«پولیس» سابق، «طالب» امروز!
اهمیت مبارزه با نیروهای نفوذی دشمن در درون نهادهای امنیتی، کمتر از مبارزه با خود تروریزم نیست و انتظار میرود مسئولان امر، نسبت به آن اهتمامی ویژه داشته باشند.
عبدالجلیل بختور فرمانده پیشین پولیس فراه در ولسوالی بالابلوک و پدر معاون کنونی والی این ولایت، با شماری از افراد و مقادیری قابل توجه جنگافزار، به طالبان پیوست. گروه طالبان نیز این رویداد را در اعلامیهای تأیید کرده و گفته است که او صبح روز یکشنبه، ۲۱ ثور در ولسوالی بالابلوک فراه با این گروه یکجا شده است.
پیشتر یک نماینده فراه در مجلس و یک عضو شورای ولایتی این ولایت اعلام کرده بودند که آقای بختور به گروه طالبان پیوسته است.
آقای بختور در انتخابات پارلمانی ۱۳۹۷ نامزد کرسی نمایندگی از مردم فراه در مجلس هم بود و در نتایج ابتدایی برنده اعلام شده بود، اما از فهرست برندگان نهایی باز ماند.
این رویداد که ابعاد نفوذ طالبان در قلب نهادهای امنیتی افغانستان را به نمایش میگذارد، برای امنیت امروز و آینده کشور، بسیار تکاندهنده و هولناک است؛ زیرا پیوستن آقای بختور به طالبان، از بحران عظیمی رونمایی میکند که مُبیّن میزان بالای آسیبپذیری سلامت و امنیت نهادها و نیروهای امنیتی کشور است.
پیشتر، این خلیل اندرابی فرمانده مستقر پولیس غزنی بود که در سال ۱۳۹۵ و در زمان مدیریت فرماندهی پولیس میدان وردک، به همکاری با طالبان از طریق واگذاری موتر خود در اختیار افراد این گروه، متهم شد. آقای اندرابی اما در سال ۱۳۹۷ از دادگاه تجدید نظر، حکم برائت گرفت و به دنبال آن به فرماندهی پولیس ولایت غزنی منصوب شد.
اکنون با پیوستن علنی آقای بختور به طالبان و اتهام آقای اندرابی به همدستی با این گروه به ویژه در ولایت بغلان، دامنه بحث از محدوده کارنامه دو فرد امنیتی در ردههای میانی، فراتر میرود و بر جدی بودن پدیدهای به نام «طالبان درون نظام» صحه میگذارد و آن را از سطح یک ادعای صرفاً سیاسی تا مرز ناکامی دولت در مبارزه با تروریزم و کامیابی تروریستها در انجام اقدامات دهشتافکنانه خونین و مرگبار، بالا میبرد.
اهمیت این موضوع زمانی بهتر درک میشود که اولاً با عمیقتر ساختن سطح تحلیلِ ناتوانی دولت در مهار و مدیریت حملات خونین تروریستی و افزایش عملیات نظامی طالبان، به این مهم توجه کنیم که آب مبارزه با تروریزم، از سرچشمه گلآلود است و با رخنه و رسوخ عوامل زمینهساز حملات طالبان در اندرونیترین لایههای امنیتی کشور، نهتنها تدابیر و توانایی رزمی و دفاعی نیروهای امنیتی کشور کاهش مییابد و کماثر میشود، بلکه هرگونه اقدام بازدارنده از اقدامات تروریستی نیز خنثی و بیاثر میگردد و ثانیاً وقتی طالبان راه ورود خود به دالانهای امنیتی کشور را از مجرای طالبان درون نظام برای خود هموار کرده است، بسیار طبیعی مینماید که سلطه و سیطره این گروه، به روستاهای دوردست افغانستان محدود نماند و تا قلب نهادهای امنیتی امتداد یابد.
به این ترتیب، هم راز قرارگیری ولایت فراه در آستانه سقوط کامل در سال گذشته برملا میشود و هم این حقیقت آشکار میشود که آشفتگی و نابهسامانی وضعیت امنیتی کشور، نه برآمده از ناتوانی نیروهای امنیتی و قدرتمندی طالبان در میدان نبرد، بلکه برخاسته از حضور پرقدرت تروریستهای نکتاییدار درون نظام در پوشش پولیس و در ردههای بالای دولتی و امنیتی است.
در چنین شرایطی، اهمیت مبارزه با نیروهای نفوذی دشمن در درون نهادهای امنیتی، کمتر از مبارزه با خود تروریزم نیست و انتظار میرود مسئولان امر، نسبت به آن اهتمامی ویژه داشته باشند.