چه آیندهای در انتظار افغانستان است؟
با توجه به موارد ذکر شده، این سوال مطرح میشود: آیا حفظ چنین سیاست انزواطلبی برای مدت طولانی قابل قبول است، به خصوص وقتی اقتصاد قادر به رسیدگی به بیش از ۵۰ تا ۶۰ درصد جمعیت نباشد؟
حمله روسیه به اوکراین توجه جهان را از افغانستان منحرف کرده و حکومت طا-لبان به حال خودش رها شده است. همچنین درماندگی عمومی در میان قدرتهای بزرگ بهویژه ایالات متحده در مورد افغانستان وجود دارد. امریکا از اکتوبر ۲۰۰۱ تا ۳۰ اگست ۲۰۲۱ به طور مستقیم در این کشور دخالت نظامی داشت. تلفات سنگینی بر امریکاییها وارد شد و هزینه مالی جنگ سرسامآور بود. بر اساس ارقام موجود، سربازان امریکایی کشته شده در افغانستان به ۲ هزار و ۴۴۸ نفر میرسد. به گفته نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان، تلفات ارتش افغانستان ۶۶ هزار نظامی و ۴۶ هزار غیرنظامی بوده است در حالی که تعداد خیرهکنندهای زخمی و معلول شدهاند. تا اپریل ۲۰۲۱، تخمین زده میشود که بیش از ۱ هزار غیرنظامی افغانستانی و پاکستانی در نتیجه جنگ کشته شدهاند. به رغم حمایتهای ارائهشده به دولت غنی، طا-لبان عملاً از نظر نظامی به عنوان برنده ظاهر شدند.
یادآوری سریع این وقایع به این خاطر بود که توجه داشته باشیم افغانستان تا چه اندازه آسیب دیده است و متأسفانه ادامه دارد. ناسازگاری رهبران طا-لبان به هیچ گونه انعطاف در سیاستهای بسیار محافظهکارانه، بهویژه در رابطه با زنان، منجر به تحریمهای زیادی از سوی ایالات متحده و اتحادیه اروپا شده است که آنها را از دریافت کمک محروم میکند. امروز، افغانستان از نظر سیاسی و اقتصادی منزوی است. حکومت طا-لبان حتی از سوی همسایگان نزدیکش، از جمله پاکستان و چین به رسمیت شناخته نشده است. اگرچه چین و پاکستان مایل به کمک به افغانستان هستند، اما مسایل امنیتی و سیاسی مسیر گسترش سطح همکاری را ناهموار کرده است. افغانستان نیز با مشکلات بزرگ مهاجران و مواد مخدر مواجه است. این موارد به دلیل وضعیت نابسامان اقتصادی و انزوای بینالمللی تشدید شده است. چشمانداز تجارت بین افغانستان و پاکستان و کشورهای همسایه تنها زمانی افزایش مییابد که اقتصاد افغانستان باثبات شود. حدود ۶۰ درصد از جمعیت افغانستان با کمبود شدید مواد غذایی روبرو هستند که میتواند منجر به گرسنگی و محرومیت گسترده شود.
اما پاسخ رهبری طا-لبان نشان میدهد که آنها قوانین سختگیرانه تفسیر خود از اسلام را رها نکردهاند. آنها با انزوا و حفظ تماس حداقلی با دنیای خارج آشتی کردهاند. به نظر میرسد که آنها تصمیم گرفتهاند در قبال اینکه یک عضو معمول جامعه جهانی باشند، هیچ گونه مسئولیتی نداشته باشند. بر مبنای تفکر آنها، حقوق بشر و حقوق زن مفاهیمی بیگانه است. از منظر آنها تمام تلاشها در نهایت برای ایجاد دولتی بر اساس درک خودشان از شریعت اسلامی است. خلاصه اینکه آنها زندانی ایدئولوژی خود هستند. آنها به جزیره ایدئولوژیک تبدیل شدهاند و برنامهای را دنبال میکنند که با تفکر گذشته شان مطابقت دارد. با توجه به موارد ذکر شده، این سوال مطرح میشود: آیا حفظ چنین سیاست انزواطلبی برای مدت طولانی قابل قبول است، به خصوص وقتی اقتصاد قادر به رسیدگی به بیش از ۵۰ تا ۶۰ درصد جمعیت نباشد؟ همچنین مشخص نیست در ذهن این گروهها و مردم – زن و مرد – که هم قدرت و هم آزادی را چشیدهاند، چه چیزی میگذرد. علاوه بر این، عقبگرد افغانستان به هستهای که خودشان ایجاد کردند، پایدار خواهد ماند؟ ترومای ملی که افغانها متحمل شدهاند، چگونه التیام مییابد؟ یا بیتفاوتی بینالمللی و تمرکز اصلی امریکا و غرب بر اوکراین به طا-لبان مهلت میدهد تا برنامههای خود را بدون هیچ مانعی دنبال کنند؟
حمایت دولت چین از حکومت طا-لبان بسیار ارزشمند است. چین هرگز طرفدار دگرگونی دموکراتیک افغانستان نبود و معتقد است که این امر بیثباتی و هرج و مرج برای دولت و فلاکت و سختی برای مردم و منطقه به ارمغان آورد. با این حال، چین مانند پاکستان به رهبران طا-لبان توصیه کرده است که یک دولت همهشمول و فراگیر تشکیل دهند. چین همچنین نگران است که اگر حکومت افغانستان تدابیر مناسب را اتخاذ نکند، مبارزه با تروریزم به میزان قابل توجهی تضعیف شود.
بیتفاوتی یا ناتوانی حکومت طا-لبان در اقدام علیه گروه داعش-خراسان پیامدهای گستردهتری دارد، زیرا چین، روسیه، پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. تنش بین طا-لبان و پاکستان فضای بیشتری را برای گروههای شبهنظامی در افغانستان فراهم میکند و هند را به سوءاستفاده از این وضعیت تشویق و ترغیب خواهد کرد. این امر یک تحول ناخوشایند خواهد بود زیرا پاکستان انتظار دارد رهبران طا-لبان اطمینان حاصل کنند که هیچ حمله برون مرزی صورت نمیگیرد و گروههایی که در فعالیتهای خصمانه علیه پاکستان شرکت دارند، تحت نظارت دقیق قرار میگیرند.