آخرین اخباراجتماعاسلایدشوتحلیل

پيام‌آوران انسانيت در عصر قوم‌گرايي


١- جرج استاينر، متفكر معاصر اروپايي، در نقد قوم‌گرايي و نژادپرستي، جايي مي‌نويسد:” درختان ريشه دارند و زنان و مردان پا.”
به باور او، ريشه‌گرايي و چسپيدن به ريشه‌هاي قومي و قبيله‌اي و نژادي، زيبنده دنياي انساني نيست. انسان، گياه نيست كه ريشه داشته باشد. خداوند به انسان‌ها پا موهبت كرده است تا مرزهاي ابلهانه قوم و قبيله را در نورديده، تا با آن به ديدار ديگران بشتابند و پيام مهر و محبت و نوع دوستي را وسيله شوند.
چند سال قبل در سخنراني كه در يكي از انجمن‌هاي برادران پشتون داشتم، به همين خاطر از “مهمان” به عنوان يكي از پيام‌آوران انسانيت در عصر مدرن يادآوري كردم. چون مهمان، همان فرستاده آسماني است كه بيش‌تر از پاي خود استفاده مي‌كند، تا از ريشه خود.
القصه اينكه در عصري كه قوم‌گرايي و قبيله‌گرايي افغانستان را تا سرحد تجزيه به عقب كشانده است، آمدن برادران خوست و پكتيا به مزارشریف و اعلام حمايت شان از مواضع ائتلاف نجات افغانستان، مايه اميدواري است. برادران خوستي و پكتيايي ما نشان دادند كساني كه ميان اقوام افغانستان مرز مي‌كشند و جدايي مي‌افكنند، نماينده هيچ قوم و قبيله‌اي نيستند، حساب آن‌ها از حساب اقوام و تبارهاي كشور جدا است.
قدم‌هاي اين برادران روي دو ديده ما! اين‌ها حامل پيام مهر و محبت هستند. اين‌ها به نسل انسانيت تعلق دارند. افغانستان با چنين نسلي، شكوفا خواهد شد، نه با يك اقليت متعصب قوم‌پرست.
٢- يكي از موضوعات مورد بحث در مطالعات قومي و اتنيكي، نقش رهبران در تشديد منازعات قومي است. كساني كه تاريخ نسل‌كشي‌هاي راواندا و صربستان را مطالعه كرده‌اند، مي‌دانند كه ژنوسايد در رواندا وقتي آغاز شد كه رهبران سياسي به سخنراني‌هاي آتشين قومي رو آوردند و نفرت را تبليغ كردند. كتاب “انسانيت: تاريخ اخلاقي سده بيستم” اثر معروف جاناتان گلاور را بخوانيد تا به اين مسئله خوب‌تر واقف شويد. به همين خاطر من فكر مي‌كنم يكي از خوشبختي‌هاي افغانستان، در عصر فعلي، داشتن رهبران فرهمند و كاريزماتيكي چون عطامحمد نور است. آقای نور، رهبر فرهيخته و كاريزماتيكي است كه با جاذبه‌هاي شخصيتي خود توانسته است ميان اقوام افغانستان پل بزند و جزيره‌هاي جداافتاده را به همديگر وصل كند. دفتر سياسي والي بلخ را من باري در يكي از مقالاتم، “همايشگاه اقوام و تبارهاي كشور” ناميده بودم. كافي است روزي در دفتر سياسي والي بلخ باشيد تا نفوذ و محبوبيت او را در ميان همه اقوام كشور مشاهده كنيد.
باور كنيد اگر در عصر فعلي، عصري كه عده ماموريت دارند تا بر آتش منازعه قومي در كشور بيفزايند، رهبراني چون عطامحمد نور نباشند، فاجعه اتفاق خواهد افتاد.
٣- و سخن پاياني اينكه من بارها تاكيد كرده‌ام كه افغانستان بيشتر از همه به جبهه سياسي نياز دارد، نه به جبهه‌هاي بيولوژيك و تباري. حمايت گسترده همه اقوام از ائتلاف نجات نشان مي‌دهد كه اين جبهه به معناي واقعي كلمه ائتلاف نجات افغانستان است و روي آن اجماع سياسي در ميان همه مردم و اقوام شكل گرفته است.
نویسنده: عبدالشهید ثاقب

Related Articles

Back to top button