آخرین اخبارافغانستانتحلیلخبر های مهمسیاست

کرزی و غنی؛ ﻣﻘﺼﺮ ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎنی اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻥ ﻛﻴﺴﺖ؟

اﮔﺮ ﭼﻪ بیﺩﺭﻧﮓ اﻓﻜﺎﺭ ﻋﻤﻮﻡ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺭﻭﺳﺎی ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺩاﻛﺘﺮ ﺻﺎﺣﺐ اﺷﺮﻑ غنی و ﺩاﻛﺘﺮ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﺒﺪاﻟﻠﻪ میﺸﻮﺩ. اﻣﺎ ﮔﺮﻭهی ﮊﺭﻑ‌اﻧﺪﻳﺶ، ﺣﺎﻣﺪ ﻛﺮﺯی ﺭا ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ بودن ﺑﺎنی و ﻣﻮﺳﺲ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻭﺣﺪﺕ ملی، ﻣﻘﺼﺮ اﺻلی ﻣﻌﺮفی میﻜﻨﻨﺪ.

در جست‌وجوی یافتن مقصری برای وضعیت نابسامان سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی کشور، اﮔﺮ ﭼﻪ بیﺩﺭﻧﮓ اﻓﻜﺎﺭ ﻋﻤﻮﻡ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺭﻭﺳﺎی ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺩاﻛﺘﺮ ﺻﺎﺣﺐ اﺷﺮﻑ غنی و ﺩاﻛﺘﺮ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﺒﺪاﻟﻠﻪ میﺸﻮﺩ. اﻣﺎ ﮔﺮﻭهی ﮊﺭﻑ‌اﻧﺪﻳﺶ، ﺣﺎﻣﺪ ﻛﺮﺯی ﺭا ﺑﻪ ﺩﻟﻴﻞ بودن ﺑﺎنی و ﻣﻮﺳﺲ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻭﺣﺪﺕ ملی، ﻣﻘﺼﺮ اﺻلی ﻣﻌﺮفی میﻜﻨﻨﺪ.
ﻟﻴﻜﻦ ﻧﺨﺒﮕﺎﻥ ﺳﻴﺎسی ﻛﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻓﺮﺻتﻫﺎ ﺭا ﻋﺎﻣﻞ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻛﺸﻮﺭ میﺪاﻧﻨﺪ، ﻣﻘﺼﺮ اﺻلی را ﺯﻟمی ﺧﻠﻴﻠﺰاﺩ ﻣﻌﺮفی میﻜﻨﻨﺪ.
اﻣﺎ، (ساموئل) ﻫﺎﻧﮕﺘﻴﻨﮕﺘﻮﻥ اﺯ تئوﺭی ﭘﺮﺩاﺯاﻥ ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ ﻟﻴﺒﺮاﻝ ﺩﻣﻛﺮاسی ﻏﺮﺏ، ﻋﻠﻞ ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎنی را ﺩﺭ ﺟﻮاﻣﻊ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮمی، ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺳﺎﻣﺎﻥ ﺳﻴﺎسی ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺟﺎﻟﺐ ﺑﻪ ﺗﺼﻮﻳﺮ ﻛﺸﻴﺪﻩ و ﻣﻘﺼﺮ اﺻلی ﺭا اﻣﺮﻳﻜﺎ ﻣﻌﺮفی میﻜﻨﻨﺪ.
ﭼﺮا ﻛﻪ اﻣﺮﻳﻜﺎیی‌ها ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﺑﺮای ﻋﺒﻮﺭ از ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪگی ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ، ﻧﺨﺴﺖ ﺑﺎﻳﺪ ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻗﺘﺼﺎﺩی و اﺟﺘﻤﺎعی ﺭا ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻛﺎﺭ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺩ ﺗﺎ ﺑﻌﺪ اﺯ ﻓﻬﻢ و ﺭﻓﺎﻩ ﺯﻧﺪگی ﺳﭙﺲ به ﺴﻮی ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺳﻴﺎسی اﻗﺪاﻡ ﺻﻮﺭﺕ ﮔﻴﺮﺩ.
ﺑﺮ ﻫﻤﻴﻦ اﺳﺎﺱ، اﻣﺮﻳﻜﺎ ﺑﺎ وﺭﻭﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻡ ﺩﺭ اﻭﻟﻴﻦ اﻗﺪاﻡ به ﻮﺳﻴﻠﻪ ﺷﺒﻜﻪﻫﺎی اﻣﺪاﺩی ﺷﺎﻥ ﻧﺨﺴﺖ ﺑﻪ اﻳﺠﺎﺩ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎی ﻣﺪنی، آﻣﻮﺯشی، حمایت از ﺯﻧﺎﻥ، ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ و آﺯاﺩی ﺑﻴﺎﻥ اﻗﺪاﻡ می‌نماﻳﻨﺪ.
ﻫﺎﻧﮕﺘﻴنگتون ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻠﺖ اﺻلی ﺑﺤﺮاﻥ و ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎنی ﻛﺸﻮﺭﻫﺎی ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻡ، ﻫﻤﻴﻦ اﻗﺪاﻣﺎﺕ و ﺗﻔﻜﺮ ﻏﻠط اﻣﺮﻳﻜﺎیی‌ها است.
