چین و امریکا؛ چه کسی رهبر جهان پسا-کرونا است؟
ویروس کرونا از ماهیت ناتوان و آسیبپذیر لیبرالدموکراسی غربی و نظام کاپیتالیستی آن در مواجهه با بحرانهای همهگیر پرده برداشت و نشان داد که هیبت و هیمنه اقتصادی و مدیریتی غرب، بیش از آنچه تصور میشد، پوشالی و پادرهوا است
در شرایطی که جهان درگیر مهمان ناخواندهای به نام کووید- ۱۹ است و هر روز با آمار فزاینده مبتلایان و فوتیهای این اپیدمی فراگیر دست و پنجه نرم میکند، دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا در تازهترین اقدام خود کمک کشورش را به سازمان جهانی صحت معلق کرد. او این اقدام را پس از اتهاماتی که علیه این سازمان مبنی بر چینمحوری آن در امر مبارزه با ویروس کرونا مطرح کرده بود، انجام داد. او پیشتر، کرونا را «ویروس چینی» خوانده بود.
این در حالی است که مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا نیز به تازگی درباره خاستگاه اصلی کرونا و عوامل آن تأکید کرد و گفت کسانی را که مسئول و مسبب این ویروس هستند پاسخگو میکنیم.
آقای پمپئو افزوده مطالبی که درباره بازارهای ترکاری چین است و همچنین مطالبی درباره اینکه این ویروس دقیقاً از کجا نشأت گرفته است، دیدهایم.
در مقابل اما وزارت خارجه چین با رد این ادعاها، نظامیان امریکایی را به انتقال ویروس کرونا به چین متهم کرده است.
باتوجه به اصرار مقامات امریکایی بر اینکه چین منشأ و مبدأ شیوع ویروس کرونا است، اکنون نهتنها پکن بلکه سازمان بهداشت جهانی نیز در معرض فشارهای سیاسی و اقتصادی ایالات متحده قرار گرفته است؛ زیرا به زعم امریکا این سازمان نیز در هماهنگی با چین و به صورت سازمانیافته دست در کار گسترش این بیماری به سراسر جهان بوده است.
سازمان بهداشت جهانی در دهم جنوری گذشته و پس از اعلام اولین فوتی ناشی از ویروس کرونا در چین، با انتشار بیانیهای، اطمینان داد که تحقیقات اولیه در مورد این ویروس نشان میدهد که انتقال آن از راه انسان به انسان قابل توجه نیست؛ لذا توصیهای هم برای جلوگیری از سفر چینیها به خارج و یا برقراری تدابیر بهداشتی برای ورود خارجیها به چین و ممانعت از روند تجارت چینیها به عمل نیاورد و اتهامات ترامپ علیه سازمان بهداشت جهانی نیز دقیقاً ناشی از عملکرد این سازمان از بدو شروع بحران کرونا است.
آنچه از رویارویی کرونایی کنونی امریکا و چین برمیآید در دو سطح داخلی و بینالمللی قابل ارزیابی است.
به لحاظ داخلی، شیوع ویروس کرونا در امریکای دونالد ترامپ به اندازهای سریع و سرسامآور بود که ایالات متحده را صدرنشین جدول جهانی از جهت میزان افراد مبتلا و قربانی ساخت و آمار بیکاری ناشی از این ویروس را به صورت بیسابقهای افزایش داد. بر بنیاد ارزیابیها حدود ۱۷ میلیون نفر از مردم امریکا بیکار شدهاند و هزاران میلیارد دالر به تجارت و تولید و ترانزیت نظام سرمایهداری لیبرال آن کشور زیان وارد شده است. در پی شیوع شتابناک این بیماری بود که قلب قدرت اقتصادی امریکا در منطقه منهتن نیویارک ـ وال استریت تعطیل شد و این به معنای فاجعه فلج شدن اقتصاد امریکا از رهگذر کروناویروس است. بگذریم که بحران درمانی در شفاخانهها و مراکز بهداشتی، حیثیت ابرقدرتی امریکا را در جهان به شدت مخدوش کرد.
اینهمه در شرایطی است که امریکا یکی از مهمترین دورههای انتخابات ریاست جمهوری خود را پیش رو دارد و دونالد ترامپ، با تمام وجود و امکانات برای پیروزی در آن تلاش و تقلا میکند.
از این منظر، نشانه رفتن انگشت اتهام به سمت چین به عنوان عامل شیوع کروناویروس، افزون بر رویارویی ریشهدار و استراتژیک واشنگتن ـ پکن، برآمده از فرافکنی و پوشش انحرافی برای مشکلات داخلی و مقابله با قدرت بلامنازع اقتصادی و مدیریتی چین در کنترول ویروس کرونا است.
در بعد خارجی اما، ویروس کرونا از ماهیت ناتوان و آسیبپذیر لیبرالدموکراسی غربی و نظام کاپیتالیستی آن در مواجهه با بحرانهای همهگیر پرده برداشت و نشان داد که هیبت و هیمنه اقتصادی و مدیریتی غرب، بیش از آنچه تصور میشد، پوشالی و پادرهوا است. این واقعیت از آنجا آشکار شد که نهتنها ایالات متحده امریکا، بلکه همه کشورهایی که بر اساس نظام سرمایهداری لیبرال اداره میشوند، در مهار کروناویروس ناکام و ناکارآمد بودند و تدابیر آنان برای مدیریت فاجعه راه به جایی نبرد.
خروجی نهایی این وضعیت پیروزی راهبردی چین در جنگ جهانی کرونا است؛ زیرا اژدهای زرد به عنوان خاستگاه این بیماری نه تنها قادر به مهار آن با کمترین میزان مبتلا و فوتی شد، بلکه اکنون کمکهای پزشکی خود را نیز به سراسر جهان ارسال میکند تا به جهانیان بگوید نظام اقتصادی، درمانی و بهداشتی غرب، ناکام و فروپاشیده است و رهبر آینده جهان، چین است. این ژست پیروزی برای غرب و مخصوصاً برای امریکای دونالد ترامپ غیر قابل تحمل است و برای همین، آن را در کنار شکست امریکا در مهار کرونا باید جنگ قدرت چین و امریکا برای مدیریت جهان پسا-کرونا نامید.