شرایط طوری پیش رفت که گام‌های مثبتی رو به جلو برداشته شد. پس از دو ماه مذاکرات فشرده، توافق شد ایران برنامه هسته‌ای‌ اش را متوقف کند و در عوض تحریم‌های اقتصادی بتدریج برداشته شود.
مخالفان می‌گویند، توافق به لحاظ فنی ناقص است و حقیقتاً مانع از آن نمی‌شود که ایران توانایی‌های هسته‌ای را گسترش دهد، اما آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای – نهادی که تطابق ایران با توافق را تایید می‌کند – قانع شده و این توافق را پذیرفته است.
با همه این اوصاف، ترامپ به همراه مشاورانش که همان انتقاداتی را مطرح می‌کنند که در زمان تایید روند توافق مطرح شد، اعلام کرده که توافق را لغو می‌کند، اما به استثنای دولت نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو و حامیانش، تقریباً هیچ‌کس دیگری از این اقدام حمایت نمی‌کند.
گریز از تحریم‌های اقتصادی – که صرفاً تا زمان احترام ایران به توافق تلطیف می‌شوند – همواره انگیزه‌ای بالقوه است. ایران به وعده‌های خود پایبند مانده است. هرچند رهبران ایران به این سمت گرایش دارند که محدودیت‌ها را عقب بزنند، مثل زمانی‌ که ایران در ماه جنوری آزمایش موشک میان‌برد بالستیک انجام داد.
لغو یکجانبه توافق از جانب ایالات متحده کار ساده‌ای نیست. مگر نه اینکه توافق حاصل مذاکرات شش قدرت جهانی، از جمله چین و روسیه است. فرانسه، آلمان و بریتانیا – متحدان اصلی ایالات متحده در اروپا – هیچ‌کدام احتمال ندارد بدون وجود دلیلی محکم بخواهند دوباره تحریم‌ها را وضع کنند و در این مقوله مشارکت کنند. حتی عربستان سعودی که دیگر کشورهای عرب را نمایندگی می‌کند با اکراه توافق را پذیرفته است. کنگره ایالات متحده که در بدو امر مقاومت می‌کرد، نهایتاً با اکثریت آراء از آن حمایت کرد.
گزنده‌ترین دشمن ایران در منطقه، یعنی عربستان سعودی، با استفاده از دالرهای نفتی فراوان و دانش پاکستانی‌ها به سرعت به سمت توانایی هسته‌ای پیش می‌رود. کشورهای دیگر همچون ترکیه، کویت، مصر و الجزیره هم عقب نخواهند ماند. شرط بستن روی این‌که این کشورها در صورت دستیابی به سلاح هسته‌ای مسئولانه رفتار خواهند کرد، قماری پرمخاطره است.
ترکیب تهدیدات ایالات متحده مبنی بر خروج توافق هسته‌ای، ایران را در حال حاضر در وضعیت عدم قطعیت قرار داده است. وقتی رفسنجانی، بزرگ خاندان نیروهای میانه‌رو ایران، در ماه جنوری درگذشت، مراسم تدفین وی به یکی از بزرگ‌ترین تجمعات در تاریخ جمهوری اسلامی بدل شد.
نفود کنونی بخش‌های میانه‌رو به رهبری خاتمی و روحانی کماکان متزلزل است، و بسیاری از رقبای تندروی آن‌ها به دنبال دستیابی به قدرت هستند. در حالی که اقتصاد ایران همین حالا بشدت ضعیف است، از سرگیری تحریم‌ها باعث قدرت‌گیری افراط گرایان ایران می‌شود.
خلاصه بگویم، دنیا نباید توافق هسته‌ای با ایران را بر هم بزند. اگر ترامپ وسوسه شود که باله دو نفره قدیمی ایالات متحده با ایران را از سر گیرد، نتیجه آن احتمالاً رقص مرگ خواهد بود.
نویسنده: رابرت هاروی
منبع: پراجکت سیندیکت
ترجمه: دیپلماسی ایرانی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا