واکنش چین به بحران اقتصادی ۲۰۰۸ و کرونا تأثیرگذارتر از امریکا بود
گزارش تولید ناخالص داخلی چین در سه ماهه سوم سال ۲۰۲۰ به این نکته اشاره دارد که اقتصاد چین با سرعت بالا به دوره قبل از اپیدمی ویروس کرونا بازگشته است. امری که تبعات و نشانههای خاصی را برای اقتصاد جهانی به همراه خواهد داشت.
همانطور که چین در دوره پس از بحران بزرگ اقتصادی جهان در سال ۲۰۰۸، پیشتاز دیگر کشورها در زمینه ریکاوری و بازیابی اقتصادی بود، اکنون نیز پکن در حال اجرای یک نمایش مشابه است. وضعیت ریکاوری اقتصادی چین در میان کشورهای توسعه یافته، تقریباً بی نظیر است. متاسفانه این مسئله، یک حقیقت تلخ در امریکا یعنی همان کشوری که چین در آن به مثابه یک شیطان تصویر میشود، است.
بدون تردید، بحرانهای اقتصادی سال ۲۰۰۸ جهان و همچنین پاندمی ویروس کرونا، ماهیتی کاملاً متفاوت دارند. وال استریت امریکا، مسبب اصلی بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ بود. این در حالی است که بحران شیوع ویروس کرونا از شهر ووهان چین آغاز شد. با این حال، در هر دو مورد، پاسخ و واکنش چین به بحرانها، به مراتب از نوعِ واکنش امریکا، تاثیرگذارتر و درستتر بوده است. در طی دوره پنج ساله پس از بحران اقتصادی جهان در سال ۲۰۰۸، میانگین رشد واقعی تولید ناخالص داخلی امریکا، ۸.۶ درصد بوده است. اگر چه این رشد در مقایسه با میزان رشد اقتصادی دوره پنج ساله قبل از بحران، کمتر بوده، با این حال، به مراتب بیشتر از (چهار برابر بیشتر) میانگین ضعیف رشد اقتصادی سالانه امریکا در دوره زمانی سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ (که این میزان، ۲.۱ درصد بود)، بوده است.
واکنش و پاسخ مناسب چین به بحران شیوع جهانی ویروس کرونا، حقایق اقتصادی قابل تاملی را چه در مورد شرایط فعلی و چه در مورد آینده، افشا میکند. گزارش تولید ناخالص داخلی چین در سه ماهه سوم سال ۲۰۲۰ به این نکته اشاره دارد که اقتصاد چین با سرعت بالا به دوره قبل از اپیدمی ویروس کرونا بازگشته است. امری که تبعات و نشانههای خاصی را برای اقتصاد جهانی به همراه خواهد داشت.
مقایسه این مسئله با اقتصاد امریکا کاملاً قابل توجه است. هر دو اقتصاد (چین و امریکا)، در جریان بحران شیوع ویروس کرونا، با مصائب و انقباض اقتصادی قابل توجهی مواجه شدند. انقباض اقتصادی ۳۳.۸ درصدی اقتصاد چین در جریان سه ماهه نخست سال ۲۰۲۰، تقریبا مشابه انقباض ۳۱.۲ درصدی اقتصاد امریکا در سه ماهه دوم سال مذکور بوده است. بر اساس دادههای موثق ماهانه، رشد واقعی سه ماه سوم تولید ناخالص داخلی امریکا، حدودا ۳۵ درصد بوده است. این میزان، اگر چه آمار خوبی برای امریکا است، با این حال، در مقایسه با چین، به مراتب کمتر بوده است (حدودا ۲۰ درصد کمتر). از طرفی نباید فراموش کرد که آمارهای تولید ناخالص داخلی اقتصاد امریکا بر اساس آنچه عنوان شد، حدوداً سه درصد کمتر از نقطه اوج آن در سال ۲۰۱۹ بوده است.
با این همه، نرخهای ریکاوری اقتصادی، بازگو کننده تمامی حقایق نیستند. نرخهای ریکاوری اقتصادی پس از یک دوره بحران سنگین، حاکی از یک بازیابی شدید هستند و چندان نمیتوان به آنها تکیه کرد. آنچه واقعاً میتوان به آن تکیه کرد این است که پس از گذشت مدتی ببینیم آیا روند رشد اقتصادی ادامه دار است یا خیر. این دقیقاً همان نقطهای است که چین به نحو قابل توجهی، راه خود را از امریکا جدا میکند و برتری خود را در عرصه بینالمللی دیکته میکند.
نوعِ واکنش چین به بحران شیوع ویروس کرونا تا حد زیادی وامدارِ واکنش آن به بحران مالی جهان در سال ۲۰۰۸ بوده است. هدف در آن زمان برای چین از همان ابتدا کاملاً واضح و روشن بود: «اولویت اصلی باید مخاطب قراردادنِ منبع اصلی شوک و بحران باشد نه آسیبها و تبعات جانبی آن». بسته محرک مالی چین به ارزش ۵۹۶.۴ میلیارد دالر در آن زمان به این دلیل مفید بود که چین اقدامات محکم و قاطعی را جهت محافظت از بازارهای مالی خود در برابر یک بیماری بسیار خطرناک و گسترده اتخاذ کرده بود.
واکنش و نوع عملکرد چین در دوره کنونی نیز کاملاً مشابه گذشته است: اول، چین اقدامات بسیار گسترده و سخت گیرانهای را جهت حمایت از شهروندان خود در برابر شیوع گسترده ویروس کرونا انجام داده و میدهد و سپس، این کشور سیاستهای مالی و پولی مناسبی را برای تقویت بنیه اقتصادی چین و پیشرفت آن در بحبوحه بحران بکار گرفته و میگیرد. این رویکرد، کاملاً با نوعِ رویکردی که امریکا جهت مقابله با ویروس کرونا و تبعات اقتصادی آن در پیش گرفته، تفاوت دارد. دولت امریکا به جای اینکه بر توقف روند شیوع ویروس کرونا و تقویت بخش بهداشت و سلامت تاکید ورزد، بستههای محرک پولی و مالی زیادی را طراحی کرده و عمدتاً معطوف به پیامد بوده تا علت بحران.
این مسئله به خوبی، تفاوت در رویکرد دولت چین و دولت امریکا به رهبری ترامپ را در مقابله با بحران شیوع ویروس کرونا نشان میدهد. در چین برخلاف امریکا، هیچگونه مخالفت و مقاومتی در برابر استفاده از ماسک، رعایت فاصله اجتماعی، و نمونه گیری گسترده و تبدیل آن به یک هنجار در جامعه، وجود نداشته و ندارد. تنها کافی است به این مسئله توجه کنیم که در اوایل ماه پاییز سال جاری میلادی، دست کم نه میلیون نفر در کینگدائو چین، هدف آزمایش ویروس کرونا قرار گرفتند. این اقدام در کمتر از پنج روز و پس از ابتلای کمتر از ۲۰ نفر از اهالی این منطقه به ویروس کرونا انجام گرفت. در عوض، ترامپ ابتلای خود به ویروس کرونا را نشانهای از شجاعتش اعلام میکند و هیچ اشارهای به خطرات و تهدیداتی که جامعه امریکا را هدف قرار داده و میدهند، نمیکند.
در این چارچوب، نتایج خیره کننده تولید ناخالص داخلی امریکا در سه ماهه سوم سال جاری میلادی، در تضاد و تناقض آشکارتری با وضعیت مبهم و نامشخص اقتصاد امریکا در عصر پس از لغو محدودیتها در امریکا است. آشفتگی مداوم در بازار کار امریکا (آمریکا شاهد بیشترین میزان ثبت نام جهت دریافت بیمه بیکاری در کل تاریخ خود است) در برهه کنونی، کاملاً چشمگیر است. این مسئله میتواند تا حد زیادی با آغاز موج جدیدی از بحران شیوع ویروس کرونا در این کشور (امریکا)، تشدید شود و امریکا را در یک بحران اقتصادی و اجتماعی بسیار عمیق غرق کند.