در اواخر دهۀ ۲۰۰۰، حتی اگر هند به حمایت خود از حکومت منتخب افغانستان در تلاشهای صلح ادامه میداد، اما دیگر کاملاً مخالف تعامل اصولی بیشتر با طالبان نبود. گرچه کانال ارتباطی مستقیم بین هند و طالبان هرگز تحقق نیافت.
از دو سال پیش که روند صلح افغانستان آغاز شد، نقش هند در بهترین حالت حاشیهای بوده است. اما این امر ممکن در حال تغییر باشد؛ حضور سابرامانیام جیشنکر وزیر امور خارجه هند در مراسم افتتاحیۀ مذاکرات میانافغانی به تاریخ ۱۲ سپتمبر در دوحه، حاکی از تغییر تدریجی رویکرد این کشور است. نشست افتتاحیه تاریخی که در دوحه برگزار شد، جیشنکر از راه دور در این گردهمایی سخنرانی کرد و بر حمایت دیرینه هند از روند صلح «به رهبری، مالکیت و تحت کنترول» مردم افغانستان تأکید کرد. اشتراک وی این احتمال را مطرح میکند که هند ممکن به گفتوگوی مستقیم با طالبان در آینده موافقت کند، چیزی که تا کنون انجام نشده است.
هر چند، هند تصمیم گرفت از حضور نظامی در افغانستان اجتناب کند، این کشور آموزشهای عملیاتی حیاتی، تجهیزات محدود نظامی و دورههای ظرفیتسازی را در اختیار نیروهای امنیتی افغانستان قرار داد – مساعدتی که پس از امضای توافقنامه مشارکت استراتژیک هند-افغانستان در ماه اکتوبر سال ۲۰۱۱ افزایش یافت. این توافق علاوه بر تأکید بر همکاریها در زمینه امنیت، اجرای قانون و عدالت، شامل تعهد مشترک برای مبارزه با تروریستان بینالمللی و شبکههای جرمی در منطقه نیز میشد.
از لحاظ سیاسی، هند یکی از قدیمیترین و قویترین طرفداران حکومت دموکراتیک در کابل بوده است. از کنفرانس بن سال ۲۰۰۱ که تشکیل یک حکومت موقت را برای گرفتن قدرت از طالبان تسهیل کرد تا به امروز، هند رویکرد گستردهای را با دولتهای متوالی افغانستان حفظ کرد. به همین منظور، این کشور از سال ۲۰۰۱ تاکنون میلیاردها دالر در زمینه توسعه زیرساختها و کمکهای بشردوستانه به افغانستان مساعدت کرده است. اگرچه دهلینو نمیتواند با سطح کمک اقتصادی ارائه شده توسط غرب رقابت کند، اما هند همچنان به عنوان احتمالاً قابل اعتمادترین شریک توسعه در منطقه شناخته میشود.
حتی اگر هند در حمایت خود از روند مصالحه به رهبری و مالکیت مردم افغانستان موضعگیری میکند، رویکرد این کشور نسبت به طالبان طی سالهای گذشته تغییر کرده است. در دهه ۱۹۹۰، هند به شدت مخالف رژیم طالبان بود و از اتحاد شمال علیه آن حمایت کرد، استراتژی که از سوی ایران و روسیه نیز به کار گرفته شد. با این حال، در اواخر دهۀ ۲۰۰۰، حتی اگر هند به حمایت خود از حکومت منتخب افغانستان در تلاشهای صلح ادامه میداد، اما دیگر کاملاً مخالف تعامل اصولی بیشتر با طالبان نبود. گرچه کانال ارتباطی مستقیم بین هند و طالبان هرگز تحقق نیافت، اما تأکید دهلینو بر اولویتهایش در افغانستان در نشست افتتاحیه دوحه نشان داد که روند تکامل رویکرد این کشور در مورد طالبان همچنان ادامه دارد.
به نظر نمیرسد طالبان به عنوان یک شریک قوی هند ظاهر شوند، اما این گروه نشان داده است که اساساً مخالف کار با این کشور هم نیست. چند ماه پیش، طالبان گزارشهای رسانهها مبنی بر همسو شدن آنها با گروههای جهادی در کشمیر را رد کردند و اعلام کردند که آنها طرفدار مداخله در امور داخلی کشور دیگری نیستند. این امر نمایش ظریف برای دهلینو بود و به این کشور فرصت میدهد تا چوکیِ را در میز از آن خود کند.
