چرا معاون اول رییس جمهور تاجیک باشد؟
لذا، انتخاب معاون اول ریاست جمهوری از میان قومیت تاجیک، بیشتر برخاسته از سنت حاکمیتی است که در «بُن» گذاشه شد، تا نوعی تعامل سیاسی میان ایتلافها و نهادهای سیاسی دارای هژمونی «رای»
ﭼﺮا اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﻌﺎﻭﻥ اﻭﻝ اﺯ ﻗﻮﻡ تاجیک ﺩﺭ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺭﻳﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭی اﺯ اﻫﻤﻴﺖ ﺧﺎصی ﺑﺮ ﺧﻮﺭﺩاﺭ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ.
ﭼﺮا اﺳﺘﺎﺩ ﻋﻂﺎ اﺯ ﻣﻮﺿﻊ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﺷﻤﺎﻝ اﺯ اﺳﺘﻴﻼی ﻗﻮﻡ ﺗﺎجیک ﻣﺮﻛﺰ ﺭا تحدﻳﺪ میکند.
ﺩﺭ ﻣﻬﻨﺪسی ﺗﻜﺖﻫﺎی اﻧﺘﺨﺎﺑﺎتی ﺭﻳﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭی، اﮔﺮ ﭼﻪ اﻧﺘﺨﺎﺏ ﺻﻼحالدین ربانی ﺑﺮای اﺷﺮﻑ غنی، ﻗﺎﻧﻮنی ﺑﺮای ﺣﻨﻴﻒ اﺗﻤﺮ و ﺗﻘﻮا ﺑﺮای ﺯلمی ﺭﺳﻮﻝ ﺗﻘﺮیباً ﻧﻬﺎیی ﺑﻪ ﻧﻆﺮ میرسد، اﻣﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﻛﺎﻧﺪﻳﺪاﺗﻮﺭاﻥ ﺩﺭ ﺗﻜﺎﭘﻮی ﺟﺪی ﺑﺮای ياﻓﺘﻦ یک ﻣﻌﺎﻭﻥ ﺗﺎجیک، بیﻗﺮاﺭ بوده و ﺣﺘﺎ آن را به اﻋﻼﻥ میﺴﭙﺎﺭﻧﺪ.
اﺯ ﻧﻆﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺳﻴﺎسی، ﺁﻧﭽﻪ ﻗﻮﻡ ﺗﺎجیک ﺭا ﺩﺭ ﻣﺤﻮﺭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﺎﺯﻳﮕﺮاﻥ ﺳﻴﺎسی اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺩﻩ، ﺑﺎﻓﺖ و ﺗﺮﻛﻴﺐ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺳﻴﺎسی و اﺟﺘﻤﺎعی اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ است.
ﺗﺎجیکﻫﺎ ﺩﺭ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﺟﻤﻌﻴتی اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﻣﺤﻮﺭ اﻗﻠﻴﺖﻫﺎی ﻏﻴﺮ ﭘﺸﺘﻮﻥ را ﺗﺸﻜﻴﻞ میدهند و به ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﭘﺸﺘﻮﻥﻫﺎ ﻗﺮاﺭ ﮔﻴﺮﻧﺪ، ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ سنتی ﺁﻥﻫﺎ ﺗﻀﻤﻴﻦ و اﻣﻨﻴﺖ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ ﺗﺎﻣﻴﻦ میگردد و ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺗﺎجیکﻫﺎ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﺳﺎﻳﺮ اﻗﻮاﻡ ﻗﺮاﺭ ﮔﻴﺮند، ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ سنتی اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﻣﻮﺭﺩ تهدید قرار گرفته و ﻛﺸﻮﺭ ﺑﻪ ﺁشفتگی و ﺑﺣﺮاﻥ اﺟﺘﻤﺎعی ﻣﻮاجه میگردد.
«ﻛﺎﺭﻝ ﭘﻮﭘﺮ» ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ «ﺟﺎمعه ﺑﺎﺯ و ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺁﻥ» ﺑﺮ اﻳﻦ باﻭﺭ اﺳﺖ:« ﻫﺮ رﻭﺵ ﻛﻪ ﺩﺭ یک ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﺳﻨﺖ اﺟﺘﻤﺎعی ﻣﺑﺪﻝ ﺷﻮﺩ، تغییر ﺁن ﺳﻨﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺑﺤﺮاﻥ اﺟﺘﻤﺎعی میگردد»؛ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺩﻟﻴﻞ، اﻧﺘﺨﺎﺏ ﺣﺎﻣﺪ ﻛﺮﺯی ﺑﻪ ﻋﻨﻮاﻥ ﺭییس ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺩﺭ ﻧﺸﺴﺖ ﺑﻴﻦاﻟﻤﻠلی «ﺑُﻦ» ﺑﺮای اﺣﻴﺎی ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ سنتی اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﺮﻓﺖ.
