یک ساله بودم که پدرم در گذشت/ آشک، قروتی، بولانی و پیاوه کچالو را دوست دارم
رحمتالله نبیل به زبانهای فارسی، پشتو و انگلیسی تسلط دارد. در کودکی پدرش را از دست داده، پنجاه ساله است و در چغتوی وردک به دنیا آمده است. او به غذاهای وطنی علاقه دارد. به قول خودش بهترین چاینکی(دیزی) میپزد و ۶ فرزند دارد.
رحمت الله نبیل از چهرههای مطرح سیاسی کشور به زندگی شخصی خود اشاره کرده و میگوید که تمام غذاهای وطنی مثل منتو، آشک، قروتی، بولانی و پیاوه کچالو را دوست دارد و میتواند بهترین چاینکی را برای مهمانانش بپزد.
«رحمت الله نبیل» نامزد انتخابات ریاست جمهوری، رییس پیشین امنیت ملی و از چهرههای مطرح سیاسی در گفتوگوی ویژه با خبرگزاری دید به زندگی شخصی خود پرداخته است.
نبیل که ۵۰ سال سن دارد، میگوید: من در ولسوالی جغتوی ولایت میدان وردک متولد شدهام. یکساله بودم که پدرم را از دست دادم و بیشتر طفولیت خود را در خانه مامایم گذشتاندم.
وی افزود: مادرم حیات است، از زمانیکه پدرم را از دست دادم، تمام زندگی خود را به نام من کرد. چون طفل یکدانه مادرم بودم، خیلی وقت عروسی کردم تا چراغ خانه خاموش نشود، چون جنگ و بدبختی بود. ۶ فرزند ۳ پسر و ۳ دختر دارم.
این چهره سیاسی کشور اظهار داشت: زمانیکه عروسی نکرده بودم، گاو دوشیدهام، درو کردهام، بوته آوردهام، تنور را آماده ساختهام و با مادرم همکاری کرده و آشپزی میکردم و در همینجا هم بهترین چاینکی برای مهمانان آماده میکنم.
××× مشروح گفتوگو با نبیل×××
دید: در مورد زندگی شخصی خود بگویید، شما در کدام سال و در کجا متولد شده و تحصیلات تان تا کدام مقطع است؟
نبیل: من امسال ۵۰ ساله شدم، در ولسوالی جغتوی ولایت میدان وردک متولد شدهام. یکساله بودم که پدرم را از دست دادم و بیشتر طفولیت خود را در خانه مامایم گذشتاندم، تا صنف دهم در لیسه غازی درس خواندم و در سن بسیار کم در صف جهاد پیوستم و زخمی شدم و به پشاور پاکستان رفتم. بعداً به درس خود ادامه دادم و صنف ۱۲ را به پایان رسانیدم، سپس برنامه انجینیری که از سوی یک دانشگاه امریکایی اسپانسر میشد را به پایان رسانده و فارغ شدم و همزمان با فراغت، در یکی از بخشهای ملل متحد صاحب کار شدم و آمدم به افغانستان و در ولایتهای جلالآباد، کنر، لغمان و برخی ولایتهای دیگر پروژههایی را تطبیق کردم. زمانیکه جنگهای کابل شروع شد، مسئول کمپ مهاجرین بودم و تقریباً ۱۰ سال در ملل متحد وظایف گوناگونی را اجرا کردم.
با این حال به تمام امکانات پشت کردم و وارد حکومت شدم که از تشکیل دادن ریاست محافظت رئیس جمهور آغاز شد و در نتیجه کار و مدیریت من، به امنیت ملی فرستاده شدم و بعداً بخاطر برخی دلایل سیاسی به شورای امنیت ملی رفتم و پس به امنیت ملی آمدم که دور سوم کار در امنیت ملی در زمان اشرف غنی و عبدالله آغاز شد.
اختلافات من با رئیس جمهور و تیم شان از بحثهای پشت پرده و مبهم آغاز شد که یک دیدگاه شخصی وجود داشت، نه دیدگاه ملی، و نتوانستم دوام بدهم و کنار رفتم. پس از آن با جمعی از دوستان یک نهاد سیاسی بنام محور مردم افغانستان را تشکیل دادیم تا بلاخره آنها تصمیم گرفتند که باید ما در انتخابات ریاست جمهوری نامزد داشته باشیم که بلاخره مرا در این جایگاه قرار دادند.