تغییر تحرکات بین هند و طالبان در حالی صورت میگیرد که ایالات متحده، طبق توافقنامه فبروری با طالبان، آماده میشود تمام نیروهای نظامی خود را تا اواسط سال ۲۰۲۱ از افغانستان خارج کند. به طور حتم غیاب نیروهای امریکایی آرمانهای طالبان را برای داشتن نقش بیشتر سیاسی برجسته میسازد. به نظر میرسد طالبان در میدان نبرد و همچنان مذاکرات دست بالا دارند که مسلماً وقتی به قدرت رسیدند از آن به عنوان ابزار مشروعیتبخش استفاده میکنند.
به دلایل زیادی، زیر نظر داشتن تعامل هند با طالبان در حال رشد، مهم است. اولین مورد این دلیل است که انتظار میرود طالبان به زودی بخش جداییناپذیر دولت در کابل باشند. دوم، برقراری تماس دیپلماتیک با طالبان برای حفاظت از منافع اقتصادی موجود و آینده دهلینو در این کشور، از جمله منافع مرتبط با بازارهای انرژی آسیای میانه و پروژههای اتصال وسیعتر، بسیار مهم است. سوم، روابط دوستانه با طالبان برای هند نفوذی را در آینده افغانستان به ارمغان میآورد که میتواند از آن برای خنثی نمودن تلاشهای پاکستان جهت سبوتاژ منافع هند در این کشور، استفاده کند.
به طور حتم هند راه طولانی در پیش دارد. اگر واقعبین باشیم، تنها نتیجه ممکن گفتوگوها احتمالاً یا یک دستگاه سیاسی تحت سلطه طالبان یا ادامه عدم اجماع و خشونت خواهد بود. در هر صورت، طالبان همچنان غالب میمانند، چالشی نه تنها برای مردم افغانستان بلکه برای کل منطقه. برای هند، این چالش عمدتاً به پاکستان بر میگردد که خود را در روند صلح افغانستان گره زده است. در دسترسی هند به بازیگران مختلف افغانستان، این کشور نمیتواند خطرات ناشی از نفوذ غالب پاکستان بر افغانستان را که متوجه هند است، نادیده بگیرد. بزرگترین چالش در افغانستان همچنان تهدید تروریزم و افراطگرایی است و پیروزی ادعایی طالبان باعث تقویت چنین نیروهایی در منطقه خواهد شد.
طبق گفته وزارت دفاع ایالات متحده، بازوی نظامی طالبان – شبکه حقانی – همچنان سرسختانه ضد هند میماند، روابط نزدیک خود را با سازمان اطلاعاتی پاکستان (آیاسآی) حفظ و عملیاتهایی را برای هدف قرار دادن اتباع هند در منطقه انجام میدهد. تهدید امنیتی دیگر، حضور رو به رشد داعش-شاخه خراسان در افغانستان و مناطق همجوار است که ممکن است گروههایی را که از جناحهای محلی طالبان و دیگر گروهها جدا میشوند، جذب کند.
یکی دیگر از قدرتهای منطقهای که مانند هند نگران بیثباتی در افغانستان است، چین میباشد. چین منافع اقتصادی در افغانستان دارد، زیرا چندین پروژه در اینجا دارد. این کشور با تلاش برای گسترش روابط دیپلماتیک خود با کابل و همچنین ایجاد روابط نزدیکتر با طالبان، به دنبال سرمایهگذاری بیشتر و تثبیت جایگاه خود در افغانستان است.
رقابت بین هند و چین ممکن است دهلینو را به مسکو و تهران نزدیک کند. مسکو و تهران در برخی موارد با هند هدف مشترک در منطقه دارند. اگرچه دولت افغانستان در مورد هرگونه ارتباط روسیه با طالبان همچنان تردید دارد، اما مشارکت مسکو در تسهیل مذاکرات گذشته میان جناحهای مختلف افغانستان را نمیتوان انکار کرد.
از آنجا که دهلینو روابط استراتژیک خود را با مسکو حفظ کرده و به نظر میرسد مصمم است داشتههای دیپلماتیک خود را برای تقویت روابط با تهران سرمایهگذاری کند، نمیتوان یک تلاش مشترک سه جانبه را در افغانستان منتفی دانست.
این واقعیت نیز وجود دارد که هند احتمالاً تنها کشوری است که میتواند از یک سو با ایالات متحده و اروپا و از سوی دیگر با ایران و روسیه تعامل و مشارکت داشته باشد؛ موقعیت بینظیر این کشور را برای کمک به روند صلح افغانستان نشان میدهد. در حالی که هر کشوری در تلاش است سیاست تعامل خود را با اهداف استراتژیک خود منطبق کند، هدف اصلی برای همه صلح در افغانستان است. هند میتواند در این رابطه یاری رسان باشد.