مهاجرت پدیدهای است که از دیرباز در جوامع انسانی وجود داشته است و در امروزه نه تنها شکل آن تغییر کرده است، بلکه به حجم آن نیز افزوده شدهاست. انگیزه مهاجرت در گذشته تا به امروز تغییرات فراوانی را به خود دیدهاست. در زمان قدیم مهاجرت به صورت اجباری وجود نداشت، مگر در مواردی اندک. امروزه علاوه بر وجود عواملی چون دستیابی به منابع بهتر اقتصادی، اجبار برای کوچ یا مهاجرت به عامل اصلی برای ترک سرزمین تبدیل شدهاست. طوریکه در این اواخر شاهد حجم بزرگی از مهاجرت به سوی کشورهای اروپایی هستیم که قسمت بزرگ این مهاجرین را افرادی تشکیل میدهند که از کشورهای جنگزده هستند. جنگ و خونریزی به عاملی تبدیل شدهاست که افراد را بر این میدارد که برای حفظ جان خود و افراد خانواده، محل سکونت را ترک کنند و در پی یافتن محلی باشند که بتواند در آن ادامه زیست بدهند. جنگهای اخیر در کشورهای جهان سوم باعث آوارهشدن افراد زیادی شد که این افراد رو به کشورهای اروپایی آوردند و اروپا را برای ادامه زندگی خود انتخاب کردند. اما آنچه که امروزه به سرخط خبرهای رسانههای جهانی تبدیل شدهاست، اعمال خشونتآمیزی است که از سوی مهاجرین در کشورهای اروپایی صورت میگیرد.
درتازهترین اتفاقی که صورت گرفته، یک تبعه افغانستانی چند شهروند آلمانی را به ضرب چاقو مجروح ساخته که در نهایت با دخالت پولیس از پای در آمدهاست.
اما سوال اینجاست که چرا چنین اعمالی از سوی اتباع مهاجر صورت میگیرد؟ در صورتیکه کشورهای اروپایی به اجبار آنها را وارد کشورهای خود نکرده بودند. این موضوع جدا از هرگونه بعد دیگری که دارد، میتواند اینگونه مورد بحث قرار گیرد: وقتی شخص یا اشخاصی کشوری را برای مهاجرت ترک میگویند و وارد کشور مقصد میشوند، این جابجایی بعدهای گوناگونی را رقم میزند که میتوان از ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نام برد. در بعد سیاسی وقتی فرد وارد کشوری میشود مانند فرد افغان در کشور آلمان باید از قونین و مقرارت آن کشور اطاعت کند. در ظاهر فرد تازهوارد شده در این کشور قوانین را میپذیرد و نشان میدهد که تابع قوانین است، اما آنچه که وجود دارد این است که یک نوع آشتیناپذیری و جدال بین قوانین و مقرارت کشور مقصد و مهاجر وارد شده به آنجا وجود دارد؛ زیرا فرد مهاجر با توجه به ارزشهای کشور خود ارزشهای جدید در قالب«قانون» را تحمیلی میداند و به این نتیجه میرسد که تحقیر شدهاست. این نوع تعبیر و حس حقارت در بلندمدت آثاری را به جای خواهد گذاشت که در قالب خشونت ظاهر خواهد شد. این خشونتها نوعی اعتراض به وضعیت موجود است. گاهی با زخمیساختن افراد و گاهی هم با انجام حملات تروریستی. این افراد به دنبال انتقام هستند؛ زیرا خود را تحقیر شده در آن جوامع میپندارند و در پی این هستند که به هر نحوی که شده و به هر وسیلهای نظم جامعه را برهم بزنند و بخشهایی را مختل بسازند تا به اهداف خود دست پیدا کنند.
سیدمحمدتقی حسینی- خبرگزاری دید