زمان زیادی از روزهایی که گروه طالبان مسئولیت هر حملهای را به دوش میگرفتند، نمیگذرد. در آن روزها اگر در خانهی دور افتادهای در ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان حتا بالون گازی انفجار میکرد، مسئولیت آن را این گروه به دوش میگرفت و اعلام میکرد که این کار را افراد وابسته به آنها انجام داده است. جالب اینکه سخنگویان طالبان حتا از تعداد تلفات وارد شده به نیروهای دولتی نیز خبر داده و اطلاعات را در اختیار رسانهها قرار میدادند.
اما در ماههای پسین گروه طالبان تغییر موضع داده و مسئولیت حملات انفجاری و انتحاری را به دوش نمیگیرند و کشتهشدن افراد ملکی را نیز محکوم میکنند. در تازهترین موارد، این گروه شبهنظامی مسئولیت حملات بالای قول اردوی ۲۰۹ شاهین، انفجار مرگبار منطقه چهارراهی زنبق کابل و حمله انتحاری در جنازه محمد سالم ایزدیار را به دوش نگرفته و آن را محکوم هم کردند .
گروه طالبان در دهه هفتاد زمانی که بیشتر از ۹۰ درصد خاک کشور را در دست داشتند، قتل عام مزارشریف، قتل عام یکاولنگ و قتل عام و اجرای سیاست زمین سوخته را در شمالی در کارنامه دارند، ولی با یک چرخش ۱۸۰ درجه نسبت به عملکرد گذشته اکنون حملات انتحاری و انفجاری را در کشور محکوم کرده و مسئولیت آن را به دوش نمیگیرند. طرفه آنکه از کشتهشدن مردم بیگناه و ملکی در اثر این انفجارها و حملات انتحاری ابراز نگرانی کرده و مسئولیت آن را به دوش حکومت افغانستان و نیروهای خارجی میاندازند.
حالا این پرسش خلق میشود که چرا طالبان اینگونه تغییر سیاست دادهاند و چرا در پی استفاده تبلیغاتی از حوادث خونین در کشور نمیبرایند.
در رابطه به تغییر رویکرد طالبان نسبت به استفاده از حوادث خونین در کشور چهار گزینه را میشود، بررسی کرد:
۱- تغییر منابع اکمالاتی این گروه
۲- ختم پروژه طالبان و آمادگی برای ادغام در روند صلح
۳- زدودن تنفر عامه نسبت به عملکرد آنها
۴- هدایت تنفر عامه به سوی گروه موسوم به داعش
به نظر میرسد در تغییر موضع طالبان هر چهار گزینه نقش داشته باشد و گروه طالبان را مجبور ساخته است که تغییر موضع بدهند.
۱- تغییر منابع اکمالاتی: از زمانی که آوازههای ظهور و گسترش گروه داعش بلند شد، طالبان خطر تغییر کانالهای اکمالاتی سنتی خویش را حس کرده و از همان آغاز در برابر داعش موضع تند گرفتند، شبهنظامیان طالب تلاشهای زیادی کردند که گروه داعش در افغانستان شکل نگیرد و طالبان به عنوان سوگلی سازمانهای استخباراتی منطقه و جهان و تنها مخالف مسلح مقتدر در برابر حکومت افغانستان باقی بمانند، ولی استخبارات منطقهای و جهانی به دنبال گروهی تندرو تر با دامنه گستردهتر عقیدتی در منطقه هستند و این موضوع باعث قطع پیوند طالبان مسلح با منابع اکمالاتی سنتی شان شد. از آنسو هم منابع تازهای که داعش را دشمن خویش میپندارند، با طالبان در تماس شده و در تغییر موضع سیاسی – نظامی این گروه تاثیرگذار بودهاند.
۲- ختم پروژه طالبان و آمادگی برای رفتن به سوی روند صلح: تنها تمایز طالبان با گروه داعش دایره عملکرد و برنامه سیاسی آنها از هم است. داعش به عنوان یک گروه تندرو با ماهیت خلافت اسلامی یک گروه تروریستی جهانی است و سودای خلافت بر کل قلمرو کشورهای اسلامی را در سر میپروراند؛ در حالیکه طالبان به عنوان یک گروه تروریستی محلی مطرح بوده تنها هدف آنها هم سرنگونی حکومت و گرفتن دوباره قدرت است. به نظر میرسد ماهیت محلی طالبان خواستههای جهانی ومنطقهای سازمانهای استخباراتی را برآورده نتوانسته و آنها در پی گروه تروریستی با دامنه فعالیت گسترده بودند که سرانجام داعش به این خواست پاسخ مثبت داد. اکنون پروژه طالبان ختمشده به نظر میرسد. شاید این موضعگیری آنها نوعی آمادهشدن برای ادغام در روند صلح باشد.
۳- تنفرزدایی نسبت به طالبان از اذهان عامه: عملکرد طالبان در سالهای گذشته حس تنفر زیادی نسبت به این جریان تروریستی در میان اذهان عامه افغانستان خلق کرده است. از کشتار مردم بیگناه در عملیاتهای انتحاری و انفجاری گرفته تا گروگانگیری افراد منسوب به قوم هزاره و کارمندان ادارات دولتی در شاهراههای کشور، شبهنظامیان طالب را در ذهن عامه مردم افغانستان تبدیل به یک سازمان تروریستی با عملکردهای قومی و هراسافکنانه کرده است. عملکردهای طالبان آن گروه را از یک جریان ضد حضور خارجی در کشور تا حد یک سازمان دهشتافکن قومی فروکاسته و منفور جلوه داده است.
۴- هدایت تنفر به سوی گروه داعش: گمانهزنیهایی وجود دارد که حامیان سنتی طالبان مانند عربستان سعودی، ایالات متحده امریکا و پاکستان اکنون از داعش حمایت کرده و طالبان را به فراموشی سپردهاند. فراموشی طالبان از سوی حامیان سنتیاش زمینه ارتباط روسیه و ایران را با طالبان مساعد ساخته و اکنون گروه طالبان از سوی روسیه و ایران کمک تسلیحاتی و مالی دریافت میکند. پس طبیعی است که طالبان تنفر مردم را به سوی داعش مورد حمایت امریکا و عربستان سعودی هدایت کنند؛ چون دوکتورین نظامی و سیاسی ایران و روسیه نیز در تقابل با امریکا قرار داشته و هر گروهی که مورد حمایت امریکا باشد دشمن روسیه و ایران تعریف میشود .
مقوله معروفی است که میگوید «دشمن دشمن ما دوست ما است» به نظر میرسد طالبان با این سناریو در حال جنگ هستند.
ظاهر شکوهمند- خبرگزاری دید