چاقوی تروریزم، آماده بریدن رشته برادری ایران و افغانستان
حمله با چاقو به سه روحانی در حرم مطهر امام هشتم علیه السلام، نقطه شروع این بازی است و هدف آن نیز همچنان که ذکر شد هم ایجاد نفرت عمیق میان برادران انصار ایرانی و مهاجر افغانستانی از یک سو و دامن زدن به شکافهای مذهبی با رنگ و لعاب تکفیر و تفرقه از سوی دیگر است
حمله تروریستی روز گذشته (۱۶ حمل) در حرم مطهر امام رئوف، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در مشهد مقدس، برای همه مسلمانان مخصوصاً شیعیان سراسر جهان، تکاندهنده و غیر قابل باور بود. این حمله اگرچه با سلاح سرد و در ابعادی بسیار کوچک صورت گرفت، اما نفس وقوع آن در مهمترین مرکز مذهبی ایران که قبلهگاه شیعیان افغانستان و سایر کشورهای اسلامی نیز هست، اهمیت آن را چندان بالا میبرد که با بمبگذاری ۲۵ سال پیش در همین مکان مقدس، قابل مقایسه میسازد.
قبل از پرداختن به چند و چون این ماجرای دهشتناک غیر انسانی، آنچه بایسته است سپاسگزاری ویژه از نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و رسانهای جمهوری اسلامی است که در جهتدهی افکار عمومی مردم به سمت اهداف فتنهجویانه طراحان و عوامل این اقدام هراسافکنانه، عمیقاً هوشیارانه و خردمندانه عمل کردند تااهداف و اغراض شوم و شیطانی جریانهای دخیل در این عمل بزدلانه، به منظور تفرقهافکنی تروریستی میان دو ملت بزرگ و مسلمان ایران و افغانستان و نیز میان براداران شیعه و سنی، از همین آغاز، خنثی و خاموش شود.
قدر مسلم آن است که این جنایت، فراتر از تصمیم و اراده شخصی عامل آن است و مطمئناً ریشهها و عقبههای عمیقی دارد که معطوف به تزریق حس نفرت میان شهروندان ایران و افغانستان از یک سو و پیروان مسلمان مذاهب بزرگ تشیع و تسنن از سوی دیگر است.
دست کم در بیست سال گذشته، ایادی و اذناب استعمار از همه گزینههای در دسترس برای نفوذ در لایههای امنیتی ایران بهره جستند تا در سد آهنین امنیت ملی جمهوری اسلامی، رخنه کنند و با اجرای برنامههای ایذایی تروریستی، ایران را ناامن کنند، اما با درایت و مدیریت بینظیر سازمانهای اطلاعاتی ـ امنیتی ایران، تمام نقشههای بدخواهان و فتنهگران، نقش بر آب شد و تیرهای زهرآگینی که از سوی آنان به سمت امنیت این کشور اسلامی پرتاب شده بود، به سنگ خورد.
مهمترین راهبردی که استکبار جهانی و مزدوران سرسپرده منطقهایاش برای تزریق ناامنی به درون مرزهای جمهوری اسلامی به کار بستند، استراتژی قورباغه پخته بود. بر پایه این رویکرد راهبردی کشورهای همسایه ایران را در باتلاق ناامنی بیپایان فروبردند تا موجب افزایش سرسامآور هزینههای امنیتی ایران و در نهایت به زانو درآمدن تهران در برابر امواج هردم فزاینده ناامنیهایی شوند که از چهار سو به سمت مرزهای این کشور اسلامی سرازیر میکردند.
در پیوند با همین رویکرد استراتژیک بود که طرح تروریستی داعشسازی و داعشپروری را به عنوان بزرگترین پروژه پرهزینه هدفگذاری شده برای ناامنسازی ایران، روی دست گرفتند، اما سرانجام بزرگترین قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای دخیل در این پروژه تکفیری ـ تروریستی، طعم تلخ ناکامی در برابر مقاومت مثالزدنی فرزندان عاشورا را چشیدند و خجل و خفتبار به زانو درآمدند.
اکنون همان پروژه را با تغییر تاکتیک و به شیوهای جدید میخواهند عملیاتی کنند. حمله با چاقو به سه روحانی در حرم مطهر امام هشتم علیه السلام، نقطه شروع این بازی است و هدف آن نیز همچنان که ذکر شد هم ایجاد نفرت عمیق میان برادران انصار ایرانی و مهاجر افغانستانی از یک سو و دامن زدن به شکافهای مذهبی با رنگ و لعاب تکفیر و تفرقه از سوی دیگر است.
در چنین موقعیت دشوار و شکنندهای است که باید درایت و دانایی مدیریتی سازمانهای امنیتی ـ اطلاعاتی و نیز نخبگان سیاسی دولت جمهوری اسلامی ایران، با پرهیز از فروکاست آن فاجعه در حد کنشگری شخصی یا چیزی برآمده از باور جمعی مردمانی دارای مشترکات عمیق تاریخی، فرهنگی، زبانی و عاطفی، در صدد شناسایی ریشهها و ردیابی انگیزشهای استخباراتی ـ امنیتی دشمنان مشترک ایران و افغانستان و شیعه و سنی با هدف ایجاد تنش و بحران برآیند.
نگریستن از این موضع به ماجرای تروریستی حرم مطهر امام رضا علیه السلام، نهتنها ما را از واقعیت جاری در متن و بطن تحولات پیچیده سیاسی ـ امنیتی کشورهای اسلامی دور نمیکند، بلکه تمهیدی برای پیشگیری از تکرار اینگونه جنایات در آینده است و سرانجام به خنثاسازی توطئهها و تفرقهافکنیها و فتنهگریهای جریانهای تروریستی و قدرتهای تروریزمپروری منتهی خواهد شد که دشمن برادری ملتها و مذاهب اسلامی هستند.