کنر؛ برکنار از پیمان امنیتی با امریکا
هرگونه انتظار از سازمان ملل یا ایالات متحده امریکا برای پایبندی به وظایف اخلاقی و تعهدات استراتژیک خود در قبال افغانستان و پاسداری از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی آن، بیهوده و آب در غربال جمع کردن است.
روز گذشته، سه شنبه ۳۰ سرطان، حمدالله محب، مشاور امنیت ملی با دیگر مقامهای ارشد امنیتی از جمله مسعود اندرابی، سرپرست وزارت داخله، احمدضیا سراج، سرپرست ریاست امنیت ملی و یاسین ضیا، رییس ستاد ارتش با سفر به ولایت شرقی کنر، هشدارهایی به اسلامآباد فرستاد.
آقای محب در گفتوگو با خانوادههای قربانیان حملات راکتی پاکستان گفت که به «دشمن اجازه ساختن تأسیسات را نمیدهد و حملات موشکی آنها بیجواب نمیماند.»
پاکستان اخیراً طی چند روز، بیش از ۲۰۰ راکت به ولایت کنر پرتاب کرد که در اثر آن ۸ غیر نظامی کشته و ۱۱ تن دیگر زخمی شدند.
حملات راکتی پاکستان به کنر، امر تازهای نیست و در سالیان گذشته بارها و بارها رخ داده است. در این میان، آنچه مهم و مورد تأمل است سکوت سازمان ملل متحد در برابر تجاوز یک عضو این نهاد بینالمللی بر عضوی دیگر است؛ آنهم پس از شکایت رسمی دولت افغانستان از راکتباریهای همسایه شرقیاش به این مرجع بینالمللی.
وقعیت این است که هم پاکستان و هم افغانستان عضو سازمان ملل متحد هستند، این سازمان هم موظف است که از نقض تمامیت ارضی و تجاوز به حریم حاکمیت ملی اعضای خود جلوگیری کند، اما این اتفاق، به رغم شکایت افغانستان از تجاوز راکتی پاکستان تاکنون نیفتاده است.
موضوع دیگر اما در خصوص تمامیت ارضی و امنیت و حاکمیت ملی افغانستان، مستقیماً به ایالات متحده امریکا برمیگردد. امریکا متحد استراتژیک افغانستان است. پیمان پرسروصدای امنیتی با امریکا در نخستین روز تشکیل حکومت وحدت ملی در شش سال پیش امضا شد و امریکا به موجب این پیمان، مسئولیت دارد از افغانستان در برابر تجاوز همسایگان، حمایت کند. اساساً دلیل امضای این سند راهبردی با امریکا چیزی جز در امان ماندن از دستدرازیهای راکتی و سیاسی همسایگان و به ویژه پاکستان، نبود.
اینکه آقای دونالد ترامپ به عنوان رییس جمهور کشوری که با افغانستان پیمان امنیتی امضا کرده است، از وارد کردن هرگونه فشار سیاسی یا اقتصادی بر پاکستان برای پایان دادن به تجاوز راکتی اسلامآباد به خاک افغانستان، خودداری میکند یا پیشتر از او باراک اوباما همین رویه و رویکرد را در پیش گرفته بود، دال بر آن است که رؤسای جمهور ایالات متحده، نسبت به تعهدات خود بیبند و باور هستند و به آن وقعی نمینهند. یا حتی وقتی آقای جو بایدن، نامزد پیشتاز انتخابات ریاست جمهوری امریکا به عنوان رییس جمهور احتمالی آینده این کشور، به صراحت، ضرورت اعزام سربازان امریکایی برای «حل مشکلات داخلی دیگران» را رد و به دنبال آن تأکید میکند که: «مسئله این است که اگر منافع ملی حیاتی امریکا یا یکی از متحدان ما در خطر باشد، وارد عمل شویم.» نوعی تناقضگویی برآمده از بیتوجهی مقامات و سیاستمداران امریکایی به تعهدات بینالمللی خود است.
افغانستان با امریکا پیمان امنیتی امضا کرده و امضای این پیمان بیش از هر چیز معطوف به همیاری ایالات متحده با افغانستان در مواقع تهدید یا عملیات متجاوزانه در داخل خاک افغانستان از سوی همسایگان آن بوده است. به موجب این پیمان، در همان نخستین حمله راکتی پاکستان به کنر، میبایستی واشنگتن جانب کابل را میگرفت و اسلامآباد را بر سر جای خود مینشاند، اما این اتفاق نیفتاد و آنچنانکه از قرائن و شواهد برمیآید تا پایان جهان نیز نخواهد افتاد؛ زیرا پاکستان یک کشور اتومی است و قدرتهای بزرگ و برتر جهان، مثل امریکا، روسیه و چین با آن معاملات پیچیده و گسترده راهبردی در حوزههای مختلف دارند. سازمان ملل هم چشم خود را بر مسئولیتهایش در قبال تجاوزات پاکستان بر افغانستان به همین دلیل هم فرومیبندد و امریکا نیز ترجیح میدهد برای قرار گرفتن در کنار کابل و کنر، موجبات خشنودی اسلامآباد را فراهم کند تا از این رهگذر به اهداف استراتژیک خود در منطقه دست یابد.
راز اینکه جهان ما دیرزمانی است با امنیت و آسایش وداع کرده است نیز همین دوگانهرفتاری قدرتها و سازمانهای بزرگ بینالمللی با امور و اتفاقاتی است که به ویژه در تاریخ معاصر، امنیت و حاکمیت ملی کشورها را به مخاطره انداخته و ابزار دست یازیدن به منافع کلان نظام سلطه جهانی شده است.
بر پایه این واقعیت تلخ و دردناک، هرگونه انتظار از سازمان ملل یا ایالات متحده امریکا برای پایبندی به وظایف اخلاقی و تعهدات استراتژیک خود در قبال افغانستان و پاسداری از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی آن، بیهوده و آب در غربال جمع کردن است. با این حال، تنها راهکاری که میتواند معادله معمول در روابط سازمان ملل با اعضا و امریکا با متحدان استراتژیک خود را دگرگون سازد، روی آوردن به وحدت درونی و «نه» گفتن به اختلافات سیاسی فرساینده قدرت بازدارندگی کشور در برابر تهاجمات و تجاوزات بیگانگان است. در غیر آن، افغانستان تا ابد جولانگاه جنونآمیز بیگانگان و بیمهری همپیمانان قدرتمند جهانی خود خواهد ماند.