ﭼﺮا ﻛﻪ ﺩﺭ اﺛﺮ ﻛﻤک‌های ﻓﻮﻕ‌الذﻛﺮ اﻣﺮﻳﻜﺎ، بخشی اﺯ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﺭﺷﺪ و آگاهی ﺭﺳﻴﺪﻩ و ﺧﻮاﺳﺘﺎﺭ ﻣﻂﺎﻟﺒﺎﺕ ﺷﺎﻥ اﺯ ﻧﻆﺎﻡ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺣﺎﻛﻢ میﺸﻮﻧﺪ و ﻧﻆﺎﻡ ﺳﻴﺎسی ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻋﺪﻡ ﻇﺮﻓﻴﺖ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮیی ﺑﻪ ﻣﻂﺎﻟﺒﺎﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ، اﺯ ﻣﺸﺮﻭﻋﻴﺖ ﺑﺎﺯ ﻣﺎﻧﺪﻩ و به ﺳﺮﻛﻮﺏ ﻣﺘﻮﺳﻞ میﺸﻮﺩ و اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎنی ﺳﻴﺎسی و ﺑﺤﺮاﻥ اﺟﺘﻤﺎعی می‌گرﺩﺩ.
به ﻂﻮﺭ ﻣﺜﺎﻝ؛ ﺑﺎ آﮔﺎهی ﺯﻧﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺣﻘﻮﻕ اﺟﺘﻤﺎعی‌شان، ﺳﺮﻳﻌﺎً ﻋﻠﻴﻪ ﻣﺮﺩاﻥ ﺷﻮﺭﻳﺪﻩ و ﺑﻨﺎی ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ ﺭا اﺯ ﻫﻢ پاﺷﺎﻧﺪﻩ و زﻧﺎﻥ و ﺩﺧﺘﺮاﻥ ﻣﺴﻴﺮ ﻓﺮاﺭ اﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺭا ﺩﺭ ﭘﻴﺶ می‌گیرند. ﺷﻴﻮﻉ ﭘﻴﺪا ﻛﺮﺩﻥ اﻳﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻧﻬﺎﺩ کمیسیون حقوق بشر ﺭا ﺑﻪ ﺗﺮاﻛﻢ ﻣﻂﺎﻟﺒﺎﺕ ﻣﻮاﺟﻪ می‌سازد ﻛﻪ ﻋﺪﻡ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮیی ﺑﻪ ﻣﻂﺎﻟﺒﺎﺕ و اﻧﺘﻆﺎﺭاﺕ ﺯﻧﺎﻥ ﻓﺮاﺭی و ﺻﺮﻓﺎً اﻧﻌﻜﺎﺱ آﻥ در ﺭﺳﺎﻧﻪﻫﺎ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﺭا اﺯ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩ و ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺎﺯﺩاﺷﺘﻪ و ﺟﺬﺏ ﺑﺎﻧﺪﻫﺎی ﻣﺎﻓﻴﺎیی میﺴﺎﺯﺩ.
ﻫﺪﻑ ﻋﻤﺪﻩ ﻫﺎﻧﮕﺘﻴنگتون اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ اﺛﺮ کمک‌های اﻣﺮﻳﻜﺎ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻡ ﻗﺒﻞ اﺯ آﻧﻜﻪ ﻧﻬﺎﺩی به ﻨﺎﻡ ﺩﻭﻟﺖ ﻧﻆﺎﻡ ﺳﻴﺎسی ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺷﻮﺩ ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺕ ﺟﺎنبی ﺣﻜﻮﻣﺘﺪاﺭی ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮاﺭ می‌گیرﺩ ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻛﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ اﻗﺘﺼﺎﺩی و اﺟﺘﻤﺎعی ﻣُﻘﺪﻡ ﺑﺮ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺳﻴﺎسی ﻗﺮاﺭ می‌گیرد و اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ میﺸﻮﺩ ﺩﺭ اﺛﺮ ﺭﺷﺪ ﻣﺮاﻛﺰ آﻣﻮﺯشی و ﺗﻘﻮﻳﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺪنی، ﻣﻴﺰاﻥ ﻣﻂﺎﻟﺒﺎﺕ اﻓﺰاﻳﺶ می‌دهد و ﻇﺮﻓﻴﺖ ﺩﻭﻟﺖ ﺑﺮای ﭘﺎﺳﺨﮕﻮیی با آن ﺑﺮاﺑﺮی ﻧﺘﻮاﻧﺪ و ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺷﻜﺎﻑ و ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻴﻦ ﻧﻆﺎﻡ و ﺟﺎﻣﻌﻪ افزون می‌شود و ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ اﻳﻦ ﺗﻌاﻣﻞ ﻣﻨفی ﻛﺎﺭایی ﻧﻆﺎﻡ ﻛﺎﻫﺶ ﻳﺎﻓﺘﻪ و ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﺳﻴﺎسی ﺯﻳﺮ ﻋﻼﻣﺖ ﺳﻮاﻝ ﻗﺮاﺭ می‌گیرد و اﻓﻜﺎﺭ ﻋﻤﻮﻡ اﺯ ﺧﻮﺩ میﭙﺮﺳﻨﺪ: ﺣﻜﻮﻣﺖ و ﻧﻆﺎﻡ ﺳﻴﺎسی ﻛﻪ ﺗﻮاﻧﺎیی ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﻣﻄاﻟﺒﺎﺕ اﻭﻟﻴﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭا ﻧﺪاﺭﺪ، ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﻟﻴﻞ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﻛﻨﻴﻢ؟
پس با توجه به مطالب یاد شده، اکنون به این نتیجه محتوم می‌رسیم که مقصر نابسامانی‌های کنونی در کشور، به صورت مستقیم چهره‌هایی هستند که پالیسی‌های دولت‌سازی را در کشور جهت دادند و در بعد غیر مستقیم پالیسی‌سازان بیرون از گود هستند که به این جهت دهندگان اعتماد همه جانبه کردند و گذاشتند که پالیسی‌های مطرح شده جهت بدهند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا