وعدههای منطقهای؛ آیا این سفر متفاوت است؟
پس از سقوط طالبان و روی کار آمدن حامد کرزی، روابط افغانستان با همسایهها و دیگر کشورهای جهان از نو تعریف شده و سفرهای دیپلوماتیک آغاز شد.
ایران، کشوری است که مشترکات زیاد فرهنگی، زبانی و نژادی با افغانستان دارد و به تبع آن تاثیرات متقابل زیادی بالای همدیگر میگذارند، ولی بعد از شکل گیری جهاد و جنگهای تنظیمی در کشور تاکنون تاثیرات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی بیشتر یکجانبه بوده و کلاً از جانب ایران به اینسو وارد میشد.
سفرهایی که حامد کرزی به ایران داشت، از سنخ دیگر بود و بیشتر غرق در جنبههای تشریفاتی و دیپلوماتیک میشد که از سوی ایران بیشتر به نصیحت در مورد حضور خارجیها بویژه نیروهای امریکایی خلاصه شده و از سوی افغانستان در دو مورد مهاجران و جلب کمکهای جمهوری اسلامی در بازسازی کشور مطرح بود.
از زمان روی کار آمدن حکومت وحدت ملی، تاکنون رییسجمهور غنی دو بار به ایران سفر کرده است، یکبار در سال ۹۴ خورشیدی و یکبار هم روز گذشته در مراسم تحلیف حسن روحانی، رییسجمهور اسلامی ایران .
سوالی که چرا دو سفر آقای غنی نسبت به سفرهای کرزی متفاوت است و چه مسایلی در این دو سفر مطرح شده که در سفرهای رییس جمهور قبلی مطرح نمیشد، لُب کلام در این نوشته است که به آن تا جای امکان پرداخته میشود.
در سفر اول رییسجمهور غنی به ایران، تازه ائتلاف ضد تروریزم به رهبری عربستان سعودی شکل گرفت که بعداً افغانستان هم حمایت خویش را از آن ائتلاف اعلام کرده بود، تصمیمی که تا حدی انتقادات داخلی را نیز در محافل سیاسی به دنبال داشت. حکومت افغانستان از موضع عربستان که رقیب سنتی ایران در خاورمیانه است، با یک حساب سرانگشتی در قبال جنگ یمن و اقدام نظامی ائتلاف عربی به رهبری عربستان، حمایت کرد، هرچند که فرجام این انتخاب چندان خوب نمینمود.
گذشته از اینها، جمهوری اسلامی ایران بر بخشهای وسیعی از سیاسیون، فرهنگیان و مذهبیون افغانستان نفوذ دارد و میتواند در برابر موضعگیریهای حکومت افغانستان اِعمال فشار کند.
در بعد داخلی هم حکومتِ به ریاست آقای غنی به سوی سیاستهای قومی و انحصار قدرت میلان شدیدی دارد و میکوشد که قدرت را یک حلقه خاص در دست داشته باشد و آن حلقه هم به غرب تمایل زیاد دارد که موجب نگرانی ایران میشود.
اکنون رییسجمهور در بعد داخلی به همراهی ایران نیاز دارد. هم در مقابله با داعش و وادار کردن طالبان برای مذاکره و هم برای آرام کردن جو سیاسی ملتهب به وجود آمده در کشور .
اکنون که برعکس دوران حامد کرزی، حکومت وحدت ملی به رغم تاثیر ایران در کشور، به سیاستهای متفاوت روی آورده و از مواضع مخالفان جمهوری اسلامی حمایت میکند، در بعد داخلی باید دست و پنجه زیادی با هژمونی ایران نرم کند و ریسکهای کلانی را بپردازد.
نکتهی دیگر هم در سفر اخیر رییسجمهور به تهران و شرکت در مراسم تحلیف حسن روحانی که در دید رسانهها جالب افتاده، پذیرایی نسبتاً سرد از وی است که کار را تا سرحد بدرقه یک سفیر، سرد گرفتند. گویا سیاستهای غربگرایانه آقای غنی به مزاج حکومت ایران خوش نخورده، بُرد منطقهای نداشته و هم نتوانسته به اصطلاح ایرانیها، «حُسن همجواری» را مراعات کند.
شاید در برگشت از تهران آقای غنی با خود زمزمه کرده باشد که «یاد دوران حامد کرزی بخیر که در سفرهایش به ایران گل میگفت و گل میشنفت.» یا شاید هم خاطرات شیرینی که کرزی از سفرش به ایران و نوشجان کردن «خاک شیر و آب زرشک» با محمود احمدینژاد، برایش توصیف کرده بود، حسرت بزرگی را در دلش کاشته باشد.
ظاهر شکوهمند – خبرگزاری دید