آخرین اخبارافغانستانتحلیلسیاست

کلید صلح افغانستان در دست کیست؟

پاکستان هم در روند مذاکرات صلح امریکا دارای نقش محوری بود و تمهیدات گسترده‌ای برای انجام این مذاکرات فراهم ساخت و هم اکنون که افغانستان در آستانه آغاز مذاکرات بین‌الافغانی قرار دارد، به دنبال اعمال نفوذ در این بازی جدید است.

زاهد نصرالله خان سفیر پاکستان در کابل در دیدار با عبدالله عبدالله رییس شورای مصالحه، از او برای سفر به اسلام‌آباد دعوت کرده ‌است.
سفیر پاکستان در کابل، در این دیدار با اعلام حمایت کشورش از تلاش‌های صلح، اطمینان داده‌ است که پاکستان آماده است افغانستان را برای رسیدن به صلح دایمی کمک کند.
او در این دیدار، دعوتنامه حکومت پاکستان را به عبدالله عبدالله برای سفر رسمی به پاکستان پیشکش و ابراز امیدواری کرده ‌است که رییس شورای مصالحه به زودی برای تقویت و گسترش روابط میان دو کشور و تسریع تلاش‌های صلح به پاکستان سفر کند.
دعوت پاکستان از عبدالله برای سفر به این کشور، بخشی از سناریوی نقش‌آفرینی این کشور در میدان صلح افغانستان است که با تردستی و پختگی بسیار، این کشور را نسبت به افغانستان، خیرخواه و صلح‌جو نشان می‌دهد. پاکستان هم در روند مذاکرات صلح امریکا دارای نقش محوری بود و تمهیدات گسترده‌ای برای انجام این مذاکرات فراهم ساخت و هم اکنون که افغانستان در آستانه آغاز مذاکرات بین‌الافغانی قرار دارد، به دنبال اعمال نفوذ در این بازی جدید است.
اما در سیاست، همه‌چیز آن چیزی نیست که در قالب دیدوبازدیدهای دیپلماتیک و گزارش‌های رسانه‌ای انعکاس می‌یابد. پاکستان به دلیل دست داشتن مستقیم در ناامنی‌ها و بی‌ثباتی‌های افغانستان از طریق تأسیس و تجهیز گروه‌های فشار تروریستی، از بدترین و غیرقابل اعتمادترین همسایه‌های افغانستان است. برای این کشور، افغانستان به مثابت عمق استراتژیک و حیاط خلوتی که مانع نفوذ و نقش‌آفرینی هند در تحولات جنوب آسیا برای ایجاد حالت بازدارندگی در برابر سیاست‌های راهبردی پاکستان می‌شود، مجرای محوری و گلوگاه راهبردی در جهت مقابله با هند است. به همین دلیل، آنچه پاکستان را وادار به سرمایه‌گذاری تروریستی در افغانستان از طریق ایجاد جریان‌های رادیکال افراطی می‌کند، بیش از آن که ناشی از احساس خطر اسلام‌آباد از ناحیه بر سر کار آمدن یک دولت مقتدر در کابل باشد، ناظر به مهار و خنثی‌سازی فعالیت‌های خطرآفرین دهلی‌نو برای اسلام‌آباد در این جغرافیای طمع‌برانگیز برای همه قدرت‌های رقیب منطقه‌ای و جهانی است.
موقعیت فوق‌العاده افغانستان به دلیل اهمیت بی‌نظیر جئواستراتژیکش، همواره دندان طمع قدرت‌های برتر منطقه و جهان را برای تصرف آن تیز کرده است. در رقابت‌های دیرینه و پرپیشینه قدرت‌های منطقه‌ای همانند هند و پاکستان نیز این افغانستان است که به دلیل موقعیت مهم و تأثیرگذارش در معادلات سیاسی، نظامی و امنیتی منطقه، به عنوان گرانیگاه و مرکز ثقل تضاد و تقابل منافع راهبردی آنان در حوزه استراتژی‌های بازدارنده از نفوذ جانب مقابل، مورد استفاده مداخله‌جویانه قرار گرفته است. این وضعیت به صورت طبیعی به فروکاست حوزه نفوذ حاکمیتی دولت مرکزی و نهایتاً تضعیف آن در مقام دفاع از تمامیت ارضی و گسترش قلمرو اجرایی خود به سراسر کشور انجامیده است.
در این میان، کمترین مأموریت نیروهای رادیکال تروریستی همانند طالبان نیز تجزیه و تجرید بخش‌هایی از کشور از حیطه قلمرو نفوذ حکومت مرکزی کابل بوده است؛ کاری که در ۲۴ سال پیش منجر به فروپاشی دولت و تسلط طالبان بر ۹۵ درصد خاک افغانستان شد و در سالیان پسین پس از فروپاشی امارت خودخوانده این گروه، بر اساس برخی گزارش‌ها دست‌کم به سیطره این گروه بر پنجاه درصد خاک کشور منتهی شده است.
با این وضعیت، اسلام‌آباد تصور می‌کند دست باز و بالایی در تحمیل مطالبات خود بر کابل دارد و سفر آقای عبدالله به پاکستان در ادامه سفر جنرال قمر باجوا به کابل و دیدارش با رییس جمهور غنی، بستر تازه‌ای برای بیان دیدگاه‌های مداخله‌جویانه و افزونه‌خواهانه پاکستان نسبت به سرنوشت جنگ و صلح در کشور فراهم می‌سازد.
بر پایه این پیش‌پنداری، آنچه بایستی در اولویت نخست سفر آقای عبدالله به اسلام‌آباد قرار گیرد، بازگویی این پیام به جانب پاکستانی است که افغانستان به رغم رویکرد کارشکنانه زلمی خلیلزاد در مذاکرات صلح با طالبان و امضای توافق صلحی که بیش از همه به نفع طالبان و اسلام‌آباد رقم خورد، حاضر به واگذاری سرنوشت خود به پاکستان و عقب‌نشینی به نفع اسلام‌آباد در اثر اعمال فشارهای سیاسی و تروریستی آن نیست. اما باید به یاد داشت که این پیام، زمانی مؤثر و برهم‌زننده معادله مورد نظر اسلام‌آباد است که مقامات در کابل بر اختلافات سیاسی و ساختاری خود در امر مدیریت امور وابسته به جنگ و صلح کشور، غلبه کرده باشند. در غیر آن و به موازات ادامه رویارویی درون‌ساختاری در حکومت افغانستان، اوضاع بر وفق مراد اسلام‌آباد پیش خواهد رفت و بازنده اصلی مذاکرات بین‌الافغانی نیز مردم و حکومت افغانستان خواهد بود.
با آن‌که هنوز داوری در مورد پیامدهای این سفر، دشوار و قبل از وقت است، اما با توجه به پیشینه رویکردهای موذیانه و مخرب نظامیان و عناصر استخباراتی پاکستان نسبت به افغانستان، نمی‌توان امید چندانی به پیامدهای مثبت و سازنده این سفر نسبت به آینده افغانستان بست. بنابراین، کابل باید با تجمیع نیروها و توحید صفوف و تمکین به مطالبات مشروع مردم، راهبرد مقتدرانه جدیدی طراحی و تدوین کند تا بتواند در پرتو آن هم از ارزش‌ها و دستاوردهای ضد طالبانی و ضد پاکستانی ۱۹ سال گذشته محافظت و مرزبانی کند و هم ثابت سازد که کلید جنگ و صلح کشور نه در دست پاکستان و سازمان‌های استخباراتی منطقه، بلکه در دستان مردم و حکومت افغانستان است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا