واشنگتنپُست: امریکا بن سلمان را در ولیعهدی حفظ و کنترول میکند
هیچ چیزی در دنیا نمیتواند جلوی پیوستگی کاخ سفید با شاهزاده محمد بن سلمان را که صاحب قدرتترین شخصیت در پادشاهی سعودی است، بگیرد. همین اصل و قانون نانوشته بود که به رییس جمهور ترامپ اجازه نداد، کشفیات محکم سازمان سیا را که بیان میکند «ولیعهد دستور قتل خاشقجی را داده است»؛ تائید کند.
در رابطه با ماجرای قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار منتقد عربستانی و ستوننویس واشنگتن پست؛ دولت امریکا تکیه کلامش این است که منتظر میماند تا نتیجه تحقیقات پرونده به انتها برسد و آنگاه تمام کسانی که عامل این قتل بوده اند را پاسخگو خواهد ساخت. این نوع نگرش به پرونده، همگی دلالت بر یک واقعیت دارد و آن اینکه؛ هر اقدامی که قرار است در مورد عربستان معمول گردد؛ لزوماً باید این اصل را مورد توجه قرار دهد که؛ «عربستان شریک استراتژیک امریکاست و میان این دو یک نوع رابطه راهبردی برقرار است».
وزارت خارجه امریکا هم شنبه این هفته به همین موضوع اشاره کرده بود. دولت آب پاکی را بر روی دست همه ریخت. هیچ چیزی در دنیا نمیتواند جلوی پیوستگی کاخ سفید با شاهزاده محمد بن سلمان را که صاحب قدرتترین شخصیت در پادشاهی سعودی است، بگیرد. همین اصل و قانون نانوشته بود که به رییس جمهور ترامپ اجازه نداد، کشفیات محکم سازمان سیا را که بیان میکند «ولیعهد دستور قتل خاشقجی را داده است»؛ تائید کند.
وزارت خارجه هم بر مبنای همین رویکرد از تایید علنی این گزارش طفره رفت. البته؛ شکی نیست که رابطه امریکا با عربستان یک رابطه استراتژیک با قدمتی طولانی است که پایهریزی آن به دوران ریاست جمهوری فرانکلین روزولت بر میگردد. منطقی است که این رابطه حفظ شود. اما، دچار مغلطه نشویم. در مورد اهمیت این رابطه؛ اغراق گویی هم نکنیم. حقیقتش این است؛ عربستان آنچه را که از امریکا میگیرد؛ بسیار بیشتر از آن چیزی است که به امریکا میدهد. به خطا هم نرویم. کشور عربستان؛ فقط در محمد بن سلمان خلاصه نمیشود. بن سلمان یک جوان خام ۳۳ ساله است که در این انگشت شمار سالهایی که در راس قدرت قرار داشته؛ یک پرونده مسموم، مملو از اعمال بیشرمانه ریز و درشت را برای خودش درست کرده است. ترامپ؛ بیش از حد بر روی قراردادهای تسلیحاتی با عربستان حساب باز کرده است. بیش از حد بر روی این مسئله معطوف شده که عربستان تولید کننده درجه اول نفت در جهان است و از آن مهمتر؛ یک متحد علیه جمهوری اسلامی است. اما جالب اینجاست که رژیم عربستان تا به حال در تمامی این جبهههای مورد نظر ترامپ، ناموفق ظاهر شده است. در مورد قرارداد تسلیحاتی که باید اذعان کرد از قرارداد مجلل ۱۱۰ میلیارد دالری، تا به حال فقط کسر کوچکی از مبلغ قرارداد پرداخت شده است. در مورد نفت هم؛ عربستان مشغول بررسی است تا میزان تولیدش را پایین بیاورد و توجهی به التماسهای ترامپ نکند که از او میخواهد تولیدش را بالا ببرد. در موضوع مشارکت نظامی واشنگتن – ریاض در دفع جمهوری اسلامی، عربستان نه تنها مفید نبوده، بلکه بسیار بدتر از آن؛ مضر بوده است. در سوریه؛ عربستان اصلاً پایش را به این کشور نگذاشت، در حالی که تهران وارد معرکه شد و قویترین زور و فشار را علیه نیروهای اپوزیسیون وارد آورد.
در یمن؛ مداخله نظامی که بن سلمان در این کشور به راه انداخت؛ منجر به یک فاجعه انسانی شد و اتفاقاً؛ موضع جمهوری اسلامی را در این کشور قوی کرد. در قطر؛ محاصره این کشور همسایه به دست ریاض لبخند شادمانی را بر روی لبان تهران انداخت. قطر؛ خانه بزرگترین پایگاه هوایی امریکا در خاورمیانه است. در لبنان؛ وقتی که بن سلمان نخست وزیر هوادار امریکایی لبنان را ربود؛ تهران، دیگر از فرط خوشحالی در پوست خود نمیگنجید. ناگفته نماند؛ در این اثنا؛ محمد بن سلمان دست به یک سری اصلاحات و گشایش هایی هم زد که در این پادشاهی مسلمان بیسابقه بود و بسیار مورد توجه غرب قرار گرفت. او؛ چهره خشن و زمخت و متحجری را که از دین بر کشور حاکم بود، زدود. دستگاه روحانیت حاکم بر کشور را از اریکه قدرت به پایین کشید. یک سری آزادیهای اجتماعی را در کشور باب کرد. اقتصاد کشور را مدرن کرد و به جلو برد. ولیعهد؛ همه این کارهای شایسته را کرد؛ اما با دسته گل هایی که به آب داد؛ بر وجهه تمام آنها لطمه زد.
او یک تعداد از سعودیهای لیبرال که خواهان همین اصلاحات در کشور بودند را به زندان انداخت. نمونه آنها یک زن بود که برای حق رانندگی زنان مبارزه میکرد. قله تمام این اعمال ناشایست؛ قتل خاشقجی بود. خاشقجی روزنامه نگاری بود که هرچند آرمانهای والای بن سلمان برای مدرن سازی، پیشرفت و توسعه کشور را میستود؛ اما در عین حال به روشهای شاهزاده برای احراز این آرمانها انتقاد داشت. و اما وظیفه امریکا در قبال این معمای غامض چیست؟ مسلم است که امریکا نمیتواند به زور خواستار برکناری بن سلمان از قدرت بشود. بلکه همانطور که دولت امریکا هم به حق میخواهد، این منطقی است که ولیعهد در قدرت بماند. منتها میتوان شاهزاده را تحریم کرد و از او دوری جست، اما در عین حال با رژیم عربستان مراوده تجاری داشت. خاندان سلطنتی سعودی مطلقاً نمیتواند بدون دوستی و رابطه با امریکا به کارش ادامه بدهد. پس؛ منطقی است که هرگز این رابطه را قطع نخواهد کرد. مسلماً ضعیف کردن ولیعهد؛ کشور را بیثبات خواهد کرد و مسلماً، یک عربستان بیثبات؛ کل خاورمیانه را بیثبات خواهد کرد. تنها راه حل مسئله این است؛ محمد بن سلمان همواره زیر نظر باشد والا، باید منتظر رفتارهای مخرب بیشتری از او بود.
منبع اصلی: واشنگتنپُست
منبع فارسی: کانال اکبر گنجی
برگردان به فارسی: اکبرگنجی
یادداشت: خبرگزاری دید با دیدگاههای نویسنده اصلی مقاله و مترجم در مورد برخی محتوای این مقاله موافق نیست و مسئولیت این دیدگاهها به خود آنها بر میگردد.