کتاب بولتون؛ بلای جان تازه ترامپ!
«در یکی از جلساتی که همراه ترامپ و پاتریک شاناهان (قائم مقام وزارت دفاع امریکا) حضور داشتم، شاهانان قصد داشت آخرین وضعیت مذاکره با طالبان و موضوعات کلیدی را تشریح کند، ناگهان ترامپ گفت: آیا اعلام این موضوع که ما نیروهای خود را از افغانستان خارج میکنیم، دست ما را در مذاکره با طالبان خالی نمیکند؟!»
در کنار دردسرهایی که کرونا و قتل جورج فلوید سیاه پوست توسط پولیس سفیدپوست، برای دونالد ترامپ، رییس جمهور امریکا ایجاد کرد، کتاب جدید جان بولتون مشاور سابق امنیت ملی امریکا به نام «در آن اتاق اتفاق افتاد، خاطرهای از کاخ سفید» بیش از همه او را دچار مخمصه کرده است. بولتون در این کتاب، ترامپ را فردی توصیف میکند که از سیاست خارجی امریکا، همواره به عنوان ابزاری در راستای منافع شخصی خود، به ویژه برای انتخاب دوباره به این مقام استفاده کرده است.
به رغم آن که دونالد ترامپ رییس جمهور امریکا تلاش بسیار کرد که جلو انتشار کتاب جدید جان بولتون علیه خود را بگیرد، اما این کتاب از روز سه شنبه در ویترین بسیاری از کتابفروشیهای امریکا جا خوش کرده است.
جان بولتون در این کتاب، ترامپ را فردی توصیف میکند که از سیاست خارجی امریکا همواره به عنوان ابزاری برای منافع شخصی خود، به ویژه برای انتخاب دوباره به این مقام استفاده کرده است.
تصویری که آقای بولتون از بیاطلاعی ترامپ از سادهترین موضوعات ژئوپولیتیک به دست میدهد، بسیار تکاندهنده است؛ زیرا بر اساس نوشتههای جان بولتون، آقای ترامپ از مسائل ژئوپولیتیک تقریباً هیچ چیزی نمیداند؛ به گونهای که او حتی نمیداند بریتانیا یک قدرت هستهای است یا خیر و این را از ترزا می، نخستوزیر پیشین بریتانیا میپرسد. همچنین او تصور میکرده فنلند، بخشی از روسیه است و این را از جان کلی رییس ستاد کارکنان کاخ سفید پرسیده است!
با این وصف، بسیار طبیعی است اگر میبینیم که بر اساس روایت جان بولتون در کتاب «در آن اتاق اتفاق افتاد، خاطرهای از کاخ سفید» ترامپ در مورد مسائل افغانستان و از جمله در مورد مذاکرات صلح با طالبان، دچار سردرگمی باشد.
ترامپ و مذاکرات صلح با طالبان
جان بولتون بخش سیزدهم کتاب خود را به مسئله افغانستان و از جمله موضوع مذاکرات صلح امریکا با طالبان اختصاص داده و در آن شیوه برخورد ترامپ با روند صلح افغانستان را آمیخته با سردرگمی و عدم قاطعیت توصیف میکند.
بولتون با اشاره به سردرگمی ترامپ در مذاکره با طالبان، مینویسد: «در یکی از جلساتی که همراه ترامپ و پاتریک شاناهان (قائم مقام وزارت دفاع امریکا) حضور داشتم، شاهانان قصد داشت آخرین وضعیت مذاکره با طالبان و موضوعات کلیدی را تشریح کند، ناگهان ترامپ گفت: آیا اعلام این موضوع که ما نیروهای خود را از افغانستان خارج میکنیم، دست ما را در مذاکره با طالبان خالی نمیکند؟!»
این نشان میدهد که ترامپ هیچ تعریف و تصوری از دورنمای مذاکرات صلح با طالبان نداشته و همهچیز را در این خصوص با شک و تردید برگزار میکرده است.
بر پایه ادعاهای جان بولتون «ترامپ بیشتر زمان خود را به جای آنکه صرف گوش دادن کند، به حرف زدن میگذراند.» این مهم به ویژه مردمان امریکا و افغانستان بیش از هر موضوع دیگری قابل درک است؛ زیرا به موازات پیشرفتهایی که در مذاکرات صلح امریکا و طالبان حاصل میشد، صداهای اعتراض نیز پیوسته از سوی آگاهانی که توانایی به تصویرکشیدن دورنمای این قمار بزرگ را داشتند، بلند میشد. اما آقای ترامپ هرگز حاضر نشد آن اعتراضات را بشنود. اکنون نیز کثیری از منتقدان امریکایی بر این واقعیت پای میفشارند که آنچه در مذاکرات صلح قطر قربانی شد منافع راهبردی ایالات متحده در پای منافع شخصی و انتخاباتی آقای ترامپ بود؛ چیزی که جان بولتون در کتاب تازه خود تأکید میکند که ترامپ منافع ملی امریکا را با منافع شخصی خود درمیآمیزد.
این ویژگی، از خودشیفتگی افراطی آقای ترامپ ناشی میشود؛ آنچنانکه به نوشته بولتون او قصد داشته است با امضای توافقنامه صلح با طالبان، به جایزه صلح نوبل دست یابد!
همچنین بازگرداندن نیروهای امریکایی از افغانستان که بخشی محوری از توافقنامه صلح با طالبان است، برای ترامپ از این جهت مهم است که او را در دید رأیدهندگان امریکایی به قهرمانی تبدیل میکند که به یکی از مهمترین وعدههای انتخاباتی خود در ۲۰۱۶ عمل کرده و به طولانیترین جنگ امریکا در بیرون از خاک خود پایان داده است!
به همین جهت، عوارض سیاسی و عواقب استراتژیک این اقدام که مستلزم فروپاشی هیمنه هژمونیک امریکا در سطح بینالملل است، برای ترامپ اهمیتی ندارد.
همچنین هرگز برای او مهم نیست که با خروج نیروهای امریکایی از افغانستان، میدان برای جولان بیشتر و مهارناپذیرتر افراطگرایان در افغانستان باز میشود و به موازات آن، رقبای سنتی و منطقهای واشنگتن به راحتی جای امریکا را در افغانستان پر میکنند و این به معنای شکست ایالات متحده در عرصه بینالملل و عقبنشینی از موقعیت ابرقدرتی خود در معادلات جهانی است و اینهمه به برکت خودمحوریهای رییس جمهوری صورت میگیرد که از همهچیز برای دست یافتن دوباره به ریاست جمهوری، استفاده ابزاری میکند.
تصور میشود انتشار این کتاب جنجالی و پرحاشیه، برای ترامپی که هنوز از صدمات حیثیتی و مدیریتی کرونا و رکود اقتصادی و آشوب سراسری علیه نژادپرستی در امریکا کمر راست نکرده بود، پیامدهای زیانبار انتخاباتی در پی داشته باشد؛ به گونهای که امضای توافقنامه صلح با طالبان و بازگرداندن نیروهای امریکایی از افغانستان هم نتواند به یاری او در انتخابات پرمسئله پنج ماه آینده امریکا بشتابد.