«کرامت» و «عدالت» زیربنای قیام عاشورا!
آنچه قیام امام حسین(ع) را در چشمانداز تاریخ و نگرش انسانی، آزادیخواهان و عدالتطلبان جهان پذیرنده ساخته است، نگرش انسانی و رعایت فضیلت و کرامت انسانی است…
حادثه سال ۶۱ هجری در کربلا(قیام عاشورا) تنها یک رویداد تاریخی و رویارویی دو لشکر نابرابر یا تقابل و مخالفت دو شخص به نام حسین(ع) و یزید نبود؛ بلکه واقعه عاشورا، نمایی از یک تغییر و دگرگونی جدی در سده نخست جهان اسلام و پس از پیامبر بود؛ نمایی که در آن دگرگونی در زمینههای برداشت، تفسیر، قرائت از دین و سنت پیامبر(ص) و چگونگی وفاداری به آرمانهای نخست به مثابه الگو و هدایتکننده جامعه اسلامی در قرائتهای مختلف و متضاد و رویکردهای محافظهکارانه تا برخوردهای قاطعانه و شدید ظاهر گردید.
این روند در بستر تاریخ و فرازونشیبهای طیشده بدل به هویت و ظرفیتهای عقیدتی و اجتماعی شد. با گذر از تشریح و تفسیر گسترده موضوع در اینجا به چند مورد، درباره پردازش به واقعه عاشورا اشاره میشود. شاید این موارد در کنار دیگر موارد که از سوی اهل نظر ارایه میگردد، بتواند تفسیر و برداشت صوابتر و آموزندهتر از واقعه عاشورا به دست دهد، و افزون بر زدودن پیرایشهای آن از ورود خرافهها و استفادهجوییها و تنزل آن در سطح یک قضیه عاطفی و معطوف به ثواب آخرتی پیشگیری کرد:
۱- انحراف در اهداف و بازی قدرت:
به تصریح قرآن و روایات و رفتارهای پیامبر(ص) «رشد اخلاقی» جامعه و «موحدانه زیستن» هدف اساسی رسالت پیامبر(ص) دانسته شده است. بنابراین، سایر گزینهها متغییرهایی هستند که مطابق با شرایط زمان و مکان و روح جامعه قابل انعطاف است، اما ساختار اجتماعی و روند تاریخی جامعه اسلامی پس از پیامبر(ص) به گونهای پیموده شد که متاسفانه در کوتاهترین زمان، بازی قدرت در قالب حکومت و سیطره قبیله، انحراف بزرگی را در اهداف یادشده ایجاد نمود و با گذشت زمان که اینک بیش از ۱۴۰۰ سال میگذرد، زاویه این انحراف وسعت یافته است. امام حسین(ع) با قیام خود در سال ۶۱ هجری. نسبت به این انحراف و پیامدهای ناگوار آن اعتراض نمود. اعتراضی که همراهی همه قطبهای اجتماعی و دعوتکنندگان وی بر بنیاد منافع و فاکتورهای یادشده نمیتوانستند امام حسین(ع) را یاری کنند و به پیمانهای خود وفادار بمانند؛ چنانچه اکنون در عصر و زمانه خود شاهد چنان رفتارها و اتخاذ مواضع ناپایدار و فرصتطلبانه منفی هستیم.
۲ – نگرش جامعهشناختی به رویداد عاشورا:
یک تصور و پندار در جامعه امروز وجود دارد و آن اینکه بسیاری مدعیاند که اگر ما در سال ۶۱ هجری. بودیم، امام حسین(ع) را در برابر ظلم ظالم یاری میکردیم. این دسته، بر بیوفاییها و پیمانشکنیهای کوفیان انتقاد وارد میکنند. حال آنکه این تصور و برداشت بدون در نظرداشت بافت اجتماعی، اقتصادی و روحی آن زمان مردم کوفه و جامعه عرب میتواند غلط انداز باشد. اکثریت مردم در هر دورهای تابع منافع خویشاند. در این رابطه نباید مسئله منافع، تهدیدها، تطمیعها، قطببندیهای اجتماعی و قبیلهای، امیدها و ناامیدیها و… را نادیده انگاشت؛ چنانچه در شرایط کنونی نیز اکثریت مردم به خاطر منافع و موارد یادشده از بسیاری خواستها و ارزشهای خود چشمپوشی میکنند. بنابراین، رویداد سال ۶۱ هجری و بیوفایی مردم کوفه و عرب با در نظرداشت نگرش جامعهشناختی، اتفاقی است که در هر دورهای ممکن است پیش بیاید.
۲- فضیلت و کرامت انسانی
آنچه قیام امام حسین(ع) را در چشمانداز تاریخ و نگرش انسانی ، آزادیخواهان و عدالتطلبان جهان پذیرنده ساخته است، نگرش انسانی و رعایت فضیلت و کرامت انسانی است. چنانچه مجموع سخنان و رویکردهای امام حسین(ع) را به دور از تحلیل و تفسیر فرقهای، در نظر بگیریم، سنگ زیرین آن را «عزت» ، «کرامت» و «فضیلت» انسانی تشکیل میدهد، که باید در جامعه رعایت شود. در جامعهای که به «اخلاق» و «انسانیت» ارزش گذاشته نشود، «حقیقتی» در آن جامعه پای نخواهد گرفت؛ و در جامعهای که «حقیقت» جایگاه نداشته باشد به «شراب» نشستن و به «نماز» ایستادن؛ دور «کعبه» طواف کردن و یا دور «بت» چرخیدن یکی است!
نویسنده: عبدالشكور اخلاقي
«کرامت» و «عدالت» زیربنای قیام عاشورا!
حادثه سال ۶۱ هجری در کربلا(قیام عاشورا) تنها یک رویداد تاریخی و رویارویی دو لشکر نابرابر یا تقابل و مخالفت دو شخص به نام حسین(ع) و یزید نبود؛ بلکه واقعه عاشورا، نمایی از یک تغییر و دگرگونی جدی در سده نخست جهان اسلام و پس از پیامبر بود؛ نمایی که در آن دگرگونی در زمینههای برداشت، تفسیر، قرائت از دین و سنت پیامبر(ص) و چگونگی وفاداری به آرمانهای نخست به مثابه الگو و هدایتکننده جامعه اسلامی در قرائتهای مختلف و متضاد و رویکردهای محافظهکارانه تا برخوردهای قاطعانه و شدید ظاهر گردید.
این روند در بستر تاریخ و فرازونشیبهای طیشده بدل به هویت و ظرفیتهای عقیدتی و اجتماعی شد. با گذر از تشریح و تفسیر گسترده موضوع در اینجا به چند مورد، درباره پردازش به واقعه عاشورا اشاره میشود. شاید این موارد در کنار دیگر موارد که از سوی اهل نظر ارایه میگردد، بتواند تفسیر و برداشت صوابتر و آموزندهتر از واقعه عاشورا به دست دهد، و افزون بر زدودن پیرایشهای آن از ورود خرافهها و استفادهجوییها و تنزل آن در سطح یک قضیه عاطفی و معطوف به ثواب آخرتی پیشگیری کرد:
۱- انحراف در اهداف و بازی قدرت:
به تصریح قرآن و روایات و رفتارهای پیامبر(ص) «رشد اخلاقی» جامعه و «موحدانه زیستن» هدف اساسی رسالت پیامبر(ص) دانسته شده است. بنابراین، سایر گزینهها متغییرهایی هستند که مطابق با شرایط زمان و مکان و روح جامعه قابل انعطاف است، اما ساختار اجتماعی و روند تاریخی جامعه اسلامی پس از پیامبر(ص) به گونهای پیموده شد که متاسفانه در کوتاهترین زمان، بازی قدرت در قالب حکومت و سیطره قبیله، انحراف بزرگی را در اهداف یادشده ایجاد نمود و با گذشت زمان که اینک بیش از ۱۴۰۰ سال میگذرد، زاویه این انحراف وسعت یافته است. امام حسین(ع) با قیام خود در سال ۶۱ هجری. نسبت به این انحراف و پیامدهای ناگوار آن اعتراض نمود. اعتراضی که همراهی همه قطبهای اجتماعی و دعوتکنندگان وی بر بنیاد منافع و فاکتورهای یادشده نمیتوانستند امام حسین(ع) را یاری کنند و به پیمانهای خود وفادار بمانند؛ چنانچه اکنون در عصر و زمانه خود شاهد چنان رفتارها و اتخاذ مواضع ناپایدار و فرصتطلبانه منفی هستیم.
۲ – نگرش جامعهشناختی به رویداد عاشورا:
یک تصور و پندار در جامعه امروز وجود دارد و آن اینکه بسیاری مدعیاند که اگر ما در سال ۶۱ هجری. بودیم، امام حسین(ع) را در برابر ظلم ظالم یاری میکردیم. این دسته، بر بیوفاییها و پیمانشکنیهای کوفیان انتقاد وارد میکنند. حال آنکه این تصور و برداشت بدون در نظرداشت بافت اجتماعی، اقتصادی و روحی آن زمان مردم کوفه و جامعه عرب میتواند غلط انداز باشد. اکثریت مردم در هر دورهای تابع منافع خویشاند. در این رابطه نباید مسئله منافع، تهدیدها، تطمیعها، قطببندیهای اجتماعی و قبیلهای، امیدها و ناامیدیها و… را نادیده انگاشت؛ چنانچه در شرایط کنونی نیز اکثریت مردم به خاطر منافع و موارد یادشده از بسیاری خواستها و ارزشهای خود چشمپوشی میکنند. بنابراین، رویداد سال ۶۱ هجری و بیوفایی مردم کوفه و عرب با در نظرداشت نگرش جامعهشناختی، اتفاقی است که در هر دورهای ممکن است پیش بیاید.
۲- فضیلت و کرامت انسانی
آنچه قیام امام حسین(ع) را در چشمانداز تاریخ و نگرش انسانی ، آزادیخواهان و عدالتطلبان جهان پذیرنده ساخته است، نگرش انسانی و رعایت فضیلت و کرامت انسانی است. چنانچه مجموع سخنان و رویکردهای امام حسین(ع) را به دور از تحلیل و تفسیر فرقهای، در نظر بگیریم، سنگ زیرین آن را «عزت» ، «کرامت» و «فضیلت» انسانی تشکیل میدهد، که باید در جامعه رعایت شود. در جامعهای که به «اخلاق» و «انسانیت» ارزش گذاشته نشود، «حقیقتی» در آن جامعه پای نخواهد گرفت؛ و در جامعهای که «حقیقت» جایگاه نداشته باشد به «شراب» نشستن و به «نماز» ایستادن؛ دور «کعبه» طواف کردن و یا دور «بت» چرخیدن یکی است!
نویسنده: عبدالشكور اخلاقي