یک سالگی سقوط جمهوریت؛ زنان بازندگان اصلی تحولات سیاسی!
در دو دهه گذشته هیچ نهاد و هیچ کشور و هیچ اداره برای حقوق زنان و ایجاد زمینه حضور موثر و آبرومند آنها در اجتماع انجام نداده و اکثر فعالیتهای انجام شده زیر نام حقوق زن و دفاع از زنان در واقع پروژههای توام با فساد و فجایع بود که به نام زن به کام دیگران ریخت
در آستانه یک سالگی سقوط نظام جمهوری و حاکمیت مجدد «امارت» در کشور هستیم. در ۲۴ اسد سال ۱۴۰۰ خورشیدی سقوط برق آسای ولایات یکی پی دیگر با فرار اشرف غنی احمدزی از کابل و تصرف این شهر از سوی طا-لبان تکمیل شده و نظام جمهوری سرنگون شد.
اینک در آستانه یک سالگی این سقوط قرار داریم. در یک سال گذشته تحولات زیادی رخ داده و بسیاری از روایتها، نهادها، روابط، گفتمانها و اوضاع اجتماعی-سیاسی-فرهنگی در کشور تغییر کرده است. اکنون در این کشور روایات انتخابات، دموکراسی، مردم سالاری، اراده مردم و رای شهروندان به تاریخ پیوسته و به جای آن روایت امارت اسلامی پر رونق است.
اما گذشته از مسایل دیگر، بزرگترین بازنده تحولات ۲۴ اسد ۱۴۰۰ خورشیدی، نیم پیکر جامعه افغانستان-زنان- بود که کار، آموزش و جایگاه خود را در جامعه از دست داد و به خانه برگشت. زنان در یک سال گذشته همواره عقب نشینی داشته و هیچگاه نتوانستند که حقوق خویش همچون شغل، آموزش و حضور در اجتماع را به دست بیاورند؛ زیرا از نگاه حاکمیت جدید تمام آن مسایل ارزشها و روایتهای غربی وارداتی و تحمیل شده بر جامعه افغانستان بوده و باید نظم و نسق پیشین بر میگشت.
اکنون از تعطیلی مکاتب دخترانه فراتر از صنف ششم نزدیک یک سال میگذرد. زنان در اکثر ادارات دولتی شاغل نیستند و محدودیتهای فراوانی را تجربه میکنند که از این منظر بازنده ترین قشر جامعه افغانستان شدهاند.
در چنین وضعیتی، مشکلات و مصایب اقتصادی نیز در ابعادی گستردهتر بر زنان نازل شده و اقتصاد خانوادهها را تضعیف کرده یا به کلی از هم فرو پاشانده است. اما مسئول تمام این مسایل نباید طا-لبان را دانست؛ زیرا در دو دهه گذشته هیچ نهاد و هیچ کشور و هیچ اداره برای حقوق زنان و ایجاد زمینه حضور موثر و آبرومند آنها در اجتماع انجام نداده و اکثر فعالیتهای انجام شده زیر نام حقوق زن و دفاع از زنان در واقع پروژههای توام با فساد و فجایع بود که به نام زن به کام دیگران ریخت. فراتر از این که زنان کشور قربانی چند زن و مرد پروژه بگیر بودند، در اکثر موارد اقدامات زیر نام دفاع از حقوق زنان نتیجه معکوس داشته و اجتماع سنتی افغانستان را علیه زنان تحریک کرده است.
آنچه در دو دهه گذشته با سرنوشت و حقوق زنان افغانستان معامله شد، نوعی اقدامات غیر بنیادین، آبکی، پروژه محور و میانتهی بود که نتوانست یک تشکل ملی زنان را در سطح جامعه شکل بدهد و با ارائه زنانی بزک کرده با پوشش مورد تنفر جامعه سنتی افغانستان، تردیدها را نسبت به حمایت و دفاع از زنان افزایش داد.
نمایش چند زن غرب نشین در استدیوم کابل، دعوت از زنان غرب نشین در برنامههای تلویزیونی، دعوت از رقاصههای خارجی در برنامههای تلویزیونی و تجاری و همچنان نمایش زنان بدون چادر در رسانهها و محافل رسمی و غیر رسمی به عنوان نماینده زنان افغانستان، مانع شکل گیری تشکلات واقعی زنان در دفاع از حقوق خویش شد.
این اقدامات خوشی بینیها را عقب زد و نوعی تدافع را در میان خانوادهها، اقوام و کل اجتماع نسبت به هر حرکت در جهت دفاع از حق زنان مظلومی که مورد ستم در خانواده، اجتماع، اداره و شهر و بازار قرار میگرفتند خلق کرد و نتیجه آن سرانجام با سقوط نظام جمهوری وضعیتی است که میبینیم.