چه آیینهای از خود بهنمایش میگذارید؟
از سالهای زیادی است که در امور بینالملل میآموزم و کار میکنم. به نگاه من جبههء دیپلوماسی، خطیرتر از سنگر نبرد است. در سنگر نبرد سرنوشت جبهه به پیروزی و شکست مواجه میشود، در سنگر دیپلوماسی سرنوشت ملت به بازی گرفته میشود. دیپلوماسی یعنی سازگارساختن سیاست و منافع ملی، در عرصهء بینالمللی، در حالی که سنگر نبرد به معنای همآهنگی جبهه جنگ با جبههء سیاست. افغانستان، کشوری که به شدت وابسته به روابطاش با جهان است، به دیپلوماسی پویا و حرفهی نیاز دارد. حالا شما خود گویید، کدام جبهه تاثیربرانگیز تر است. واقعیت این است که باید جبهه نبرد با جبهه سیاست خارجی، به دکترین همآهنگی مبدل شوند تا ما بتوانیم منافع و امنیت ملی ما را در سطح بینالملل تمثیل کنیم.
شما در اقدام تازهی دو مامور ناکام امور نظامی را به سمت دو سفیر گماشتهاید. این به آن معناست که شما انسانشناس را به سمت روانشناس در بیمارستان عقلی و عصبی بگمارند. این بار نخست نیست که شما چهرههای فرسوده، ناکام و تنبل را به سمتهای سفیر میگمارید. آیا میدانید دانشکدههای روابط بینالملل، حقوق بینالملل و علوم سیاسی برای چه شکل گرفتهاند. وقتی «ناپولیلوواردو» حقوق شناس معروف ایتالیایی در قرن شانزدهم دیپلوماسی را آیینهء رهبران دولتها و ملتها معرفی کرد، رهبران دولتها در انتخاب آیینههای خود که چهرههایشان را در جهان به نمایش میگذاشتند، جدیت زیادی بهخرچ دادند. حالا شما با این مقرریها چه آیینهی از خود بهنمایش میگذارید: شکست، فرسودهگی، کهولت، کمفهمی و تنبلی!
من میدانم دستیاران شما این نامهها را برایتان نمیرسانند. اما این را میدانم که شما میدانید «نقد سازنده» یعنی چه؟ و روزی که بازنشسته شدید با حرمان به این نامهها نگاه ندامت خواهید انداخت. من به شدت عملکرد غیر حرفهی شما را در عرصهء سیاست خارجی نقد میکنم. شما با این کار بهرشتهء من و صدها همرشتهء من در امور بینالملل، حقوق بینالملل و علوم سیاسی اهانت کرده اید.
ملک ستیز، پژوهشگر روابط بینالملل