کابل شهر بیپرسان
روزهای عید در کابل همیشه با دغدغه همراه بوده است. ترس از وقوع حملات انتحاری و انفجاری، ترس از مواجه شدن با کیسهبُرها و نداشتن وسیله نقلیه شخصی از جمله مواردی است که بیشتر خانوادهها را با چالش مواجه میکند.
ناامنی و کابل دو پدیده جداناپذیر از هم هستند و هیچ پایتختنشینی از این امر ناآگاه نیست. با این وجود عیدهای کابلنشینان با جنبوجوش و شور خاصی همراه است. در این میان اما سوءاستفاده موترداران از مجبوریت شهروندان کابلی توجه آدم را جلب میکند.
جان آغا، یکی از موتروانان مسیر گولایی دواخانه-سینما پامیر است. اسمش را نپرسیدم، ولی شنیدم که کلینرش جان آغا صدایش میکرد.
کلینر با صدای بلند فریاد میزند:” شار، پل سرخ، ده ده روپه”، در حالی که همین مسیر قبلاً در موترهای مینی بس پنج افغانی بود.
جان آغا مرد میانسال و خوشخویی به نظر میرسید. از او پرسیدم که کاکا چرا ده افغانی میبری در حالی که قبلاً پنج افغانی میبردید؟ با صدای بلند و چهره خندانی گفت:” همشیره جان همی روزا، روز ماست. موتر کم است و رفتوآمد مردم زیاد است، ما هم کرایه ره دو برابر میکنیم و به مردم میگیم پنج روپیه اضافیشان عیدی ماست. ”
ازش پرسیدم که ترافیک چیزی نمیگوید، گفت:” همشیره میبینی که ترافیک مرافیک هیچ نیست. ده روپیه د جیب ترافیک بندازیم دیگه خپوچپ میشن.”
یکی از مسافران با انتقاد از کرایه به موتروان و کلینرش چند فحش داد ولی موتروان هیچ چیزی نگفت و باز هم ادامه داد:” پل سرخ، شار ده ده روپه”
خانم جوانی با یک فرزندش کنارم نشسته بود. سر صحبت را با او باز کردم. از او پرسیدم کجا میرود و چرا در برابر بلند بردن کرایه اعتراض نمیکند؟ با صدای گرفتهیی گفت که بیشتر از نیم ساعت منتظر موتر بوده است ولی هر موتری که میآید، قبل از اینکه مسافر بالا کند، دربست گرفته میشود و مردم باز هم سر سرک منتظر میمانند. او میگوید که خانه مادرش طرف شهر است، ولی چون موتر شخصی ندارند، مجبورند هر چیزی که موتروانان میگویند، قبول کنند.
برخی از کابلنشینان همواره میگویند که کابل شهر بیپرسان است. این حرف را درست زمانی درک میکنیم که در روزهای مناسبتی از خانه بیرون شویم. نه تنها نرخ موترها، بلکه نرخ تمام مواد خوراکی و لوازم مورد ضرورت دو برابر افزایش مییابد و هیچ کسی مسئول نیست تا در برابر این همه بیانصافی پاسخگو باشد. برخیها هم مانند موتروانان با بیچشمی تمام به بهانه عیدی، پول اضافی از مردم میگیرند.
با خودم فکر میکردم که چرا در پایتخت یک کشور قانون به اندازه پشیزی ارزش ندارد؟ در حالی که رییس جمهور هر روز داد از قانون میزند. در همین فکرها بودم که یک پولیس ترافیک با ظاهری خسته و آفتاب زده جلوی موتر جان آغا را گرفت و با هیبت تمام گفت که چرا از مردم پول اضافی میگیرد، جان آغا بدون کدام حرفی، چیزی را از جیبش بیرون کرد و در دست ترافیک گذاشته و قضیه تمام شد.
باز هم کلینر با صدای بلند فریاد زدن را شروع کرد:” پل سرخ، شار ده ده روپه، ده ده روپه.”
مریم نبوی- خبرگزاری دید