یکی از مشکلهای امروز حوزه مقاومت، دفاع از تفنگسالاران مجاهد نماست
شکی وجود ندارد که حکومت موجود، متعصب، قومگرا و تمامیتخواه است، اما در هرجایی و به هر شکلی لازم نیست که ما بیاییم و از خائنینی که باید مجازات شوند زیر این عنوانها دفاع بکنیم.
توجیه آنهایی که به دفاع از این افراد و از این وضعیت بر میخیزند، فساد حکومت و خشونت طالبان است در حالی که این توجیه مناسب و معقول نیست که ما از شر یک فاسد به فاسد دیگر پناه ببریم.
چندین بار در پیوند به انقلاب بیتئوری، به تاسی و تقلید از دیدگاه داکتر عبدالکریم سروش مطالبی نوشتم تا روشن کنم که بخش عمده چالش اجتماعی_سیاسی ما در نبود یک دیدگاه روشن نسبت به مسائل استراتژیک و کلان ملی ست و به تبع آن، سطحینگری نسبت به نوع مناسبات در حال شکلگیری میان نیروهای خودی و بیرون از این حوزه.
بزرگان این جریان از دل جنگ بیرون آمدهاند. ایشان هرچند یک ونیم دهه در فضای باز نفس کشیدهاند، اما تمام تلاش و سعی شان معطوف به دستیابی به منافع دم دست و روزمره بوده است، نه فکر بلند و تئوری تعریف شده برای تعریف و تنظیم راه و روش سازمان یافته و استراتژیک؛ تا جایی که برای تامین این منافع کوچک، ارزشهای کلانی را قربانی دادهاند.
جوانان و تحصیل کردههای این جریان، با ذوقزدگی مفرط برای بازگشت به اقتدار پیشین، در تقلا و تثبیت جایگاه خویش منحیث میراثداران داعیه بزرگ مقاومت، در برابر هر چیزی که فکر شود داعیه شان را هدف میگیرد میایستند و از هرکسی که متعلق به این داعیه و جریان بوده دفاع میکنند که این ایستادگی و دفاع گاهی نیاز به تدبیر و تعقل هم ندارد. کافیست کسی نام مجاهد یک زمانی بالایش بوده باشد، یا کسی متعلق به خانواده جهاد و مقاومت باشد و یا کسی زیر این عنوان جای و جایگاهی برای خود دست و پا کرده باشد. در حالی که بسیاری ازین قماش افراد زیر عناوین ذکرشده، بیموجب زور میگویند، آدم میکشند، قاچاق بری و اختطاف میکنند، غاصب زمین هستند و دهها فساد و فجایع دیگر را مرتکب میشوند.
از جانب دیگر، اکثر رهبران و کلانترهای حال حاضر این جریان، سرمایه اندوختهاند، فرزندان شان را به تحصیل و ماموریت دیپلماتیک و کلان رسانیدهاند، خودشان هم یا معاش بگیر حکومتاند یا زیر پوشش و حمایت مالی حکومت.
هنگامی که اندکی موقف و جایگاه شان مورد تهدید و خطر قرار بگیرد، همه را به حمایت فرا میخوانند و داد میزنند که مقاومت را ریشهکن میکنند، مخالفین طالبان را مجازات مینمایند و به خاطر تبعیض قومی افرادی از یک قوم را از منصب پایین میکشند.
شکی وجود ندارد که حکومت موجود، متعصب، قومگرا و تمامیتخواه است، اما در هرجایی و به هر شکلی لازم نیست که ما بیاییم و از خائنینی که باید مجازات شوند زیر این عنوانها دفاع بکنیم.
توجیه آنهایی که به دفاع از این افراد و از این وضعیت بر میخیزند، فساد حکومت و خشونت طالبان است در حالی که این توجیه مناسب و معقول نیست که ما از شر یک فاسد به فاسد دیگر پناه ببریم.
مردم ما به حدی متاسفانه در همین حوزه، از تئوری خالی شدهاند که کسانی را که باید نسبت فجایع اخلاقی و سیاسی شان پشت میلههای زندان باشند، به نمایندگی خویش بر میگزینند و به موفقیت شان مباهات هم میکنند. در حالی که مردم پاک و صاحب ادعا، باید افراد پاک و شایسته را به جامعه تقدیم کند.
ما نیازمند بازنگری و تغییریم، جریان مقاومت (به تلقی موجو ) ازین بُنبست باید بیرون براید تا بیشتر ازین شاهد فرسوده شدن یک نسل تحصیلکرده و انقلابی برای دوام اقتدار و معاملهگری یک مشت بیاندیشه و فاسد نباشیم.
لازم است برای چهرههای صاحب اندیشه و دلسوز از نسل قبل و حاضر این جریان، فرصت و زمینه داده شود تا برای بهبود جایگاه مردمان متعلق به این حوزه و در کل بهتر سازی فضای زندگی عادلانه برای همه مردم افغانستان مفید و موثر واقع شوند.
برنا صالحی