«اﻭﻟﻴﻮﺭ ﺭﻭا» ﻧﻮﻳﺴﻨﺪﻩ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﻓﺮاﻧﺴﻮی ﻛﻪ ساﻝﻫﺎی ﻣﺘﻤﺎﺩی ﺩﺭ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﺤﻘﻴﻖ و ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻣﻴﺪانی ﺑﻪ سر ﺑﺭﺩﻩ اﺳﺖ، ﺑﺮ اﻳﻦ ﺑﺎﻭﺭ اﺳﺖ ﻛﻪ: ﺟﻬﺎﺩ و ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺩﺭ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ سنتی ﭘﺸﺘﻮﻥﻫﺎ ﺭا ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﻛﺸﻴﺪ و اﻳﻦ ﺩﻭ ﭘﺪﻳﺪﻩ ﺳﻴﺎسی و اﺟﺘﻤﺎعی ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺗﺎ ﭼﻬﺮﻩﻫﺎی برتر ملی ﺧﺎﺭﺝ اﺯ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻗﻮﻡ ﭘﺸﺘﻮﻥ ﺩﺭ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﻣﻂﺮﺡ شود.
ﻟﺬا، ﺩﻣﻛﺮاسی و اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﻫﻢ یکی ﺩﻳﮕﺮ اﺯ ﻋﻮاﻣﻞ ﺗﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭ ﺭﻭﺵ ﺣﻜﻮﻣﺖﺩاﺭی سنتی ﺩﺭ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ محسوب میشود؛ ﭼﺮا ﻛﻪ ﺩﺭ اﻳﻦ ﺭﻭﺵ، همین اﻓﺮاﺩ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ اﺯ ﺣﻖ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪی به اﻧﺘﺨﺎﺏ ﺣﺎﻛﻢ ﺳﻴﺎسی میﭙﺮﺩاﺯﺪ و اﻳﻦ اﻣﺮ باﻋث میشود ﺗﺎ اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ و دﻣﻛﺮاسی ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﺟﻬﺎﺩ و ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ ﺣﺎﻛﻤﻴﺖ سنتی ﭘﺸﺘﻮﻥﻫﺎ ﺭا ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ بکشد.
«ﻫﺎنتنگتون» ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ «ﺳﺎﻣﺎﻥ سیاسی» ﺑﺮ اﻳﻦ باﻭﺭ اﺳﺖ ﻛﻪ: ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎی ﭘﺲ اﺯ ﺑﺤﺮاﻥ، ﻗﺒﻞ اﺯ ﺁن که ﻣﺎﻫﻴﺖ ﻧﻆﺎﻡ سیاسی ﻣﻂﺮﺡ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﺎﺭایی و ﺧﺮﻭجی آن اﺯ اﻫﻤﻴﺖ ﺑﺮ ﺧﻮﺭﺩاﺭ اﺳﺖ. ﻟﺬا، ﺩﻣﻛﺮاسی ﺩﺭ ﻛﺸﻮرﻫﺎی ﺿﻌﻴﻒ ﺑﻪ ﺟﺎی آن که ﺑﻪ تامین ﻧﻴﺎﺯﻫﺎی اﻭلی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﭙﺮﺩاﺯﺩ، ﺑﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻮﻗﻌﺎﺕ ﺭﻭﺯ اﻓﺰﻭﻥ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎی ﻣﺪنی و زﻧﺎﻥ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻮاجه ﺷﺪﻩ و ﻧﻆﺎﻡ سیاسی ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶ ﻋﺮﺿﻪ و ﺗﻘﺎﺿﺎی اﺟﺘﻤﺎعی ﻣﻮاجه میگردد و اﻳﻦ ﭼﺎﻟﺶ اﺟﺘﻤﺎعی ﻓﺎﺻﻠﻪ آن را ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ اﻓﺰاﻳﺶ میدهد و دستگاه ﭘﺸﺘﻭاﻧﻪ ﻣﺮﺩمی ﺧﻮﺩ را اﺯ ﺩﺳﺖ میﺪﻫﺪ.
لذا، انتخاب معاون اول ریاست جمهوری از میان قومیت تاجیک، بیشتر برخاسته از سنت حاکمیتی است که در «بُن» گذاشه شد، تا نوعی تعامل سیاسی میان ایتلافها و نهادهای سیاسی دارای هژمونی «رای». از جانب دیگر، در جامعه تاجیک معکوس آنچه در برخی قومیتهای دیگر کشور دیده میشود، هیچ رهبر و فیگور سیاسی تاکنون قادر به بازی محوری برای کلیت تاجیکها نبوده، حتا معادله ۵۰ جمع ۱ در برابر ۵۰ منفی ۱ را نیز نداشته است. با این سبک و سنگین کردن، میتوان نتیجه گرفت که در قدم اول انتخاب معاون اول از قومیت تاجیک مهم است و در قدم دوم یافتن چهرهای از میان تاجیکان که بتواند نقش « بانک رای » را بازی کند دشوار و گاه ناممکن.
داکتر دانش بختیاری