افغانستان و شکست امپراتوریها؛ تغییر هویت دینی(۳۷)
بدیهی است که همه امور با کا گ ب/کی جی بی مشورت میشد و در حقیقت تصمیم گیری با کا گ ب بود. خاد توسط کا گ ب تأسیس شده بود. چنان که بعداً کا گ ب تصمیم گرفت ببرک کارمل برکنار و نجیب الله به جایش منصوب شود و شد
سید عطاءالله مهاجرانی
اما واقعیت در پس رنگ و لعاب سخنان یا گزارش برژنف به کنگره حزب چیز دیگری بود. تنها به یک دهه نیاز بود، تا بوریس یلتسین سوار بر تانک در میدان سرخ، مرگ شوروی و فروپاشی پلیت بوروی کمیته مرکزی حزب کمونیست و انترناسیونالیزم بینالمللی را اعلام کند. همان کلیشه معروف مارکس، تاریخ دو بار تکرار میشود، تراژدی و کمدی. سوم اپریل ۱۹۱۷ لنین از بالای زره پوش با شعار: «زنده باد انقلاب سوسیالیستی» تراژدی حکومت دیکتاتوری و فوق استبدادی شوروی را آغاز کرد؛ ۷۴ سال بعد، در ۱۹ اگست سال ۱۹۹۱ یلتسین از بالای زره پوش در همان میدان سرخ، مرگ انقلاب سوسیالیستی را اعلام کرد. برژنف خوش اقبال بود که در ده نوامبر سال ۱۹۸۲ در گذشت. او نمیتوانست، تغییر کیفی در زیر پوست شوروی و جمهوریهای پانزدگانه شوروی و افغانستان و بلوک شرق، یا کشورهای عضو «پیمان ورشو» را ببیند. گمان میکرد، تسلیحات پیشرفته، ارتش گسترده سیستم حزبی به ظاهر منسجم، گولاکها، سرکوب سرد و بیرحمانه، به تعبیر نور محمد ترهکی «قتل در تاریکی» ادامه پیدا میکند. سرانجام نسلهای زمستانی، از زیر لایههای یخبندان استبداد سرکشیدند. لایههای ضخیم یخ شکست، زمزمههای مردم به آوا و فریاد تبدیل شد. در میدان سرخ فریاد زدند، مرگ بر حزب کمونیست و مرگ بر شوروی.
آیا دولت شوروی که خود در درون فرو میریخت، گمان میکرد میتواند گرایش دینی مردم افغانستان را تغییر دهد؟ بدون شک سیاست سرکوب نهادهای دینی و مذهبی و قتل عالمان دینی در دوره ترهکی و امین، نمیتواند بدون اعمال نظر مشاوران کا گ ب/کی جی بی و کارشناسان روس انجام شده باشد. در عمل دیدند که ریشههای گرایش دینی در بین مردم افغانستان و سنتهای دینی و اجتماعی قوی تر از آن است که با سرکوب متوقف شود. مگر میشود با حذف آیات جهادی از کتابهای درسی، مقوله جهاد را حذف کرد؟ مگر میشود، مجاهدانی را که علیه ارتش سرخ میجنگیدند، غیر مسلمان خواند؟ با موج جوانان و مردم از طیفهای گوناگون که به مجاهدین میپیوستند چه میکردند؟ با نظامیان ارتش افغانستان که گروه گروه با اسلحه و مهمات به مجاهدین میپیوستند. چه میتوانستند بکنند؟
چاره کار، به تعبیر معروف لنین، «دو گام به پس و یک گام به پیش» بود.
لنین در اوج درگیریهای درون حزبی، اختلافات بلشویکها و منشویکها، رسالهای با عنوان « بحران در حزب» نوشت و در کنگره حزب در سال ۱۹۰۴ در بروکسل ارائه داد. عنوان دیگر رساله که شهرت بیشتری پیدا کرد: «دو گام به پس، یک گام به پیش» بود. همین عنوان برای همیشه برای کمونیستها، مثل آیهای بود که هر گونه انعطافی را با آن توجیه میکردند. جمله نخست رساله لنین اهمیت و ظرافت بسیاری دارد: « هر کسی حق دارد، داوران نسبت به خود را برای بیست و چهار ساعت لعنت کند». (۱۱۸)
ببرک کارمل که میگویند نسبت او با کا گ ب مثل مرغ و تخم مرغ است! روشن نیست او کا گ ب را آورد و بر افغانستان حاکم کرد، یا کا گ ب ببرک کارمل را آورد. البته همه قرائن نشان میدهد که طراحی آوردن کارمل از تبعید چکوسلواکی و کودتا علیه حفیظ الله امین و قتل امین و وزرای کلیدی او و اعضای خانوادهاش و نصب کارمل به عنوان رییس جمهور طرح و برنامه کا گ ب بوده است. اسناد متروخین به اندازه کافی اقناع کننده و گویاست.
در نطق پیروزی یا اعلام تشکیل دولت جدید، ببرک کارمل به عنوان چهره جدید انقلاب افغانستان در نطق تلویزیونی که در شبهای ۲۷ و ۲۸ دسمبر از رادیو پخش شد، تغییر سیاست و یا دست کم تغییر واژگان دیده میشود. ببرک کارمل آیاتی از قرآن مجید تلاوت کرد. گفت او «کمونیستِ جلّاد» نیست. به اسلام و به آزادی پیشرفت اعتقاد دارد. دوست دارد همه افغان ها را در آغوش بگیرد، همه مسلمانان افغانستان، سنی و شیعه، علمای دینی، رهبران، سربازان قهرمان، رهبران ملی، هنرمندان، کارگران. از ترهکی به عنوان شهید نام برد. درهای زندان پل چرخی را باز کرد. گفته میشد ۱۵۰۰۰ زندانی آزاد شدند، البته پل چرخی گنجایش بیش از ۵ هزار زندانی را نداشت. وقتی ماه عسل تغییر واژگان و یا به تعبیر عربها « کلام معسول» تمام شد، در پایان دوره شش ساله کارمل تعداد زندانیان زندان پل چرخی دو برابر وقتی شده بود که او در دسمبر ۱۹۷۹ دولت تشکیل داده بود. (۱۱۹)
مهمترین اقدام، البته نمایشی ببرک کارمل برای نشان دادن توجه او به دین و تبلیغات دینی، تأسیس «وزارت شئون دینی و اوقاف» بود.
وزارت شئون دینی در واقع زیر مجموعه دستگاه اطلاعاتی بود. داکتر محمد نجیب الله در دوران ببرک کارمل، از یازدهم جنوری ۱۹۸۰ تا ۲۱ نوامبر ۱۹۸۵ مسئول امنیت و اطلاعات که با عنوان« خدمات اطلاعات دولتی» و به اختصار« خاد» خوانده میشد، بر عهده داشت.
بدیهی است که همه امور با کا گ ب/کی جی بی مشورت میشد و در حقیقت تصمیم گیری با کا گ ب بود. خاد توسط کا گ ب تأسیس شده بود. چنان که بعداً کا گ ب تصمیم گرفت ببرک کارمل برکنار و نجیب الله به جایش منصوب شود و شد. وزیر شئون دینی و اوقاف مولوی عبدالولی حجت بود. وزارت شئون دینی در حقیقت ادامه سیستم بوروکراتیک کمونیستی بود.(۱۲۰) در واقع ادامه خاد با رویکرد و شکلی متفاوت بود.