کشتار خبرنگاران حمله به روشنگری در کشور است!
همین اکنون بخشی از آگاهی مردم افغانستان از تحولات دنیا و تغییراتی که در منطقه رخ میدهد، ناشی از دادههای رسانهای است که توسط گزارشها و خبرهای روزنامهنگاران در رسانهها تهیه شده است. بیتردید، مرگ یک خبرنگار تاثیر بلندی در جریان ضعیف روشنگری افغانستان دارد، چه اینکه از قتل گروهی آنان سخن بگوییم.
طی دو حملهی انتحاری ۱۰ ثور در ششدرک کابل، دهها تن کشته و زخمی شدند. دست کم ۹ خبرنگار در این جمع کشته شدند و ۷ نفر زخم برداشتند. این رویداد یکی از خونبارترین رویدادهای سازمانیافته در تاریخ مطبوعات افغانستان به شمار میرود.
از آنجاییکه گروهی از خبرنگاران در یک زمان و مکان مشخص جان باختند، این قتل، از جمله قتلهای گروهی بهحساب میرود.
این رویداد از ابعاد متفاوت قابل تحلیل است. علل زیاد و عوامل بسیاری در آن نقش دارد. از بُعد مکانی که در مهمترین منطقه امنیتی کابل (ششدرک) رخ داده است، نیز قابل بحث و بررسی است. اما در این نوشتار فقط به این بُعد که کشتهشدگان چه کسانی بودند و چه جایگاهی داشتند، میپردازیم.
کسانی که در انتحاری روز دوشبنه، ۱۰ ثور جان باختند، افراد ملکی و خبرنگار بودند. از آنجاییکه انتحاری دوم با استفاده از کارت و دوربین فیلمبرداری خبرنگاری، رویدادی خونینی را بهراه انداخت، این معنا را میرساند که هدف وی روزنامهنگاران بوده است. اینکه چرا در این شرایط حساس سیاسی خبرنگاران مورد حمله قرار میگیرند، نیز قابل بحث گستردهای است.
خبرنگار، مربوط به قشر خاص جامعه است. این طیف اجتماعی-فرهنگی را نباید با دیگران مقایسه و یا هم مخلوط کرد. روزنامهنگاران، سردمداران آزادی بیان و ناظران مهم دولتاند. آنان با تهیه گزارش، خبر، مصاحبهها، تحلیلها و گزارشهای تحقیقی، عوامل رویدادها را بهمعرفی میگیرند، پرده از روی واقعیتها برمیدارند و تلاش میکنند با به چالش کشیدن مهمترین مقامهای دولتی به ریشههای اتفاقهای انسانی و غیر انسانی پی ببرند.
به بیانی، روزنامهنگاران نخبگان جامعه و از روشنفکران سرزمین ما هستند. آنان با تحصیل در رشته روزنامهنگاری واقعیتهای روز را مینویسند و به تاریخ بدل میکنند. حتی سادهترین و ابتداییترین خبرنگار، ظرفیت شناخت رویدادها و توانایی تحلیل عوامل و اهداف آنان را دارد. آنان با استفاده از ابزارهای رسانهای، زمینه آموزش و یادگیری شهروندان را در سطوح پایین و بلند فراهم میکنند. این کار، روشنگری است. همین اکنون بخشی از آگاهی مردم افغانستان از تحولات دنیا و تغییراتی که در منطقه رخ میدهد، ناشی از دادههای رسانهای است که توسط گزارشها و خبرهای روزنامهنگاران در رسانهها تهیه شده است. بیتردید، مرگ یک خبرنگار تاثیر بلندی در جریان ضعیف روشنگری افغانستان دارد، چه اینکه از قتل گروهی آنان سخن بگوییم.
این قشر اجتماعی هرچند از لحاظ اقتصادی در این کشور ضعیف است، اما از بعد سیاسی دارای تاثیرگذاریهای زیادی است. آنان بیش از دیگران واقعیتها را دنبال، تحلیل و نشر میکنند. این کار بهنحوی منافع دیگران را بهخطر مواجه میسازد. کسانی که میکشند، فساد و خیانت میکنند، نمیتوانند روزنامهنگاران را تحمل کنند. وجود روزنامهنگاران برای چنین فردی قابل تحمل نیست. بناً شرایط خبرنگاران در این کشور روزبهروز سختتر میشود.
دولت باید این قضیه را عمیقاً پیگیری کند. چه کسانی در این رویداد دست داشتهاند و کدام افراد و نهادها در صدد کاهش نخبگان افغانستان هستند. اگر به این قضیه رسیدگی نشود، دولت به کمکاریهای کلان متهم خواهد شد.
سیدعبدالبصیر مصباح، استاد دانشگاه بغلان و پژوهشگر ارتباطات