چرا باید از ارتباطات نوشت؟
این ابزارها در خیلی از شرایط با ما هستند؛ دادهها بخشی بزرگ از منابع فکری ما را تشکیل میدهند. کنشگری در جامعه و فرایند نظارت بر دولتها را سرعت بخشیده است و به نحوی با همه اتفاقات در زندگی ما پیوند دارد.
دوستان و بعضی از کاربران در شبکههای اجتماعی میپرسند که چرا بیشتر در باره رسانهها و ارتباطات مینویسم. بدون شک هرکس برداشت خودش را از زندگی دارد و آنطور که میداند و میفهمد، به جامعه نگاه میکند. به نظر من، زندگی ابعاد خیلی گسترده و بزرگی دارد که نمیتوان در همه بخشهای آن تسلط داشت و ابراز نظر عمیق کرد. امروزه علوم گسترده و تجزیه شده و تخصصهای بسیار زیادی به وجود آمده است. سخن گفتن منطقی و آگاهانه در باره همه بخشها نه قوت، بلکه از ضعفهای کلان به حساب میآید. در عصر حاضر انسانی که بتواند در همه بخشها، عمیق بنویسد و دقیق بگوید، وجود ندارد. بلکه نوشتارهای آگاهانه، پژوهشهای تخصصی است که فقط از میان تمام جنبهها یک جنبه را مورد تمرکز قرار میدهند.
یکی از این بخشها ارتباطات است. حتی همین ارتباطات هم گسترده و تخصصی شده است. به همینخاطر در کشورهای جهان اول، ارتباطات به شکل تخصصیتر خوانده میشود. نظریههای ارتباطات، ارتباطات نوین و یا دیجیتال، ارتباطات سازمانی، ارتباطات اجتماعی، ارتباطات انسانی، ارتباطات استراتژیک، ارتباطات و توسعه، توسعه ارتباطات، ارتباطات سیاسی و دهها رشته دیگر به صورت مشخص طی دورانی باید آموزش داده شوند. کسانی که فارغ میشوند متخصص یکی از رشتهها هستند.
ارتباطات و رسانهها بیش از هر زمانی، در زندگی انسانها ضرور و جدی شده است. این ضرورت به دلیل اجتماعی بودن بشر و رشد تکنولوژیهای اطلاعاتی و به وجود آمدن جامعه شبکهای شدت یافته است. بهبیان دیگر، از آنجایی که اطلاعات بهعنوان بخشی از اقتدار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جوامع و نهادها مطرح شده، وسایل ارتباطی نیز جایگاه ویژهای در زندگی انسانها پیدا کرده است. امروزه بخشی از منازعات، قدرتنماییها و سبوتاژها توسط ابزارهای نوین اطلاعاتی صورت میگیرد. دولتها بر روی وسایل ارتباطی و ابزارهای اقناعی عملاً سرمایهگذاری میکنند و از این نیروی نوین جهانی در کنار ارتش، سرمایه و صادرات جهت مانور و غلبه بر رقیبان استفاده میکنند.
از طرفی، وسایل ارتباطی گذشته و جدید تاثیرات عمیقی بر زندگی بشریت دارد. این ابزارها در خیلی از شرایط با ما هستند؛ دادهها بخشی بزرگ از منابع فکری ما را تشکیل میدهند. کنشگری در جامعه و فرایند نظارت بر دولتها را سرعت بخشیده است و به نحوی با همه اتفاقات در زندگی ما پیوند دارد. به همین دلیل، در این عصر به جای تقابل، سازش با این ابزارها مهم و لازم است، چرا که تقابل، شکست و تعامل، پیروزی را به دنبال خواهد داشت.
اما برای استفاده از شبکههای ارتباطی در سطح خرد و کلان، باید شناخت علمی و دقیق از این پروسه و افزارهایی که آنرا تسریع میبخشد، داشت. این شناخت باعث میشود که بتوانیم از مانورهای اطلاعاتی دیگران باخبر شویم و از جدیدترین ابزارها در عرصههای مختلف استفاده خوب کنیم. ما مثل سایر بخشها، در عرصه شناخت و کاربرد ابزارهای اطلاعاتی نیز ضعیف و عقبمانده هستیم. این عقبماندگیها به نبود سواد اطلاعاتی، نبود مراکز تخصصی ارتباطات و اطلاعات و تفکر افراطی بر میگردد که مانع پیشرفت و توسعه فکری و ارتباطی مان میگردد.
بنابراین، یکی از راهها نهادینه کردن فنون و یا علوم جدید، نوشتن و به معرض دید قرار دادن آن در جامعه است. نوشتارها، پژوهشها و فعالیتها باعث میشود، شناخت نسبی نسبت به پدیدهها در جامعه ایجاد شود. برای نویسندهای که آگاهی نسبی نسبت به ارتباطات دارد، نوشتن در باره ارتباطات و رسانهها ضرورت جدی به حساب میآید. به همین دلیل، باید در این زمینه پژوهشهای علمی کرد، چرا که واقعاً جای چنین کارکردی در افغانستان خالی است.
سیدعبدالبصیر مصباح، استاد دانشگاه بغلان و پژوهشگر ارتباطات