دید: خانواده شما متشکل از چند عضو است؟
نبیل: مادرم حیات است، از زمانیکه پدرم را از دست دادم، تمام زندگی خود را به نام من کرد. چون طفل یکدانه مادرم بودم، خیلی وقت عروسی کردم تا چراغ خانه خاموش نشود، چون جنگ و بدبختی بود. ۶ فرزند ۳ پسر و ۳ دختر دارم. در دور اول ریاست امنیت ملی خانوادهام در داخل افغانستان بود، پس از اینکه از امنیت ملی بیرون شدم، مشکلات زیاد و بخش امنیتی من محدود شد، چون فرزندانم مکتب میخواندند، به شدت روی روحیه شان تأثیر میگذاشت که یک فرد مسلح را با آنها همراه میکردیم، بازی نمیتوانستند و با دوستان بیرون رفته نمیتوانستند که روی همین منظور با مشوره دوستان، آنها اکنون در بیرون از کشور زندگی میکنند. بخاطر حیات و آینده فرزندانم مجبور شدم آنها را به خارج از کشور بفرستم، در حالیکه خیلی خوش داشتم آنها در افغانستان زندگی کنند، به قریه خود بروند و با دوستان خود ببیند.
دید: دور از دنیای سیاست و کاری، در اوقات فراغت دوست دارید چه کارهایی را انجام دهید؟
نبیل: من زیاد دوست دارم در هر عرصه به مردم کمک کنم. بعد از بیرون شدن از امنیت ملی، یک بنیادی را تحت نام «بنیاد مساعدت به قهرمانان» را بنیانگذاری کردم که هدف از ایجاد آن کمک به فامیلهای نیروهای امنیتی است. همین طور خوش دارم گُل داشته باشم و چندین نوع گُل دارم.
دوران جوانی در لیسه غازی فوتبال میکردم، اما جنگ این دوران را از ما گرفت و با مشکلات مواجه شدیم، به مرور زمان آزادی از ما گرفته شد، در حالیکه خیلی دوست داریم در بین مردم خود باشیم و با آنها زندگی کنیم.
زمانیکه عروسی نکرده بودم، گاو دوشیدهام، درو کردهام، بوته آوردهام تنور را آماده ساختهام و با مادرم همکاری کرده و آشپزی میکردم و در همینجا هم بهترین چاینکی برای مهمانان آماده میکنم.
این موارد باعث شد که ما ادعا داشته باشیم که از بین توده بیرون شدهایم، زندگی یتیم، بیوه، مهاجرت و جنگ را دیدم و از ناحیه امنیتی و استخباراتی بدانیم که چه کسانی مهره هستند، چه کسانی صادق هستند و این موضوعات سبب شد تا نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوم.
در بخش غذایی تمام غذاهای وطنم منتو، آشک، قروتی، بولانی، پیاوه کچالو را دوست دارم.
دید: به چند زبان دنیا تسلط دارید؟
نبیل: من به زبانهای دری فارسی، پشتو و انگلیسی تسلط دارم و عربی را تا حد زیاد میدانم.
دید: در پایان پیام شما به مردم افغانستان چیست؟
نبیل: ما و مردم افغانستان درد بسیار زیادی را دیدهایم، در انتخابات بعدی آگاهانه گذشته تمام کاندیدان را دیده و تصمیم بگیرند تا با اتحاد و اتفاق افغانستان را از مشکلات نجات دهیم. راه نجات ما باید مشترک باشد، زیرا همپذیری راه نجات ما است. اشرف غنی از قوم پشتون است، ولی کدام منفعتش به عام قوم پشتون رسیده و یا هم از اقوام هزاره، ازبیک و غیره کدام منفعتی به قوم شان داشته است. پس نیاز است تا صف اکثریت وطن دوست را تشکیل دهیم. بیایید به همدیگر نخندیم، بلکه با هم بخندیم.