چنین میپندارم که آمال و آماج تیم ثبات و همگرایی در واقع بردن انتخابات به دور دوم است. دور دوم هم در واقع سنگ اندازی در برابر پروسهای است که چهار ماه پیش باید نتیجه آن اعلام میشد. به دور دوم رفتن انتخابات یعنی مهیا شدن زمینه بیشتر برای فروپاشی شیرازه نظام و به جای آن حاکم شدن تحجر.
سرانجام پس از چند هفته انتظار کشیدن ملت، کمیسیون شکایات انتخاباتی پس از بررسی شکایات انتخاباتی تصمیم گرفت که برخی محلات تفتیش ویژه شود و آرای برخی محلات دیگر بازشماری گردد. تفتیش ویژه برخی محلات همان ۳۰۰ هزار رای مورد ادعای تیم ثبات و همگرایی است.
کمیسیون شکایات انتخاباتی تصمیمش را به کمیسیون انتخابات اعلام کرد و کمیسیون انتخابات نیز بر بنیاد این فیصله کمیسیون شکایات انتخاباتی، امروز یکشنبه(۲۷ دلو) روند تفتیش ویژه ۱۴۰۰ محل و بازشماری محلات مورد نظر کمیسیون شکایات انتخاباتی را آغاز کرد.
این روند اما با سه «دست انداز» مرتبط با هم مواجه شد؛ هشدار جنرال دوستم، تحریم تیم ثبات و همگرایی و اعلامیه احزاب وحدت…، وحدت مردم… و جمعیت… در ارتباط به روند تفتیش ویژه محلات مورد نظر کمیسیون شکایات انتخاباتی.
نخست: هشدار جنرال دوستم
جنرال دوستم از حامیان تیم ثبات و همگرایی، روز پنجشنبه هشدار داد که اگر نتیجه نهایی انتخابات عاری از تقلب نباشد(در واقع به سود تیم ثبات و همگرایی نباشد) حکومت موازی اعلام میکند. این هشدار جنرال دوستم که خود معاون اول ریاست جمهوری نیز است، در واقع بازی با سرنوشت ملتی است که پس از دههها بحران، خانه جنگی، پهلوان سالاری، حکومتهای جزیرهای و ملوکالطوایفی به دموکراسی و مردم سالاری رسیده و اکنون میخواهد که سرنوشت خویش را خود رقم بزند.
هرچند حرف از کودتا زدن از زبان جنرال دوستم حرف زیاد شگفتیآور نیست چون در گذشته نیز این چنین حرکتها را در کارنامه دارد، ولی در چنین شرایطی به هیچ عنوان حرفی نیست که مقبول ملت افتد. جنرالی که نتوانست در دهه هفتاد با دولت اسلامی کار کند، در حکومت حامد کرزی نتوانست فعالیت سیاسی نورمال داشته باشد و حتا با حکومت وحدت ملی نیز که در اثر انتخابات به ارگ راه یافت، نتوانست بیش از ۶ ماه کار کند، چگونه میتواند برای یک پروسه کاملاً مردم سالارانه و ملی خط و نشان بکشد و حرف از برنامه و فعالیت سیاسی بزند.
دوم تحریم انتخابات از سوی ثبات و همگرایی:
تیم ثبات و همگرایی مخلوط نامتجانسی است از جریانها و گروههای مختلف سیاسی با انگیزهها و اهداف کاملاً متقاطع با هم که فقط یک نقطه اشتراک آنان را گرد هم آورده است؛ لج بازی با حکومت. این جریانها هر کدام طبل خودش را مینوازد و کاندیدای آن حیران مانده که حرف کدام را بشنود. کودتا کند، نتیجه انتخابات را نپذیرد، دست به عزل و نصب بزند یا همواره تحریم کند.
تیم ثبات و همگرایی از آغاز ثبت نام نامزدان انتخابات ریاست جمهوری تا کنون، هر نوع اقدام کمیسیونهای انتخاباتی را تحریم کرده است. هر بار به یک بهانه، ولی آیا فکر کردهاید که چرا چنین میشود و این تیم همواره پروسه انتخابات را با چالش مواجه میسازد. چنین میپندارم که این کنش سیاسی ( در واقع سبوتاژ) برخاسته از عدم باور آنان به انتخابات بوده و است. اکنون تیم ثبات و همگرایی بر سر دو راهی همراهی با انتخابات و یا تشکیل حکومت ایتلافی با گروه طالبان یا حتا ایجاد اداره موقت مانده است.
