چهره از خودراضی؛ تفاخر به «لایک» در حد «لالیگا»
به تازگی داكتر عبدالله در فيسبوک خود با تفاخر مدعی شده كه صفحهاش چهار ميليون لايک گرفته است، اما نگفته چگونه.
به تازگی داكتر عبدالله در فيسبوک خود با تفاخر مدعی شده كه صفحهاش چهار ميليون لايک گرفته است، اما نگفته چگونه.
فيسبوک خدماتی دارد كه برايش پول میپردازی و در بدل آن برايت لايک/ پسندهای ساختگی و جعلی فراهم میكند. كافی است يک هزار دالر مصرف كنی، تا چهار ميليون لايک بگيری.
آيا گرفتن چهار ميليون لايک ساختگی و جعلی افتخار دارد؟ تازه معلوم هم نيست كه اين لايکها از قاره افريقا است يا از امريكای لاتين.
عبدالله اگر میخواهد ميزان محبوبيت خود را در جامعه ما درک كند، به كامنتهای كاربران فيسبوک در پای يادداشتهای خود نگاه كند كه سراسر فحش و دشنام است، لاغير.
عبدالله اگر جرئت دارد تصويری از كامنتهای كاربران را نشر كند كه مخاطبانش جايگاه واقعی او را در افكار عامه بدانند.
اين آدم چه قدر از خودراضی است! چه قدر وجدان آسوده دارد، انگار كه هيچ غلطی نكرده باشد!
وجدان را بگذار، من وقتی اين از خودراضی بودنش را میبينم، به انسانيتش نزديک است شک كنم.
زيرا تفاوت انسان با ساير گونههای جانوران در خودناراضی بودن است.
اين جا است كه من به ياد شعری از شاعر لهستانی(پولندی)، «ويتسلاوا شيمبورسكا» میافتم كه میسرايد:
كرگس هرگز خود را سزاوار ملامت نمیشمارد
و كوسه ماهی از آنچه میكند شرم ندارد
پلنگ را از خار-خار وجدان چه باک است
و مار اگر دست میداشت، میگفت دست من پاک است
شغالان از پشيمانی سر در نمیآورند
شير و شپش در راهي كه میروند استوارند
و چرا استوار نباشند، كه خود را هميشه بر حق میشمارند
نهنگ آدمخوار را دل در ترازو به خروار است
اما جدا از اين، باری بر دل ندارد، بیخيال و بیعار است
بر اين سياره سوم خورشيد
در اين هنگامه دیوان و ددمنشان
وجدان چه بسيار، چه بسيار است!
نويسنده: عبدالشهيد ثاقب
منبع: جمهوری اعتماد