گفتوگوهای صلح به بُنبست رسیده است
وقتی دو طرف این جنگ که حکومت افغانستان و امریکا باشد باهم اختلاف نظر داشته باشد و روی آجندای متضاد کار کنند، بسیار بعید خواهد بود که نسبت به گفتوگوهای صلح خوش بین باشیم.
روند گفتوگوهای صلح با گروه طالبان به منظور پایان جنگ جاری در افغانستان با بنبست مواجه گردیده است. سه عامل درشت سبب شده است که پروسه صلح علیرغم تلاشهای جاری دچار یک بنبست جدی شود.
یک: عدم مذاکره گروه طالبان با حکومت افغانستان
دو: نبود یک اجماع در افغانستان
سه: اختلاف جدی حکومت افغانستان با ایالات متحده امریکا
تا زمانی که این سه چالش در پروسه صلح از میان نرود، نمی توان به تلاشهای جاری زیاد خوش بین بود.
در سنبله سال گذشته، زلمی خلیلزاد به عنوان فرستاده ویژه وزارت خارجه امریکا برای صلح افغانستان معرفی شد. در این مدت آقای خلیلزاد به طور رسمی شش بار با نمایندگان گروه طالبان دیدار و گفتوگو کرد و نمایندگان این گروه را به مذاکره با حکومت افغانستان ترغیب کرد. تا این جا تلاشهای این دیپلمات امریکا ننتیجه ملموسی در پی نداشته است.
نمایندگان طالبان همچنان اعلام میکنند که حاضر نیستند با حکومت افغانستان داخل گفتوگو شوند. در تازهترین مورد این گروه در واکنش به پیشنهادات لویه جرگه مشورتی صلح اعلام کرد که مذاکره با حکومت افغانستان وقت کُشی است.
پس از لغو نشست قطر روشن شد که طالبان زمانی با کابل گفتوگو خواهد کرد که جناحهای سیاسی نیز حضور داشته باشند. طالبان در اعلامیهای که علت لغو گفتوگوهای قطر را توضیح داده بود، گفتند که در آجندای نشست قطر گفتوگو با حکومت افغانستان جا نداشت و مذاکره با حکومت در خط مشی این گروه نیست.
از جانب دیگر، از قراین هویدا است که این گروه تمایل چندانی به مذاکره ندارد. داکتر عبدالله رییس اجرایی حکومت در این اواخر همواره تاکید میکند که طالبان برای مذاکره تمایل ندارند و بهانه تراشی میکنند.
لحن اعلامیههای این گروه نیز بسیار تند است و بیشتر بوی مبارزه میدهد تا صلح. آغاز عملیات بهاری طالبان میتواند این ادعا را تا حدودی ثابت نماید.
نبود یک اجماع واقعی برای صلح در افغانستان از چالشهای دیگر گفتوگوهای صلح است. هنوز میان محمد اشرف غنی رییس جمهور کشور و جناحهای سیاسی در پروسه صلح اختلاف نظر شدید وجود دارد. جریانهای سیاسی رییس جمهور غنی را متهم میکنند که در پی استفاده ابزاری از صلح و تخریب این پروسه است.
اما رییس جمهور پافشاری دارد که احزاب سیاسی صلاحیت اجرایی برای مذاکره با نمایندگان طالبان را ندارد. آقای غنی دوست ندارد که احزاب سیاسی در پروسه صلح با دیپلماتهای امریکا و نمایندگان طالبان نیز شود.
رییس جمهور سعی دارد پروسه را در مدیریت خویش داشته باشد. در لویه جرگه مشورتی صلح روشن گردید که آقای غنی دقیقاً دنبال همین موضوع است. لویه جرگه با یک قطعنامه ۲۳ مادهای به پایان رسید. قطعنامه این جرگه نشان میدهد که حکومت در مذاکرات صلح دست باز دارد و حتا ممکن است که وزارت دولت در امور صلح نیز از جانب حکومت ایجاد شود تا این پروسه را مدیریت نماید.
رییس جمهور از مدتها بدین سو روی مذاکرات حکومتمحور با طالبان تاکید میکند تا گفتوگوهای صلح صرف در انحصار حکومت باشد.
چالش دیگر که بسیار نگران کننده است، موجودیت اختلاف نظر حکومت و پالیسی دولت امریکا است. امریکا از جنگ جاری به تنگ آمده و برای رسیدن به یک توافق عجله دارد. رییس جمهور غنی اما، به گونه غیر مستقیم تلاشهای آقای خلیلزاد را به چالش میکشد و میگوید که مردم افغانستان به دنبال یک صلح با عزت و پایدار است. نه توافقی که بوی خون دهد.
از سخنان رییس جمهور به خوبی بر میآید که او نسبت به تلاشهای زلمی خلیلزاد در پروسه صلح مشکوک است. حمله لفظی حمدالله محب مشاور شورای امنیت ملی بالای آقای خلیلزاد در واشنگتن واضح میکند که آقای غنی نسبت به کارکرد آقای خلیلزاد در روند صلح مشکوک است.
استدلال نویسنده این خواهد بود که برای رسیدن به نتایج مطلوب در پروسه صلح، در گام نخست باید این چالش ها از میان برداشته شود. وقتی دو طرف این جنگ که حکومت افغانستان و امریکا باشد باهم اختلاف نظر داشته باشد و روی آجندای متضاد کار کنند، بسیار بعید خواهد بود که نسبت به گفتوگوهای صلح خوش بین باشیم.