بنده نه طرف دار تیم دولت ساز هستم و نه حتا به این تیم رای دادهام، ولی پروسه انتخابات یک روند ملی است و هر شهروند مسئولیت دارد که در قبال آن کنش سیاسی داشته باشد. اگر چالشآفرینیهای تیم ثبات و همگرایی در تقابل با دولت ساز میبود، بنده با طیب خاطر از کنار آن میگذشتم و آن را به حساب پیکارهای پسا انتخاباتی دو تیم میگذاشتم. ولی اکنون سرنوشت انتخابات و به تبع آن سرنوشت جمهوریت، مردم سالاری، نظام، قانون اساسی، آزادی بیان، حقوق بشر و در آن طرف شاخ و شانه «امارت اسلامی طالبانی» و شبح « حکومت موقت» در میان است که نباید خاموش ماند.
تیم ثبات و همگرایی اگر واقعاً یک تیم و دسته ملی است، باید با کمال و طیب خاطر به سوی میدان انتخابات برود و هراس نداشته باشد که نتیجه نهایی چه است و اگر هم دغدغه «تقلب» دارد، باید نظارت همه جانبه از روند تفتیش و بازشماری داشته باشد، نه این که با تحریم یک پروسه ملی، سرنوشت یک ملت را به گروگان بگیرد.
سوم: اعلامیههای احزاب حامی تیم ثبات و همگرایی:
شاید مثل « بگیر که نگیرید» را همه شنیده باشید، این مثل بیشتر در مواقعی گفته میشود که طرف خودش به چیزی باور نداشته باشد، یا کاری را کرده و میخواهد که مسئولیت آن را به دوش دیگران بیندازد.
اکنون حامیان اصلی تیم ثبات و همگرایی نیز چنین رفتاری از خود نشان میدهند. حزب وحدت…، وحدت مردم… و جمعیت اسلامی( البته اکثر اعضای شورای رهبری دو حزب مطابق اطلاعی که نویسنده دارد، مخالف موضع مطرح شده هستند) با نشر اعلامیههایی، از موضع جنرال دوستم و تیم ثبات و همگرایی حمایت نمودهاند. اگر کمی دقیق شویم به خوبی در مییابیم که این اعلامیهها از چه حمایت میکند و چرا صادر شده است.
همواره میتوان یک اصل را در پوشش و سایه یک اصل دیگر کوبید و این اعلامیهها دقیقاً چنین کنشی را بازتاب میدهد.
در اعلامیهها بر «شفافیت»، «قانون»، «عدم تقلب» و «آرای پاک» مردم تاکید شده است. ولی گفته نشده که شفافیت در آرای پاک مردم چطور به دست میآید و به گروگان گرفتن یک پروسه ملی چه عواقبی در پی دارد. اعلامیهها از کودتا حمایت نموده و کار کمیسیون انتخابات را کودتا مینامند. در این اعلامیهها در واقع در برابر عملی موضع گرفته شده که هنوز به فعلیت در نیامده. پیشاپیش عملکرد کمیسیون انتخابات محکوم شده، در حالی که هنوز عملکردی در میان نیست.
اگر تیم ثبات و همگرایی و حامیانش خیلی دلواپس پروسه ملی انتخابات و آرای مردم هستند، باید در پروسههای تفتیش و باز شماری آرا شرکت فعال داشته باشند و از رقابت سیاسی نترسند. هنوز کمیسیون انتخابات تازه پروسه تفتیش آرا را آغاز کرده و از کجا معلوم که نتیجه انتخابات چه خواهد بود، ولی این تیم و حامیانش به شدت هراسیدهاند و میخواهند هیاهوی بسیار برای هیچ کنند.
در اعلامیه جمعیت اسلامی یک موضع دیگر نیز نظرم را جلب کرد، «مسجل شدن دور دوم انتخابات». اعلامیه میگوید که اگر کمیسیون انتخابات بیطرفانه عمل کند، دست کم به دور دوم رفتن انتخابات مسجل میشود. این یعنی چه؟ چنین میپندارم که آمال و آماج تیم ثبات و همگرایی در واقع بردن انتخابات به دور دوم است. دور دوم هم در واقع سنگ اندازی در برابر پروسهای است که چهار ماه پیش باید نتیجه آن اعلام میشد. به دور دوم رفتن انتخابات یعنی مهیا شدن زمینه بیشتر برای فروپاشی شیرازه نظام و به جای آن حاکم شدن تحجر.
در این احوال و با توجه به انتظاری که ملت برای دیدن نتیجه انتخاب خود کشیده است، باید کمیسیونهای انتخاباتی «تحریم»ها و هشدارهای این چنینی را نادیده گرفته و به کار نورمال خویش ادامه دهد.