کاغذهای تبلیغاتی فروشگاههای عطر و آسیبشناسی یک رفتار اجتماعی
در فاصلۀ پنجدقیقهای که من جلو فروشگاه عطر بودم، بیش از صد رهگذر از جلو فروشگاه عطر گذشت. تقریباً هیچ رهگذری نبود که این پسر، تراکت عطر را به دست آن نداده باشد. قریب به ۹۰ درصد رهگذران، بلافصله و در چندقدمی این تراکت را به زمین انداختند
آیا گاهی از کنار فروشگاههای عطر در شهر کابل گذشتهاید؟ اگر پاسخ بلی است، پس تراکت/ تبلیغات کاغذی عطرففروشان شهر کابل را که درازا و پهنای آن بیشتر از انگشت میانی دست ما نیست، نیز لمس کردهاید. نوشتۀ حاضر به دنبال آسیبشناسی محیط زیستی کاغذ تبلیغاتی عطر و یک رفتار اجتماعی است که از سوی عطرفروشان در شهر کابل انجام میشود.
با وجود زمینه کافی برای تبلیغات در شبکههای اجتماعی، پسران جوان جلو دروازه فروشگاههای عطر در شهر کابل ایستادهاند. تنها وظیفه شان این است که تراکتهای عطر را به دست مردم بدهند. آنها با سماجت و پررویی این تراکتها را به دست هر رهگذری میدهند. برخی این تراکتها را با بیحوصلگی میگیرند و بلافاصله به زمین میاندازند. این کار سبب گشته که محیط جلو فروشگاههای عطر، از زبالههای تبلیغاتیشان پر شود.
روز گذشته، شنبه (۱۵ سنبله) با دوست خود از پیادهرو جلو پل کوته سنگی میگذشتیم. در فاصله یکصدمتری، دو پسر جوان که جلو فروشگاه عطر ایستاده بودند و به مردم تراکت عطر توزیع میکردند، با تاکید و سماجت به دست ما نیز دادند. دوستم که حوصلهاش را گرمای آفتاب به سر رسانده بود، به یکی از این پسرها گفت: لالا! ما عطر نمیگیریم، کاغذت را برای چه بگیریم. پسر جوان گفت: هرچه میکنی بکن، ولی بگیر.
دعوای کوتاه این دوست و پسر جوان تراکتبهدست سبب گشت که متوجه رهگذران دیگر نیز شوم. در فاصلۀ پنجدقیقهای که من جلو فروشگاه عطر بودم، بیش از صد رهگذر از جلو فروشگاه عطر گذشت. تقریباً هیچ رهگذری نبود که این پسر، تراکت عطر را به دست آن نداده باشد. قریب به ۹۰ درصد رهگذران، بلافصله و در چندقدمی این تراکت را به زمین انداختند.
این کار از یکطرف، باعث کثیف شدن محیط شهر میشود و از طرف دیگر، سبب میشود که کمر کارکنان شهرداری بیشتر خم شود و هر روز مشغول جمع کردن زبالههای جلو فروشگاههای عطر باشند. امروز، فضاهای مجازی فیسبوک، انستاگرام و توییتر مناسبترین مکان برای تبلیغ است. حضور فروشگاههای عطر در شهر باید سبب خوشبویی، تازگی و طراوت محیط شود، نه اینکه مردم، محیط و کارکنان شهرداری از دست زبالههایشان به تنگ شوند. چنین باد!