گزینههای بایدن در افغانستان
گزارشها حاکی است که دولت رییس جمهور بایدن قصد دارد توافقنامه امضاشده از سوی دولت ترامپ با طالبان را بازنگری کند.
جای تعجب نیست که واقعیتهای موجود در افغانستان، به ویژه ادامه خشونتها در این کشور بدون توافق صلح بین طالبان و دولت اشرف غنی، چالش بزرگی برای ایالات متحده برای ترک این کشور مطرح کرده است.
برای ادامه سیاست ایالات متحده، دولت بایدن زلمی خلیلزاد نماینده ویژه ترامپ در امور افغانستان را که شناخت خوبی از افغانستان دارد، حفظ میکند.
دولت بایدن میخواهد اطمینان حاصل کند که تضمینهای طالبان مبنی بر عدم اجازه به القاعده یا داعش در خاک این کشور معتبر و قابل تأیید است. چگونگی رضایتمندی امریکاییها هنوز مشخص نشده است. با این حال، اکنون پیشنهاد شده است که مهلت خروج سربازان امریکایی برای چند ماه دیگر که گفته میشود شش ماه است، تمدید شود تا ایالات متحده بتواند گفتوگوهای میانافغانی و نتیجه آن را کنترول و جزئیات مربوط به رویکرد طالبان را برای انکار فراهم آوری پناهگاه به القاعده و داعش بررسی کند.
به نظر میرسد دولت بایدن در حال تدوین برنامههای خود در مورد افغانستان است که طی دو دهه گذشته با مرگ و ویرانی دست و پنجه نرم میکند. این یک جنگ پرهزینه برای امریکا بوده است.
در دو دهه گذشته، ایالات متحده ۱ تریلیون دالر هزینه کرده و ۲ هزار و ۴۰۰ سرباز را از دست داده است. از قضا، آمار تلفات تقریباً نزدیک به تلفات ۱۱ سپتمبر است.
در مورد سیاست دولت جدید، مکالمۀ جیک سالیوان مشاور امنیت ملی امریکا با حمدالله محب همتای افغانستانیاش در ۲۲ جنوری، بیانگر سناریوی آشکار بین دولت بایدن و طالبان است. بر بنیاد گزارشها، سالیوان میخواهد اطمینان حاصل کند که طالبان به تعهدات خود عمل میکنند.
سالیوان در این گفتوگو تأکید کرده است که ایالات متحده با تلاش دیپلماتیک قوی و منطقهای که هدف آن کمک به دو طرف برای دستیابی به یک توافق سیاسی پایدار و عادلانه و آتش بس دایمی است، از روند صلح پشتیبانی خواهد کرد. سالیوان همچنین در مورد حمایت ایالات متحده از پیشرفتهای اخیر در مورد حقوق زنان و گروههای اقلیت به عنوان بخشی از روند صلح صحبت کرد.
واکنش طالبان در مورد اظهارات سالیوان تاکنون محتاطانه بوده است. نعیم وردک سخنگوی طالبان گفته است که این گروه نسبت به توافقنامه صلح متعهد بوده است و از جانب مقابل نیز انتظار دارد به توافقنامه متعهد باشد.
مقامات دولت اشرف غنی اظهارات سالیوان را به عنوان انتقاد از طالبان تفسیر کردهاند. حمدالله محب مشاور امنیت ملی افغانستان در توییتر خود نوشت که طی این تماس، دو طرف «توافق کردند که برای دستیابی به آتشبس دایمی و صلح عادلانه و پایدار در این کشور تلاش کنند».
صدیق صدیقی معین پالیسی و استراتژیک وزارت امور داخله انتقاد شدیدتری نسبت به طالبان داشت و گفت: «این توافقنامه تاکنون هدف مطلوبی را برای پایان دادن به خشونت طالبان و تأمین آتشبس مورد نظر مردم افغانستان به دست نیاورده است».
با این وجود، آنتونی بلینکن در کمیته روابط خارجی سنای امریکا گفت که ایالات متحده میخواهد این به اصطلاح جنگ بیپایان را خاتمه دهد و نیروها را به خانه بازگرداند.
در سطح دیپلماتیک، دولت بایدن باید از این حقیقت آگاه باشد که همسایگان افغانستان طرفدار خروج نیروهای امریکایی است. از آنجا که ترامپ اکثریت نیروهای امریکایی را به جز ۲ هزار و ۵۰۰ تن خارج کرده است، حضور ایالات متحده در این کشور تقریباً سمبولیک شده و ممکن قادر به انجام عملیات بزرگ نباشند.
بنابراین، ایالات متحده احتمالاً رویکرد منطقهای را برای خروج از افغانستان در پیش خواهد گرفت. این امر قبلاً از سوی سالیوان و وزیر دفاع امریکا بیان شده است.
در حقیقت، لوید آستین در نشست کمیته روابط خارجی گفت: «اگر تأیید شود، من از یک رویکرد منطقهای حمایت میکنم که از طرف… پاکستان پشتیبانی شود، و همچنین بازیگران منطقه را از داشتن نقش تخریبی در روند صلح افغانستان باز میدارم».
اظهارات آستین در مورد «تخریبکنندگان روند صلح» تأیید موضع وزیر امور خارجه پاکستان در مصاحبهاش با الجزیره بود. قریشی در این مصاحبه نسبت به «تخریبکنندگان» که دیدگاه افغانستان صلحآمیز، باثبات و مرفه را ندارد، هشدار داد.
تا کنون، پاکستان موفق شده است طالبان را در مورد حل و فصل جنگ دو دهه متقاعد کند.
با این حال، طالبان به عنوان بخشی از این جنگ، قدرت خود را میدانند و در مورد مسائلی که سهم آنها در آینده این کشور به خطر افتد و یا ساختار دولت افغانستان «جمهوری اسلامی» بماند، به حرف پاکستان گوش نخواهند کرد.
به همین ترتیب، آینده رییس جمهور غنی نیز ممکن است به یک مجادله اصلی تبدیل شود که برای انجام توافق بین طرفین به پادرمیانی امریکا احتیاج دارد.
دولت بایدن ممکن از عواقب تأخیر در خروج نیروهای امریکایی بدون رضایت طالبان آگاه باشد. اتفاقاً، طالبان در همین همسایگی لابی ایجاد کرده که طرفدار خروج نیروهای امریکایی است.
در چنین سناریویی، بیانیه «رویکرد منطقهای» آستین منطقی است که از طرفهای درگیر در گفتوگوهای میانافغانی برای اتخاذ یک رویکرد آشتیجویانه استفاده کند.
دوم، موفقیت گفتوگوی میانافغانی نیز به رویکرد «پاداش و مجازات» توسط همسایگان نزدیک افغانستان و جامعه بینالمللی بستگی دارد. «طرح مارشال افغانستان» میتواند طرفین را برای تعقیب صلح تشویق کند.
سوم، ایالات متحده در تلاشهای «ملت سازی» خود شکست خورده است. زمان آن فرا رسیده است که کار را به سازمان ملل متحد بسپاریم تا نقش خود را در بازسازی افغانستان ایفا کند.
با این همه، ایالات متحده و قدرتهای بزرگ باید مسئولیت اصلی تقویت نهادهای افغانستان را جهت تأمین صلح برای مردم این کشور با هم شریک کنند.